< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: محرمات احرام/کفاره طیب
 مسألة 15 كفارة استعمال الطيب شاة على الأحوط، و لو تكرر منه الاستعمال فان تخلل بين الاستعمالين الكفارة تكررت، و إلا فإن تكرر في أوقات مختلفة فالأحوط الكفارة، و إن تكرر في وقت واحد لا يبعد كفاية الكفارة الواحدة. [1]
 در این مساله دو مطلب بیان شده است.
 مطلب اول:
 حکم وضعی استفاده از طیب.
 مطلب دوم:
 حکم وضعی استفاده مکرر از طیب.
 اما مطلب اول:
 تقدم الکلام باینکه استفاده محرم از طیب یک حکم تکلیفی دارد که حرمت است و یک حکم وضعی دارد که کفاره می باشد حکم تکلیفی آن موضوعا و حکما و قد تقدم.
 اما حکم وضعی تارة اصلش ملاحظه می شود که ظاهرا و الله العالم بین مسلمین اتفاقی است.
 «أجمع الأصحاب (رضوان الله- تعالى- عليهم) على وجوب الشاة في الطيب، أكلا، و اطلاء، و شما، و بخورا، و صبغا، ابتداء و استدامة، متى استعمله عامدا عالما، نقل إجماعهم على ذلك العلامة في المنتهى و التذكرة» [2]
 «لا خلاف فی وجوب الفدیة علی المحرم اذا تطیب» [3]
 و ثانیا روایاتی دلالت بر این حکم دارند.
 در کفاره طیب یک اتفاق و چهار اختلاف می باشد دو اختلاف مربوط به جماعتی از عامه می باشد که عبارت است از:
  1. حنفی ها می گویند کفاره طیب در اقل از عضو واحد وجود ندارد بلکه باید رائحه طیب به کل عضو برسد.
  2. حنفی ها و مالکی ها می گویند کفاره طیب اختصاص به طیبی دارد که خام باشد و پخته نشده باشد لذا زعفران را اگر بپزند کفاره ندارد اما شافعی ها می گویند استعمال طیب مطلقا کفاره دارد مغنی، ابن قدامه، ج3 ،ص150 و 232
 اما این اختلاف مهم نیست زیرا:
 اولا:
  خود عامه در این زمینه اختلاف دارند.
 ثانیا:
 این ادعا مخالف اطلاق روایات حرمت طیب می باشد و لمس با بخشی از عضو هم محقق می شود و با پخته شدن استهلاکی وجود ندارد بلکه بوی زعفران با پخته شدن بیشتر می شود.
 دو اختلاف دیگر در روایات امامیه می باشد یک اختلاف مربوط به روایات است ولو قائل نداشته باشد اختلاف دیگر هم در روایات است که قائل هم دارد باینکه کفاره طیب که شاة است آیا در بعضی از استعمالات می باشد یا در همه استعمالات می باشد؟
 دو نظریه است.
 نظریه اول:
 مشهور و منهم سیدنا الاستاذ می فرمایند این کفاره در همه استعمالات می باشد یعنی کما اینکه کفاره اکل، شاة است کفاره لمس و شم هم شاة است.
 نظریه دوم:
 یظهر من جماعة اما بالسکوت و اما بالصراحه باینکه شاة اختصاص به اکل طیب دارد اما لمس و شم طیب حرام است اما کفاره ندارد.
 روایاتی هم دلالت بر این مطلب دارند که کفاره اختصاص به اکل دارد.
 منها: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ مَنْ نَتَفَ إِبْطَهُ أَوْ قَلَّمَ ظُفُرَهُ أَوْ حَلَقَ رَأْسَهُ- أَوْ لَبِسَ ثَوْباً لَا يَنْبَغِي لَهُ لُبْسُهُ- أَوْ أَكَلَ طَعَاماً لَا يَنْبَغِي لَهُ أَكْلُهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ- فَفَعَلَ ذَلِكَ نَاسِياً أَوْ جَاهِلًا فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ- وَ مَنْ فَعَلَهُ مُتَعَمِّداً فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ. [4]
 منها: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ أَكَلَ زَعْفَرَاناً مُتَعَمِّداً أَوْ طَعَاماً فِيهِ طِيبٌ فَعَلَيْهِ دَمٌ- فَإِنْ كَانَ نَاسِياً فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ يَتُوبُ إِلَيْهِ. [5]
 
 برای نظریه دوم به دو دلیل تمسک شده است.
  1. اجماع و هو العمده کما اشار الیه الحدائق
  2. استدلال به دو روایت
 عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ خَرَجْتَ مِنْ حَجِّكَ- فَعَلَيْهِ فِيهِ دَمٌ تُهَرِيقُهُ حَيْثُ شِئْتَ. [6]
 این روایت موید است زیرا عبد الله بن حسن اگر چه از از حیث نسب از اعاظم است اما توثیق نشده است.
 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ فِي مُحْرِمٍ كَانَتْ بِهِ قَرْحَةٌ فَدَاوَاهَا بِدُهْنِ بَنَفْسَجٍ- قَالَ إِنْ كَانَ فَعَلَهُ بِجَهَالَةٍ فَعَلَيْهِ طَعَامُ مِسْكِينٍ- وَ إِنْ كَانَ تَعَمَّدَ فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ يُهَرِيقُهُ. [7] صحیحة
 در این روایت معالجه مطلق ذکر شده است چه اکلا باشد و چه لمسا باشد.
 بر این اساس عده ای از فقها مانند سیدنا الاستاذ می فرماید استفاده از طیب مطلقا کفاره دارد.
 و فیه:
 دلیل مهم بر این نظریه اجماع بود و این اجماع مشکل دارد زیرا؛
 اولا:
 عده ای از فقهاء اصلا بحث کفاره را مطرح نکرده اند.
 ثانیا:
 احتمال مدرکی بودن اجماع قوی می باشد زیرا ممکن است مجمعین به روایات مذکور عمل کرده اند.
 ثالثا:
 این اجماع منقول می باشد.
 اما روایات
 صحیحه معاویه دلالت بر مدعی ندارد کما ذکرنا ما دو بحث داریم یک بحث مربوط به حرمت طیب می باشد که ما گفتیم مراد از طیب، امور خمسه می باشد و فقط اینها حرام می باشند و کفاره دارند و بحث دیگر مربوط به روغن مالی و دهن می باشد و این عنوان با استعمال طیب فرق می کند و ممکن است در یک عنوان کفاره ثابت باشد و در دیگری ثابت نباشد و این حدیث مذکور مربوط به دهن می باشد نه استعمال طیب زیرا بنفشه خارج از امور خمسه می باشد.
 اما حدیث 5 از باب 8 سندا و دلالة ضعف دارد اما سندا لمکان عبد الله بن حسن و اما دلالة بخاطر اینکه در بعضی نسخ کلمه خرجت آمده است و در بعضی جرحت اگر خرجت باشد با اشعاری که از جمله حیث شئت بدست می آید مراد از این روایت بحث مکان کفاره است اما اینکه این کفاره واجب بوده است یا مستحب از روایت چیزی استفاده نمی شود.
 بله اگر جرحت باشد با توجه به اینکه مطلق نقص در عمل را جرح می گویند یعنی اگر در حج شما نقصی بوجود آمده است باید کفاره بدهید و این اطلاق شامل ما نحن فیه یعنی اکل و لمس طیب نیز می شود و با عمل مشهور مشکل سند هم جبران می شودو می توان به روایت اسدلال کرد
 نظر حضرت استاد حفظه الله:
 وجوب کفاره مطلقا احتیاطا خوب است اما نمی توان طبق آن فتوی داد.


[1] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص241.
[2] حدائق الناضرة، شیخ یوسف بحرانی، ج15، ص431.
[3] مغنی، ابن قدامه، ج3 ،ص262، مساله2656
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج3، ص157، باب 8، ح 1، ط آل البیت.
[5] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج3، ص150، باب 4، ح 1، ط آل البیت.
[6] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج3، ص158، باب 8، ح 5، ط آل البیت.
[7] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج3، ص151، باب 4، ح 5، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo