< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/06/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: ماهیت احرام
 رفع تعارض بین روایات
 در جلسه قبل اشاره کردیم که بین روایات در بیان ماهیت احرام تعارض است بعضی ماهیت احرام را تلبیه بیان کرده اند و بعضی احرم را نیت بیان کرده اند در نتیجه باید به مرجحات مراجعه کرد اما فقهاء به مرحجات مراجعه نکرده اند و علتش این است که از اهم مرحجات، مراجعه به کتاب است و آیه ای در این زمینه نداریم کما اینکه مخالفت عامه اگر چه از مرجحات است لکن در ما نحن فیه مرحج نیست زیرا خود عامه نیز در ماهیت احرام با هم اختلاف دارند نتیجه این که در این تعارض مرجحی وجود ندارد تا به آن مراجعه شود.
 اما فقهاء به سراغ مویدات رفته اند که در جلسه قبل به آن اشاره شد موید اول این بود که تاخیر احرام از میقات جایز نیست...موید دوم این بود که کون التلبیه از واجبات احرام است...موید سوم این بود که تلبیه احتیاج به نیت دارد... موید چهارم این است که در متون فقهیة جمله«لو عقد الاحرام و لم یلب لیس علیه کفارة» کرارا دیده می شود این نشان می دهد که احرام غیر تلبیه است و احرام نیت است موید پنجم این بود که فقهاء می گویند یکی از واجبات حج احرم است و می گویند یکی از واجبات عمره یا حج تلبیه است اگر ما دو واجب داشته باشیم باید این دو مغایر با هم و دو تا باشند.
 جمع دلالی بین روایات
 در مقام رفع این تعارض وجوه متعددی گفته شده است:
 منها: ما فی المستند ج 11 ص 260 که می فرمایند طائفه اولی موضوع محرمات را بیان می کند که با گفتن تلبیه محرمات احرام بر فرد حرام می شود و طائفه دوم احرام لازم را می گوید به این معنا که اگر قصد احرام حج تمتع کرد، قصد عمره کرد، قصد ترک محرمات کرد، انشاء التزام ترک محرمات کرد، دیگر نمی تواند آن را رها کند مگر این اعمال را انجام دهد و محل شود در نتیجه طائفه اول موضوع آمدن محرمات را می گوید که تا تلبیه نیامده است موضوع محرمات نیامده است.
 در این جهت باید دو بحث صورت گیرد.
 بحث اول این است که ماهیت احرام چیست؟
 بحث دوم این است که اگر تلبیه ماهیت احرام است آیا از قبیل فرد و طبیعی است یا سبب و مسبب است؟
 و نباید این دو بحث را داخل در هم نمود.
 اما نسبت به بحث اول ظاهرا و الله العالم و لاینبغی التامل که تلبیه فی الجملة احرام است و نیت به تنهایی احرام نمی باشد به هر معنایی که باشد زیرا مقتضای جمع بین روایات چنین اقتضا می کند.
 و الوجه فی ذلک
 تقدم الکلام که اقل روایاتی که ماهیت احرام را نیت بیان کرده است شش روایت می باشد و این شش روایت،
 اولا ظهور قوی در مدعی ندارد زیرا بعضی از این روایات در مقام تعلیم دعا به شخص محرم می باشد مانند ح 1 از باب 16 از ابواب احرام.
 و بعضی دیگر در مقام بیان مستحبات در حال احرم است مانند باب 52 ح 1 و 2 .
 و بعضی دیگر یا ظهور ندارد یا ظهور بسیار ضعیفی دارد مانند روایاتی که در آنها «فیمن عقد الاحرام» یا «فیمن عقد الحج» آمده است این جمله ظهورش خیلی ضعیف است زیرا کلمه «عقد» هم نیت را شامل می شود و هم احرام را، بلکه می شود گفت خود احرام را می گوید نه قصد احرام را.
 و در بعضی دیگر کلمه «احرم بالحج» آمده است که بعضی از آنها مرسله می باشند و بعضی دیگر اگر چه ضعف سندی ندارند لکن به قرینه ما ذکرنا من الموهنات- به اینکه امام در مقام تعلیل دعا بوده اند و باینکه مستحبات احرام را بیان می کند- موجب از بین رفتن ظهور این جمله خواهد شد.
 اما روایاتی که می گویند احرام تلبیه است که اقلش سه روایت می باشد.
 منها: وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 279«وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ يُوجِبُ الْإِحْرَامَ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ التَّلْبِيَةُ وَ الْإِشْعَارُ وَ التَّقْلِيدُ فَإِذَا فَعَلَ شَيْئاً مِنْ هَذِهِ الثَّلَاثَةِ فَقَدْ أَحْرَم‌»
 کلمه یوجب الاحرام در این حدیث در مقام بیان حد است و یکی از عمومات کلامی است که در مقام بیان حد و ضابط می باشد و معنایش این است که هذا و لیس الغیر یعنی بدون این سه شیئ احرام اصلا صورت نخواهد گرفت.
 منها: المصدر ص: 370 ح 3 باب 34«وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ التَّهَيُّؤِ لِلْإِحْرَامِ فَقَالَ فِي مَسْجِدِ الشَّجَرَةِ- فَقَدْ صَلَّى فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ص- وَ قَدْ تَرَى أُنَاساً يُحْرِمُونَ فَلَا تَفْعَلْ حَتَّى تَنْتَهِيَ إِلَى الْبَيْدَاءِ حَيْثُ الْمِيلُ فَتُحْرِمُونَ كَمَا أَنْتُمْ فِي مَحَامِلِكُمْ تَقُولُ لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ الْحَدِيث»
 این روایت صراحت دارد که احرام با لبیک محقق می شود.
 نتیجه اینکه این روایت خصوصا به قرینه اینکه این روایات در مقام بیان حد هستند دلالت می کنند که ماهیت احرام تلبیه است.
 حال اگر گفتیم این روایات نص است نص قرینه بر رفع ظاهر خواهد بود و مقدم بر روایاتی است که می گویند احرام نیت است.
 منها: المصدر ج‌12، ص: 337 باب 14 ح 15 «مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ الْمَشِيخَةِ لِلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ قَالَ ابْنُ سِنَانٍ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْإِهْلَالِ بِالْحَجِّ وَ عُقْدَتِهِ قَالَ هُوَ التَّلْبِيَةُ إِذَا لَبَّى وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ فَقَدْ وَجَبَ عَلَيْهِ مَا يَجِبُ عَلَى الْمُحْرِم»
 با توجه به اینکه امام در مقام جواب سوال هستند می توان ادعا کرد که این روایت نص می باشد حد اقل اگر نص نباشد اظهر از روایات نیت می باشد در نتیجه به جمع دلالی این روایات بر روایات نیت مقدم می شود.
 
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo