< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

91/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تحقق احرام
 فرع چهارم: (احتیاط اول)
 ما اشار الیه سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه بقوله:« و الأولى في البدن الجمع بين الاشعار و التقليد، فينعقد إحرام حج القران بأحد هذه الأمور الثلاثة»
 می فرمایند اولی این است که در شتر جمع بین اشعار و تقلید کند.
 دلیل: جمع بین روایات
 توضیح مطلب:
 ما دو طائفه از روایات داریم که مقتضای جمع بین این دو طائفه این است که حکم به استحباب جمع بین اشعار و تقلید کنیم.
 طائفه اول: روایاتی که هم اشعار در آنها ذکر شده است و هم تقلید.
 در اینکه وجوب تقلید در این روایات وجوب تکلیفی صرف است یا وضعی هم می باشد به این معنی که اگر تقلید نکند احرام هم صحیح نباشد یا هم تکلیفی و هم وضعی احتمالاتی است ولی حداقل این روایات ظهور در وجوب تکلیفی دارد.
 منها: وسائل الشيعة، ج، ص: 278 باب 12 ح 17 «وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: الْبَدَنَةُ يُشْعِرُهَا مِنْ جَانِبِهَا الْأَيْمَنِ- ثُمَّ يُقَلِّدُهَا بِنَعْلٍ قَدْ صَلَّى فِيهَا»
 منها: المصدر ص 279 ح 18« وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْبَدَنَةِ كَيْفَ يُشْعِرُهَا- قَالَ يُشْعِرُهَا وَ هِيَ بَارِكَةٌ وَ يَنْحَرُهَا وَ هِيَ قَائِمَةٌ- وَ يُشْعِرُهَا مِنْ جَانِبِهَا الْأَيْمَنِ- ثُمَّ يُحْرِمُ إِذَا قُلِّدَتْ وَ أُشْعِرَتْ»
 منها: المصدر ح 19«وَ عَنْهُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَتْ بُدْنٌ كَثِيرَةٌ فَأَرَدْتَ أَنْ تُشْعِرَهَا- دَخَلَ الرَّجُلُ بَيْنَ كُلِّ بَدَنَتَيْنِ فَيُشْعِرُ هَذِهِ مِنَ الشِّقِّ الْأَيْمَنِ- وَ يُشْعِرُ هَذِهِ مِنَ الشِّقِّ الْأَيْسَرِ- وَ لَا يُشْعِرُهَا أَبَداً حَتَّى يَتَهَيَّأَ لِلْإِحْرَامِ- فَإِنَّهُ إِذَا أَشْعَرَهَا وَ قَلَّدَهَا- وَجَبَ عَلَيْهِ الْإِحْرَامُ وَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ التَّلْبِيَةِ»
 کلمه وجب دلالت بر حکم وضعی دارد یعنی همانطور که اشعار دخالت در تحقق احرام دارد کذلک تقلید هم محقق احرام می باشد و کاری به حکم تکلیفی ندارد.
 منها: المصدر ‌ ح22 «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ مَا بَالُ الْبَدَنَةِ تُقَلَّدُ النَّعْلَ وَ تُشْعَرُ فَقَالَ- أَمَّا النَّعْلُ فَتُعَرِّفُ أَنَّهَا بَدَنَةٌ وَ يَعْرِفُهَا‌صَاحِبُهَا بِنَعْلِهِ- وَ أَمَّا الْإِشْعَارُ فَإِنَّهُ يُحَرِّمُ ظَهْرَهَا عَلَى صَاحِبِهَا- مِنْ حَيْثُ أَشْعَرَهَا فَلَا يَسْتَطِيعُ الشَّيْطَانُ أَنْ يَمَسَّهَا»
 در این روایت از امام سوال می شود چرا با شتر این کار را می کنند هم اشعار می کنند و هم تقلید می کنند اگر چه سائل سوالش از ما فی الخارج است ولی امام ما فی الخارج را تقریر می کنند به عبارت دیگر از اینکه حضرت حکمت اشعار و تقلید را بیان می کنند و می فرمایند که تقلید برای این است که این حیوان گم نشود و اشعار برای این است که صاحب آن بر این مرکب سوار نشود بدست می آید که حضرت ما فی الخارج را قبول دارند.
 این روایت اضعف از همه روایات می باشد بخاطر این که هم سندا اشکال دارد لمکان نوفلی و هم دلالة محل اشکال است.
 طائفه دوم: روایاتی که دلالت دارد که احرام با اشعار به تنهایی محقق می شود.
 منها: المصدر ح 21 « وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ أَشْعَرَ بَدَنَتَهُ فَقَدْ أَحْرَمَ وَ إِنْ لَمْ يَتَكَلَّمْ بِقَلِيلٍ وَ لَا كَثِيرٍ»
 این روایت صحیحه می باشد
  (حضرت استاد به ح 2 از باب 11 و ح 20 از باب 12 نیز اشاره کردند ولی در این دو حدیث اشعار به تنهایی نیامده است)
 جمع بین روایات به دو نحو ممکن است که التبه نتیجه هر دو استحباب تقلید بعد از اشعار می باشد.
 طریق اول:
  طائفه دوم نص در کفایت اشعار به تنهایی می باشد و طائفه دوم ظهور در نیاز تقلید برای تحقق احرام دارد به برکت نص از ظاهر دست بر داشته و روایات طائفه دوم را حمل بر استحباب می کنیم.
 نکتة:
 در ح 19 از باب 12 با توجه به اینکه در جمله «و هو بمنزلة التلبیه» دو احتمال می باشد یکی اینکه هو به احدهما(اشعار یا تقلید) برگردد و احتمال دیگر اینکه به جامع بین اشعار و تقلید برگردد و به نظر می رسد که ظهور در احتمال اول داشته باشد خود این مطلب ظهور این روایت -که تقلید هم لازم است -را تضعیف می کند.
 طریق دوم:
  مرکز معارضه در زائد بر واحد است طائفه اولی می گوید دومی واجب است دومی چه تقلید باشد چه تلبیه باشد چه اشعار و طائفه دوم می گوید که زائد بر واحد واجب نیست وقتی این دو طائفه تعارض کردند تساقط می کنند و ما شک می کنیم آیا زائد بر واحد برای تحقق احرام امر دیگری هم جزئیت دارد یا نه اصل برائت جاری می شود مثل اینکه شک کنیم سوره جزء صلاة می باشد یا نه که مجرای برائت می باشد ولی چون احتمال وجوب داده می شود می توانیم آن عمل را رجاء انجام دهیم لذا می توان حکم به احتیاط مستحب در جمع بین اشعار و تقلید کرد.
 اضف الی ذلک که قائل به وجوب جمع نداریم لذا بعضی طائفه اول را رد کرده اند و گفته اند که کسی به این روایات عمل نکرده است.
 فرع پنجم:(احتیاط دوم)
 ما اشار الیه سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه بقوله: «لكن الأحوط مع اختيار الاشعار و التقليد ضم التلبية أيضا»
 می فرمایند احتیاط این است که اولا اشعار کند و بعد تقلید کند و بعد تلبیه را هم بگوید.
 علت اینکه این احتیاط واجب نیست به این خاطر است که وجوب دلیل ندارد.
 و علت اینکه این کار مندوب است بخاطر این است که احدی از فقهاء حکم به بطلان این جمع نکرده است و طبق هر سه نظریه این عمل صحیح است و واضح است که عمل به احتیاط عقلا حسن است.
 فرع ششم: (احتیاط سوم)
 ما اشار الیه سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه بقوله:«و الأحوط وجوب التلبية على القارن و إن لم يتوقف انعقاد إحرامه عليها، فهي واجبة عليه في نفسها على الأحوط»
 می فرمایند تلبیه اگر چه دخالت در تحقق احرام ندارد ولکن گفتن تلبیه حکم تکلیفی دارد و وجوب تعبدی دارد لذا اگر اشعار کرده باشد اگر چه احرام محقق شده است اما واجب است تلبیه را هم بگوید ولی اگر نگوید احرامش باطل نیست فقط مرتکب حرام شده است.
 در این فرع چهار نظریه است:
  1. گفتن تلبیه نه واجب است نه مستحب.
  2. گفتن تلبیه مستحب است.
  3. گفتن تلبیه واجب است کما عن السید فی العروة.
  4. احتیاط واجب گفتن تلبیه است کما عن سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo