< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: موضوع استحباب تکرار تلبیه
 «مسألة 13 الظاهر أنه لا يلزم في تكرار التلبية أن يكون بالصورة المعتبرة في انعقاد الإحرام‌، بل يكفي أن يقول: «لبّيك اللَّهمّ لبّيك» بل لا يبعد كفاية لفظة «لبّيك»
 در این مساله به صیغ مندوبه تلبیه اشاره شده است.
 تکرار تلبیه مندوبه سه صورت انجام می گیرد:
 فرض اول: تلبیه واجب را تکرار کند.
 فرض دوم: یکی از صیغ مندوبه تلبیه را به طور کامل تکرار کند مثلا بگوید لبیک ذی المعارض لبیک یا بگوید لبیک الی دار السلام لبیک.
 فرض سوم: بعضی از کلمات تلبیه را تکرار کند مثلا فقط بگوید لبیک
 حکم این سه فرص:
 فرض اول قطعا مستحب است زیرا قدر متیقین از ادله استحباب تکرار، فرض اول می باشد و با تکرار ما هو الواجب، تکرار لبیک صادق است.
 کما اینکه فرض دوم نیز ظاهرا و الله العالم مستحب می باشد و جای تاملی در استحباب آن نیست به این دلیل که در جمله ای از روایات منها ح 2 و 4 از باب 40 این جمله آمده است «وَ أَكْثِرْ مِنْ ذِي الْمَعَارِجِ » و «لَبَّيْكَ ذَا الْمَعَارِجِ لَبَّيْكَ- وَ كَانَ ع يُكْثِرُ مِنْ ذِي الْمَعَارِجِ» این جمله اگر چه اجمالی هم دارد که آیا مراد از این جمله، تا آخر کلمات می باشد و این جمله فقط مبدا را مشخص کرده است یا اینکه مراد از این جمله فقط نفس جمله ذی المعارض می باشد لاغیر ولی این اجمال به برکت صحیحه هشام که صحیحه 6 از باب 40 می باشد برطرف می شود.
 وسائل الشيعة، ج، ص: 385 باب 40 ح 6«وَ مَرَّ مُحَمَّدٌ ص بِصِفَاحِ الرَّوْحَاءِ- وَ هُوَ يَقُولُ لَبَّيْكَ ذَا الْمَعَارِجِ لَبَّيْكَ»
 در این جمله فقط ذا المعارج لبیک آمده است.
 کما اینکه در ح 7 و 8 هم به این مطلب اشاره شده است.
 المصدر ح 7«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ ع فِي سَبْعِينَ نَبِيّاً- عَلَى فِجَاجِ الرَّوْحَاءِ عَلَيْهِمُ الْعَبَاءُ الْقَطَوَانِيَّةُ- يَقُولُ لَبَّيْكَ عَبْدُكَ ابْنُ عَبْدَيْكَ»
 نتیجه اینکه از این روایات بدست می آید که مراد از استحباب تکرار تلبیه، تکرار یک صیغه از تلبیه هم می باشد.
 اما فرض سوم
 سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه و سید در عروه می فرمایند بعید نیست که این فرض هم مستحب باشد اما مرحوم نائینی و بعضی دیگر می فرمایند در استحباب این فرض مورد تامل است زیرا ادله استحباب قاصرة الشمول می باشد و دلیلی بر استحباب فرض سوم نداریم مثل اینکه فقط کلمه لبیک را تکرار کند.
 اما کسانی که قائل به استحباب شده است به سه موضع از ح 2 از باب 40 -صحیحه معاویة بن عمار -تمسک کرده اند.
 کلمه« وَ أَكْثِرْ مَا اسْتَطَعْتَ وَ اجْهَرْ بِهَا» که هم شامل فرض اول می شود و هم شامل فرض دوم و هم شامل فرض سوم.
 کلمه« وَ إِنْ تَرَكْتَ بَعْضَ التَّلْبِيَةِ- فَلَا يَضُرُّكَ غَيْرَ أَنَّ تَمَامَهَا أَفْضَلُ»
 ان ترکت دو گونه معنا می شود:
 1- یعنی از سیزده صیغه مستحبه، یکی را بگوییم و بقیه را ترک کنیم که در این صورت ارتباطی به بحث ما ندارد.
 2- یعنی از هر صیغه ای بعضی از آن را نگویید مثلا یکی از صیغ لبیک ذی المعارض لبیک می باشد و فرد فقط لبیک آن را بگوید.
 ان ترکت اگر به معنای دوم باشد یا مطلق باشد شامل فرض سوم خواهد شد.
 نتیجه اینکه اگر این جمله را مطلق گرفتیم استحباب فرض سوم هم ثابت می شود.
 کلمه« وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنَ التَّلْبِيَاتِ الْأَرْبَعِ- الَّتِي كُنَّ فِي أَوَّلِ الْكَلَامِ - وَ هِيَ الْفَرِيضَةُ»
 معنای این جمله این است که در صیغ مندوبه چهار لبیک واجب نیست بلکه لبیک واحد هم کفایت می کند.
  و یوید ذلک بعضی از اطلاقات
 مانند:
 المصدر ص: 387‌باب 41 ح 1«أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ رِجَالٍ شَتَّى عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ لَبَّى فِي إِحْرَامِهِ سَبْعِينَ مَرَّةً إِيمَاناً وَ احْتِسَاباً- أَشْهَدَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ مَلَكٍ بِبَرَاءَةٍ مِنَ النَّارِ- وَ بَرَاءَةٍ مِنَ النِّفَاقِ»
 جمله من لبی اطلاق دارد و شامل یک تلبیه هم می شود.
 المصدر ص: 398‌ باب 46 ح 4«ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا انْتَهَيْتَ إِلَى الرَّدْمِ وَ أَشْرَفْتَ عَلَى الْأَبْطَحِ فَارْفَعْ صَوْتَكَ بِالتَّلْبِيَةِ حَتَّى تَأْتِيَ مِنًى»
 جمله فارفع صوتک نیز در این روایت اطلاق دارد.
 اینکه گفتیم این اطلاقات موید است بخاطر این است که این روایات در مقام بیان صیغ تلبیه مندوبه نیست بلکه در مقام بیان رفع الصوت است لذا نمی توان به اطلاق این روایات تمسک کرد.
 نتیجه اینکه بهتر این است که فرض سوم را رجاء بگوید و ان کان لایبعد صحة ما افاد سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه.
 «مسألة 14 لو شك بعد التلبية أنه أتى بها صحيحة أم لا بنى على الصحة، و لو أتى بالنية و لبس الثوبين و شك في إتيان التلبية بنى على العدم ما دام في الميقات، و أما بعد الخروج فالظاهر هو البناء على الإتيان خصوصا إذا تلبس ببعض الأعمال المتأخرة»
 در این مساله سه فرض بیان شده است.
 فرض اول:
 نیت احرام کرده است و لبس ثوبین نیز کرده است و تلبیه را هم گفته است بعد از اتیان تلبیه شک کرده است بعضی از کلمات تلبیه را گفته است یا نه اگر گفته است صحیح گفته است یا باطل گفته است؟
 سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه می فرمایند تکرار تلبیه واجب نیست و این تلبیه صحیح است زیرا بعد از فراغ از عمل شک در صحت و فساد داریم و قاعده فراغ جاری می شود.
 فرض دوم:
 بعد از نیت و لبس ثوبین در میقات شک کند تلبیه را گفته است یا نه؟
 سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه می فرمایند باید دو باره تلبیه بگوید زیرا قاعده فراغ(برفرض حکومت قاعده فراغ و تجاوز بر اصل عدم اتیان) جاری نمی شود زیرا اصل عمل محرز نیست و قاعده تجاوز هم جاری نمی شود زیرا محل جریان این قاعده یا به تجاوز عن الشیء می باشد یا به تجاوز محل شیء می باشد در این فرض تجاوز از تلبیه معنا ندارد زیرا اصل تلبیه مشکول است و تجاوز فرض ثبوت شیء می باشد، تجاوز از محل هم صورت نگرفته است زیرا فرض ما این است که هنوز در میقات می باشد.
 حال وقتی این دو قاعده جاری نشده اند اصل عدم اتیان بدون معارض جاری می شود.
 فرض سوم:
 بعد از تجاوز از میقات شک کند تلبیه را گفته است یا نه؟
 فرض چهارم:
 در بین اعمال مانند طواف شک کند تلبیه را گفته است یا نه؟
 آیا در هر دو فرض تکرار تلبیه واجب است یا در هیچ کدام واجب نیست یا باید قائل به تفصیل شویم سیاتی انشاء الله.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo