< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: لبس ثوبین
 «الثالث من الواجبات: لبس الثوبين بعد التجرد عما يحرم على المحرم لبسه ،يتزر بأحدهما و يتردى بالآخر...»
 سوم از واجبات احرام لبس ثوبین و پوشیدن لباس احرام می باشد.
 در این جهت به اموری اشاره می شود.
 امر اول: لبس ثوبین واجب او لا؟
 لاینبغی التامل در اینکه لبس ثوبین واجب است.
 دلیل بر وجوب:
 اولا: جملة من الروایات که در باب 6 ح 4 و باب 7 ح 3 و باب 8 ح 1 و باب 15 ح 6 و باب 52 ح 1 و ح 2
 وسائل الشيعة، ج، ص 323 باب 6 ح 4 « وَ الْبَسْ ثَوْبَيْكَ»
 المصدر ص: 325‌ باب 7 ح 3«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ التَّهَيُّؤِ لِلْإِحْرَامِ- فَقَالَ اطَّلِ بِالْمَدِينَةِ فَإِنَّهُ طَهُورٌ- وَ تَجَهَّزْ بِكُلِّ مَا تُرِيدُ- وَ إِنْ شِئْتَ اسْتَمْتَعْتَ بِقَمِيصِكَ حَتَّى تَأْتِيَ الشَّجَرَةَ- فَتُفِيضَ عَلَيْكَ مِنَ الْمَاءِ وَ تَلْبَسَ ثَوْبَيْكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»
 المصدر ص: 409‌باب 52 ح 2« وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تُحْرِمَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ فَاصْنَعْ كَمَا صَنَعْتَ حِينَ أَرَدْتَ أَنْ تُحْرِمَ وَ خُذْ مِنْ شَارِبِكَ وَ مِنْ أَظْفَارِكَ وَ عَانَتِكَ إِنْ كَانَ لَكَ شَعْرٌ وَ انْتِفْ إِبْطَكَ وَ اغْتَسِلْ وَ الْبَسْ ثَوْبَيْكَ ثُمَّ ائْتِ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ»
 دلالت این روایات بر وجوب لبس ثوبین واضح است زیرا امر به لبس ثوبین شده است و امر هم دلالت بر وجوب دارد ولی در عین حال جماعتی از محققین مانند مرحوم کشف اللثام و مرحوم آقای خونساری در جامع المدارک و مرحوم آقای حکیم در مستمسک و مرحوم آقای شاهرودی در دلالت این روایات مناقشه کرده اند و می فرمایند اگر اجماع نداشته باشیم این روایات دلالت بر وجوب لبس ندارد.
 مناقشه این محققین تارة از ناحیه سند روایات می باشد و اخری از ناحیه دلالت روایات می باشد.
 اما مناقشه از ناحیه سند واضحة الفساد است زیرا همه روایاتی که به آنها اشاره شد صحیح السند می باشند و در بین کل این روایات ح 2 از باب 52 ضعف سندی دارد لمکان علی بن صلت می باشد زیرا این فرد در کتب رجال توثیق نشده است فقط احتمالی مرحوم وحید در توثیق وی داده است که لا عبرة به، ولی علی ای حال اگر چه این روایت ضعیف باشد ولی روایات صحیحه دیگر موجود است.
 اما مناقشه دلالی:
 1- در این روایات مثلا پنج حکم مستحبی ذکر شده است در بین این حکم استحبابی امر به ثوبین ذکر شده است لذا بر این اساس می گویند به قرینه وحدت سیاق امر به لبس ثوب هم استحبابی می باشد لذا این محققین برای اثبات وجوب به سراغ اجماع رفته اند.
 و فیه:
 امر، ظهور در وجوب دارد مگر اینکه قرینه بر خلافش داشت باشیم نسبت به غسل و مسواک قرینه بر خلاف داریم اما نسبت به امر به لبس ثوبین قرینه بر خلاف نداریم بلکه اجماع و سیره نیز این وجوب را تایید می کند.
 2- در بعضی از این روایات لبس ثوب به صیغه امر نیامده است بلکه با جمله خبریه بیان شده است مانند ح 4 از باب 7 و جمله خبریه دلالت بر وجوب ندارد.
 المصدر ص: 325‌ باب 7 ح 3«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ التَّهَيُّؤِ لِلْإِحْرَامِ...وَ تَلْبَسَ ثَوْبَيْكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»
 و فیه:
 1- این جمله خبریه اگر آکد از صیغه امر نباشد -زیرا هم طلب را بیان می کند و هم وقوع در خارج را- حد اقل در رتبه صیغه امر می باشد.
 2- بر فرض اینکه بعضی از روایات با جمله خبریه آمده باشد ولی روایات دیگری داریم که در آنها صیغه امر ذکر شده است لذا به قرینه این روایات باید جملات خبریه حمل بر وجوب شود لذا مرحوم نراقی که قبول ندارند جملات خبریه دلالت بر وجوب داشته باشند در این بحث این اشکال را مطرح نکرده اند زیرا روایاتی که با صیغه امر ذکر شده اند موجود بوده است و قرینه می شود که از این جملات خبریه وجوب اراده شده است.
 ثانیا: برهان تاسی نیز این وجوب را تایید می کند زیرا در روایات زیادی احرام رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام نقل شده است و در قرآن امر به تاسی به پیامبر صلی الله علیه و آله شده است.
 اینکه گفتیم موید است بخاطر این است که کما فی المکاسب فی بحث لزوم العربیة فی صیغة البیع للتاسی- در امور عادی تاسی جاری نیست عادت فارس این است که فارسی سخن بگوید و عادت عرب این است که عربی سخن بگوید و هکذا اگر چه نفس این اشکال در ما نحن فیه جاری نیست زیرا تارة ما می خواهیم ثابت کنیم کسی که لباسش را بیرون آورده است و بعد لباس پوشیده است و برهان تاسی اثبات وجوب لبس را نمی کند و تارة می خواهیم اثبات کنیم که لبس ثوبین با خصوصیات احرام صورت گرفته است و خصوصیات احرام از امور عادی نیست تا بگوییم در امور عادی برهان تاسی جاری نیست.
 اگر چه این اشکال در ما نحن فیه وارد نیست ولی با این حال برهان تاسی دلیل بر وجوب نمی شود بخاطر اینکه فعل حضرت فقط دلالت بر جواز می کند نه وجوب
 ثالثا:
 اجماع که مانند علامه و مرحوم فیض در مفاتیح الشرایع و صاحب حدائق آن را ادعا کرده اند.
 حدائق ج 15 ص 75 « الثالث- لبس ثوبي الإحرام للرجل‌، و وجوبه اتفاقي بين الأصحاب قال في المنتهى: انا لا نعلم فيه خلافا»
 و مغنی ج 3 ص 120 م 2286
 به نظر می رسد نه تنها مساله اجماعی است بلکه مساله بین مسلمین اتفاقی است لذا محققین اشکالشان در دلالت روایات است نه اصل وجوب.
 رابعا:
 سیره مسلمین بر لبس ثوبین برای احرام می باشد.
 خامسا:
 که نوعا در کتب عامه بالتبع در بعضی از کتب خاصه هم ذکر شده است این است که هر کسی که بخواهد محرم شود چون پوشیدن مخیط در حال احرام حرام است باید لباسهای مخیط را از بدنش خارج کند و اگر تجرید واجب باشد واضح است که نمی تواند برهنه باشد بلکه باید خودش را با لباس احرام بپوشاند.
 و فیه:
 آنچه واجب است پوشیدن عورتین می باشد نه لباس احرام
 «...و الأقوى عدم كون لبسهما شرطا في تحقق الإحرام، بل واجبا تعبديا...»
 امر دوم:
 وجوب لبس ثوبین آیا وجوب تکلیفی دارد یا وجوب شرطی دارد آیا یک حکم تکلیفی است یا شرط صحت احرام می باشد؟

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo