< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: لبس قبا
 مطلب پنجم در مساله 25:
 در سه مبحث بحث انجام می شود:
 مبحث اول:
 آیا موضوع وجوب یا جواز لبس قبا، فقد الثوبین معا می باشدیا با فقد احدهما هم موضوع محقق می شود؟
 در این زمینه سه نظریه مطرح شده است:
 نظریه اولی:
 فقدهما معا موضوع حکم است. این نظریه به مشهور نسبت داده شده است و هو الظاهر من المحقق فی الشرایع و غیره.
 نظریه دوم:
 فقد رداء به تنهایی کفایت می کند چه فقد ازار باشد یا نباشد این نظریه را مرحوم صاحب مدارک و جماعتی قائل شده اند.
 نظریه سوم:
 فقد احد الثوبین کفایت می کند و هو المنسوب الی الشهیدین فی المسالک و غیرها.
 مبحث دوم:
 و قد تقدم باینکه که روایات باب 44 و 50 دو طائفه می باشند:
 طائفه اولی: که فیها الصحیح و غیره ای ح 2 از باب 44 و ح 7 که موضوع حکم«ان لم یکن له رداء» قرار گرفته است.
 طائفه دوم: که ایضا فیها الصحیح و غیره ای ح 1 از باب 35 تروک و ح 1 و 3 از باب 50 که در این طائفه فقد ازار به تنهایی موضوع حکم قرار گرفته است.
 طائفه سومی هم ادعا شده است که در آن مطلق فقد، موضوع حکم قرار گرفته است چه فقد هر دو معا باشد یا احدهما باشد یا رداء و ازار داشته باشد و نیاز به لباس دیگری داشته باشد و غیر قبا لباس دیگری نداشته باشد که این احادیث عبارتند از ح1 و 3 و 5 و 6 از باب 44
 مبحث سوم:
 فروض مساله:
 تارة رداء و ازار معا ندارد در این صورت حکمش واضح است طائفه اولی می گوید چون رداء ندارد قبا بپوشد و چون ازار ندارد طائفه دوم می گوید سراویل بپوشد اگر مراد محقق و اکثر این فرض باشد حکم این فرض بسیار واضح است.
 و تارة فقط رداء ندارد در این صورت هم طائفه اولی می گوید قبا بپوشد و چون ازار دارد نمی تواند سراویل بپوشد چرا که لبس مخیط با وجود ازار جایز نیست.
 و تارة رداء و سراویل دارد اما ازار ندارد در این فرض هم طائفه دوم می گوید چون ازار ندارد سراویل بپوشد اما چون رداء دارد حق پوشیدن قبا ندارد.
 حکم این فروض بسیار واضح است و بعید است که محل اشکال فقهاء این فروض باشد.
 و اما فروض محل اشکال:
 تارة ازار و سراویل ندارد اما رداء و قبا دارد آیا باید بگوییم چون ازار و بدل آن را ندارد امر به ازار ساقط است یا اینکه بگوییم رداء را به جای ازار استفاده کند و قبا را بجای رداء استفاده کند.
 اگر در این فرض بخواهیم از قبا استفاده کنیم یک راه این است که تنقیح مناط کنیم به اینکه بگوییم مناط وجوب سروایل، ستر عورت می باشد و ستر عورت همانطور که با سراویل صورت می گیرد با قبا هم صورت می گیرد راه دیگر این است که سراویل از باب نمونه است بلکه بحث در لبس مخیط است پس اگر لبس سراویل که مخیط است جایز است لبس قبا هم که مخیط است جایز است.
 و کذلک اگر رداء و ازار هر دو نیست و فقط یک قبا می باشد نسبت به عدم رداء مشکلی نیست و بجای آن قبا می پوشد اما نسبت به ازار اگر بتواند با قبا عنوان ازار را هم محقق کند اشکال ایجاد می شود که یا باید بگوییم بدلیت قبا بجای رداء خصوصیت ندارد بلکه بحث در لبس مخیط می باشد لذا قبا را می توان بجای سراویل پوشید یا بگوییم نمی توان از قبا بجای ازار استفاده کرد زیرا عنوان سراویل خصوصیت دارد و دلیلی بر بدلیت نداریم و همین اشکال در صورتی که بجای قبا فقط سراویل داشته باشد خواهد آمد.
 این در صورتی که ما بحث را با طائفه اولی و ثانیه مورد برسی قرار دهیم اما آیا در این فروض مشکله می توان از طائفه سوم استفاده کرد یا نه؟
 ادعا شده است که این روایات اطلاق دارد ولی ظاهرا این طائفه هم مشکل را حل نمی کند زیرا بعضی از این روایات در مورد برد(سرما) می باشد و این نشان می دهد که هم رداء دارد و هم ازار دارد و مراد از لیس معه شیء یعنی غیر رداء و ازار و قبا لباس دیگری ندارد در نتیجه بعید نیست روایاتی هم که کلمه برد در آنها نیامده است همین مفاد را می گوید یا حد اقل کلمه«برد»موجب اجمال این روایات می شود علی ای حال در این صورت اطلاقی وجود ندارد که به آن تمسک شود.
 مطلب ششم:
 کیفیت لبس قبا سیاتی انشاء الله

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo