< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: احرام در غیر مأکول اللحم
 مصداق دوم از فرع دوم: احرام در غیر ماکول اللحم
 این مصداق چهار فرض دارد:
  1. استفاده از شعر و وبر غیر ماکول اللحم تزکیه نشده
  2. استفاده از شعر و وبر غیر ماکول اللحکم تزکیه شده
  3. استفاده از پوست غیر مأکول اللحم تزکیه نشده
  4. استفاده از پوست غیر مأکول اللحم تزکیه شده
 در این مصداق دو قول است.
  • ظاهر کلام بعضی از علماء منهم سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه چه در رداء و چه در ازار این است که نباید از غیر ماکول اللحم باشد لذا اگر از غیر مأکول اللحم لباسی تهیه کند واجب را انجام نداده است.
 جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌18، ص: 239 «لا يجوز الإحرام فيما لا يجوز لبس جنسه في الصلاة كالثوب المنسوج كلا أو بعضا من شعر ما لا يؤكل لحمه فضلا عن جلده الذي هو ليس بثوب عرفا، فلا يصح في المأكول منه فضلا عن غيره على إشكال‌»
  • احرام در غیر ماکول اللحم برای احرام مانعی ندارد کما عن الریاض و المستند
 مستند الشيعة في أحكام الشريعة، ج‌11، ص: 296 «و أمّا سائر ما يشترط في ثوب الصلاة- من عدم كونه ممّا لا يؤكل لحمه و لا حاكيا- فلا يعرف له مستند ظاهرا، و الأصل يجوّزه، و الأحوط تركه»
 رياض المسائل (ط-الحديثة)، ج‌6، ص: 226«و المعتبر منهما ما يصح الصلاة فيه للرجل كما هنا و في الشرائع و التحرير و المنتهى‌ و القواعد و اللمعتين و المسالك ، و عن المبسوط و النهاية و المصباح و مختصره و الاقتصاد و الكافي و الغنية و المراسم ، و في الكفاية: إنه المعروف بين الأصحاب، معرباً عن عدم خلاف فيه، كما صرّح به في المفاتيح، و هو ظاهر المنتهى‌ و غيره ممن ديدنهم نقل الخلاف حيث كان، و لم ينقلوه هنا.فإن تمّ إجماعاً، و إلّا فمستنده من النصّ غير واضح، عدا الصحيح«كلّ ثوب تصلّي فيه فلا بأس أن تحرم فيه».
 و هو بعد تسليمه لا يدل على‌ الحرمة صريحاً؛ لأعمية البأس المفهوم منها و من الكراهة، لو سلّم فلم يفهم منه العموم، و خصوصاً إن الجلود لا تدخل في الثوب عرفاً فلا يجوز الإحرام فيها مطلقاً»
 دلیل قول اول:
  • مفهوم صحیحه حریز که دلالت دارد بر اینکه هر ثوبی که در آن نمی شود نماز خواند نمی شود محرم شد.
 «كلّ ثوب تصلّي فيه فلا بأس أن تحرم فيه»
  1. بر ثوبی که از غیر مأکول اللحم تهیه شده باشد صدق ثوب نمی کند مثل اینکه از پوست غیر مأکول اللحم لباس تهیه کرده باشد در این صورت بر پوشیدن پوست صدق ثوب نمی کند.
  2. لباسی که از غیر مأکول اللحم گرفته شده است نجس می باشد و با لباس نجس نمی توان محرم شد.
 این سه دلیل در همه فروض چهار گانه ای که بیان شد جاری نیست مثلا دلیل سوم فقط در پوست غیر مأکول اللحمی که تزکیه نشده باشد جاری است(اگر چه دو دلیل دیگر این مورد را شامل می شوند) اما در لباسی که از پشم یا وبر غیر مأکول اللحم گرفته شده باشد جاری نیست زیرا احدی از فقهاء قائل به نجاست وبر و پشم غیر مأکول اللحم نشده است لذا در این فرض فقط یک راه برای بطلان وجود دارد که مفهوم صحیحه حریز می باشد که سه موید دارد:
  1. از بعضی روایات استفاده می شود که یکی از مستحبات این است که شخص را در لباس احرامش کفن کنند و در این احادیث فرموده اند اگر ثوب از غیر مأکول اللحم تهیه شده باشد نمی توان با آن میت را دفن کرد پس لازمه آن این است که در احرام هم صحیح با چنین لباسی، احرام صحیح نباشد.(وسائل ج 2 ص 733 باب 5 ح 1 و 2)
  2. روایاتی داریم که می فرمایند مستحب است طواف با همان لباس احرامی که در آن شخص محرم شده است طواف انجام گیرد و واضح است که در طواف نمی توان از غیر مأکول اللحم استفاده کرد.
  3. یکی از مستحبات این است که لباس احرام را بدون جهت، عوض نکند اگر چه کثیف شده باشد واضح است این در صورتی صحیح است که لباسش از غیر مأکول اللحم تهیه نشده باشد و الا برای طواف و نماز (یومیه در حج)آن باید لباس را عوض کند.
 نتیجه اینکه در بعضی از فروض اربعة سه اشکال وجود دارد و بعضی دوتا و بعضی یکی مثلا اگر پوست غیر مأکول اللحم لباسی تهیه کرده باشد مفهوم صحیحه بر آن صادق است و صدق ثوب نمی کند و اگر تذکیه نشده باشد نجس هم می باشد.
 دلیل نظریه دوم:
 می فرمایند دلیلی بر قاعده کلی نداریم بله در صورتی که صدق ثوب نکند یا نجس باشد اشکال دارد و این اختصاص به ماکول اللحم ندارد بلکه اگر از ماکول اللحم هم باشد اشکال دارد اما اگر از پشم یا وبر غیر مأکول اللحم لباسی تهیه کرده باشد می تواند با آن محرم شود نتیجه اینکه دلیل بر این نظریه عدم الدلیل می باشد و می گویند بر مفهوم صحیحه حریز سه اشکال وارد است.
  1. مفهوم وصف حجت نیست و جوابش گذشت.
  2. مفهوم «لاباس» اعم از حرمت و کراهت می باشد.
  3. مفهوم اطلاق ندارد زیرا مفهوم سالبه کلیه موجبه جزئیه می باشد(فیه لاباس سالبه کلیه نیست زیرا منفی در منفی می باشد).
 نتیجه اینکه با شک در شرطیت(در مرکز بحث که نجس نباشد و صدق ثوب کند) اصل عدم شرطیت می باشد و اصل جواز می باشد.
 و فیه:
 اولا: صحیحه حریز مفهوم دارد زیرا این روایت در مقاب بیان حد می باشد و مفهوم حد حجت است
 و ثانیا: این روایت در مقام بیان شرطیت می باشد نه حکم تکلیفی تا بگویید اعم از کراهت و حرمت می باشد.
 و ثالثا: قدر متیقن از موجبه جزیئه، غیر مأکول اللحم می باشد به قرینه اتفاقی که ادعا شده است.
 مصداق سوم: احرام در ثوب غصبی
 نتیجه اینکه با مفهوم صحیحه حریز شکی نیست تا نوبت به اصالة الجواز برسد.
 سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه می فرمایند با لبس مغصوب واجب انجام نشده است.
  1. استدلال به مفهوم صحیحه حریز.
  2. با لباس غصبی نمی توان قصد قربت کرد.
 مصداق چهارم: احرام در لباس نجس
 سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه در این مصداق دو فرض بیان کرده است:
  1. نجاستی که در نماز معفو عنه می باشد در این فرض سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه می فرمایند اشکال ندارد.
  2. نجاستی که در نماز معفو عنه نمی باشد در این فرض سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه می فرمایند اشکال دارد و با لباس نجس واجب انجام نشده است اولا بخاطر اتفاق و ثانیا بخاطر مفهوم صحیحه حریز و ثالثا این فرض بالخصوص پنج روایت دارد.
 وسائل الشيعة، ج‌12، ص: 476 باب 37 ح 1«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يُصِيبُ ثَوْبَهُ الْجَنَابَةُ قَالَ لَا يَلْبَسُهُ حَتَّى يَغْسِلَهُ وَ إِحْرَامُهُ تَامٌ‌»
 در دلالت این روایت بر مدعی اختلاف شده است آیا در ابتدای احرام بوده است یا حین احرام ولی به قرینه احرامه تام معلوم می شود که در ابتدای احرام نبوده است و الا امام نمی فرمودند احرامش تام است ضمن اینکه دلیل منحصر به این حدیث نیست.
 المصدر ح 2«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يُقَارِنُ بَيْنَ ثِيَابِهِ الَّتِي أَحْرَمَ فِيهَا وَ بَيْنَ غَيْرِهَا- قَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَتْ طَاهِرَة»
 در اینکه مراد از «کانت طاهرة» لباس احرام اصلی است یا لباس احرام دوم است اختلاف است ولی بر فرض اینکه لباس دوم هم مراد باشد کما هو الظاهر باز هم به اولویت ثابت می شود که لباس اصلی هم باید طاهر باشد.
 المصدر ح 1 «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُحْرِمُ فِي ثَوْبٍ وَسِخٍ قَالَ لَا وَ لَا أَقُولُ إِنَّهُ حَرَامٌ وَ لَكِنْ تَطْهِيرُهُ أَحَبُّ إِلَيَّ- وَ طَهُورُهُ غَسْلُهُ وَ لَا يَغْسِلُ الرَّجُلُ ثَوْبَهُ الَّذِي يُحْرِمُ فِيهِ حَتَّى يَحِلَّ وَ إِنْ تَوَسَّخَ إِلَّا أَنْ تُصِيبَهُ جَنَابَةٌ أَوْ شَيْ‌ءٌ فَيَغْسِلَهُ‌»
 ص: 477 ح 2«وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ لَا بَأْسَ أَنْ يُحَوِّلَ الْمُحْرِمُ ثِيَابَهُ قُلْتُ إِذَا أَصَابَهَا شَيْ‌ءٌ يَغْسِلُهَا قَالَ نَعَمْ إِنِ احْتَلَمَ فِيهَا»
 المصدر ح 4«وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِ‌ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يُحَوِّلُ ثِيَابَهُ قَالَ نَعَمْ وَ سَأَلْتُهُ يَغْسِلُهَا إِنْ أَصَابَهَا شَيْ‌ءٌ قَالَ نَعَمْ إِذَا احْتَلَمَ فِيهَا فَلْيَغْسِلْهَا»
 نتیجه اینکه این روایات من حیث المجوع واضحة الدلالة می باشند کما اینکه این روایات غالبا از حیث سند صحیح می باشند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo