< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: محرمات احرام/حرمت طیب/استشمام عطر در بازار عطر فروشها
 
 بحث در این بود که از بازار عطر فروشان از بین صفا و مروه تعدی به بازار عطر فروشان در سایر خیابانهای مکه می شود یا نه؟
 عبور از غیر بازارهای صفا و مروه دو فرض دارد:
  • از بازار عبور می کند و امساک انف می کند.
  در این فرض شکی نیست که این کار جایز است زیرا نه استعمال طیب شده است و نه شم طیب شده است، ادله مانعه شامل این فرض نمی شود و بر فرض شک هم مقتضای اصل جواز می باشد. [1]
  • عبور از بازار عطر فروشها بدون امساک انف.
 دو نظریه می باشد:
 نظریه اولی:
 محقق اردبیلی و جناب شیخ و ابن ادریس در سرائر می فرمایند فی الجمله اشکال ندارد.
 عبارت مجمع:
 و الظاهر عدم الخصوصية بما بين الصفا و المروة كما يشعر به ريح العطارين و الظاهر انّ أحدا ما فرق. [2]
 
 صاحب جواهر نیز می فرمایند:
 خلافا للمحكي عن ظاهر المبسوط و الاستبصار و السرائر و الجامع فلا يجب، للأصل بعد منع اندراج إصابة الرائحة في الطريق في موضوع النهي، بخلاف الشم و المباشرة و الأكل المؤديين له و لما سمعته من‌ خبر هشام بن الحكم «لا بأس بالريح الطيبة»الى آخره... [3]
 دلیل:
 صحیحه هشام
 محمد بن الحسن بإسناده عن يعقوب بن يزيد ، عن ابن أبي عمير ، عن هشام بن الحكم ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : سمعته يقول : لا بأس بالريح الطيبة فيما بين الصفا و المروة من ريح العطارين ، ولا يمسك على أنفه [4]
 می فرمایند بازار صفا و مروه عنوان مشیر می باشد و مراد هر بازاری می باشد که محرم از آن عبور کند.
 نظریه ثانیه:
  جایز نیست کما فی الجواهر
 «نعم يجب الامتناع عن شمه بقبض الأنف و نحوه لحرمة ذلك عليه، و للخبر المزبور المعتضد بالأمر في النصوص السابقة بذلك عن الرائحة الطيبة خلافا للمحكي عن ظاهر المبسوط و الاستبصار و السرائر و الجامع فلا يجب، ...و هو كما ترى، ضرورة انقطاع الأصل بما عرفت، و اختصاص الخبر المزبور في المكان المخصوص للضرورة أو غيرها، بل لعل تعمد الاجتياز في الطريق المزبور مثلا كالمباشرة و التناول و غيرهما المؤدي إلى الشم» [5]
 می فرمایند تمسک به اصل با وجود روایات مانعه معنا ندارد و صحیحه هشام اختصاص به صفا و مروه و در حال سعی دارد و با احتمال خصوصیت قدر متیقن از جواز همین مقدار می باشد.
 ظاهرا و الله العالم قول اول صحیح است زیرا اگر چه جهاتی در صفا و مروه وجود دارد که احتمال خصوصیت داده می شود اما این عنوان، عنوان مشیر است آنچه موضوعیت دارد ریح عطارین می باشد یعنی باید بازار باشد اما لازم نیست در صفا و مروه باشد.
 و یوید ذلک کلمات فقهاء کما فی الجواهر [6] که بحث را برده اند بر عبور از مغازه عطارین بدون اینکه کلمه صفا و مروه را ذکر کنند این نشان می دهد آنچه که موضوع بوده است مغازه عطارین می باشد نه مغازه عطارین در صفا و مروه.
 البته آنچه از این جواز متیقن است موردی است که قصد عبور از این مکان را دارد اما اگر فقط برای استشمام رفته باشد جایز نیست زیرا حتی در صفا و مروه هم این جواز این موارد را قبول نکرده اند.
 مسألة 13 لو اضطر إلى لبس ما فيه الطيب أو أكله أو شربه يجب إمساك أنفه» [7]
 
 اگر محرم اضطرار به لمس طیب یا شم طیب یا اکل آن پیدا کرد جایز است اما باید بینی خود را بگیرد.
 دلیل:
 حدیث رفع و غیره
 البته چون الضرورات تبیح المحذورات بقدرها فقط باید به همان مقدار که اضطرار پیدا کرده است اکتفا کند لذا اگر فقط مضطر به اکل شده است حق بوئیدن را ندارد.


[1] ثم إنه لا إشكال في جواز اجتياز المحرم في موضع يباع فيه الطيب مثلا، أو يجلس عند متطيب إذا لم يكتسب جسده و لا ثوبه من ريحه و كان قابضا على أنفه كما صرح به غير واحد، للأصل بعد عدم صدق عنوان النهي من المس و الأكل و الاستعمال. جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج18، ص331.
[2] مجمع الفائدة و البرهان في شرح إرشاد الأذهان، محقق اردبیلی، ج، ص289
[3] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج18، ص331.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج، ص448، باب 20، ح 1، ط آل البیت.
[5] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج18، ص331.
[6] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج18، ص334.
[7] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص241.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo