< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: عدم تمکن از لبس لباس احرام
 تحرير الوسيلة، ج‌1، ص: 412«مسألة 5 لو كان مريضا و لم يتمكن من نزع اللباس و لبس الثوبين يجزيه‌النية و التلبية، فإذا زال العذر نزعه و لبسهما، و لا يجب عليه العود إلى الميقات»
 در این مساله به دو مطلب اشاره شده است.
 مطلب اول: اگر زید در میقات تمکن از نیت احرام و تلبیه دارد ولکن تمکن از بیرون آوردن مخیط را ندارد و نمی تواند لباس احرام را بپوشد اما بعد از عبور از میقات می تواند لباس احرام را بپوشد آیا در این فرض احرام در میقات واجب است یا اینکه هر گاه عذرش برطرف شد در همان مکان محرم شود؟
 در این مساله دو احتمال است:
 احتمال اول:
  بنابر اینکه احرام نفس نیت و تلبیه می باشد و لبس احرام از احکام احرام است و دخالت در ماهیت احرام ندارد این فرد از میقات محرم می شود زیرا نسبت به اصل عمل احرام عذری ندارد بلکه نسبت به بعضی از احکام احرام عذر دارد.
 احتمال دوم:
 احرام را به تاخیر باندازد تا عذرش برطرف شود.
 دلیل بر این قول: روایات که همه این روایات در بحث عقیق و تاخیر احرام از شجره به جحفه بیان شده است
 منها: وسائل الشیعه ص: 332 باب 15 ح 1 «...أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَقَّتَ الْمَوَاقِيتَ لِأَهْلِهَا وَ مَنْ أَتَى عَلَيْهَا مِنْ غَيْرِ أَهْلِهَا وَ فِيهَا رُخْصَةٌ لِمَنْ كَانَتْ بِهِ عِلَّةٌ فَلَا تُجَاوِزِ الْمِيقَاتَ إِلَّا مِنْ عِلَّة»
 منها: المصدر ص 316 باب 6 ح 2 «وَ فِي الْعِلَلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ مَعِي وَالِدَتِي وَ هِيَ وَجِعَةٌ قَالَ قُلْ لَهَا فَلْتُحْرِمْ مِنْ آخِرِ الْوَقْتِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ- وَ لِأَهْلِ الْمَغْرِبِ الْجُحْفَةَ قَالَ فَأَحْرَمَتْ مِنَ الْجُحْفَة»
 منها: المصدر ح 3 «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع‌ مِنْ أَيْنَ يُحْرِمُ الرَّجُلُ إِذَا جَاوَزَ الشَّجَرَةَ فَقَالَ مِنَ الْجُحْفَةِ- وَ لَا يُجَاوِزِ الْجُحْفَةَ إِلَّا مُحْرِما»
 منها: المصدر ح 4 ص 317 «وَ عَنْهُ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع خِصَالٌ عَابَهَا عَلَيْكَ أَهْلُ مَكَّةَ- قَالَ وَ مَا هِيَ قُلْتُ قَالُوا أَحْرَمَ مِنَ الْجُحْفَةِ- وَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَحْرَمَ مِنَ الشَّجَرَةِ- قَالَ الْجُحْفَةُ أَحَدُ الْوَقْتَيْنِ فَأَخَذْتُ بِأَدْنَاهُمَا وَ كُنْتُ عَلِيلًا»
 منها: المصدر ح 5 «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي خَرَجْتُ بِأَهْلِي مَاشِياً فَلَمْ أُهِلَّ حَتَّى أَتَيْتُ الْجُحْفَةَ وَ قَدْ كُنْتُ شَاكِياً فَجَعَلَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْأَلُونَ عَنِّي فَيَقُولُونَ لَقِينَاهُ وَ عَلَيْهِ ثِيَابُهُ وَ هُمْ لَا يَعْلَمُونَ وَ قَدْ رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِمَنْ كَانَ مَرِيضاً أَوْ ضَعِيفاً أَنْ يُحْرِمَ مِنَ الْجُحْفَةِ»
 این مساله دو بعد دارد یکی اینکه احرام در این صورت در میقات واجب است یا نه و بعد دیگر این است که کسی که معذور است می تواند مخیط را بپوشید یا نه؟
 اگر این مساله ناظر به بعد اول باشد اشکال مرحوم آقای خوئی بر مرحوم سید وارد نیست مرحوم آقای خوئی می فرمایند این مساله جایش اینجا نبوده است و باید در احکام احرام و لبس ثوبین مطرح می شد ولی اشکال ایشان وارد نیست زیرا می توان بحث را اینگونه مطرح کرد که در این فرض آیا احرام واجب است یا نه؟
 اما نسبت به بعد دوم که اگر فرد از بیرون آوردن مخیط معذور بود چه باید کند سیدنا الاستاذ در این بعد چهار مطلب را بیان کرده اند:
  1. پوشیدن لباس مخیط جایز است.
  2. وقتی عذرش بر طرف شد باید مخیط را بیرون آورد.
  3. بعد از برطرف شدن عذرش پوشیدن لباس احرام واجب است.
  4. بعد از برطرف شدن عذرش رجوع به میقات لازم نیست.
 اینکه پوشیدن لباس مخیط اشکال ندارد دلیل واضح است زیرا ضرورت بوجود آمده است واینکه بعد از برطرف شدن عذر باید مخیط را بیرون بیاورد نیز دلیلش واضح است زیرا ضرورت که مجوز لبس مخیط بوده است از بین رفته است اما اینکه می فرمایند بعد از برطرف شدن عذر لبس واجب است این حکم خالی از اشکال نیست زیرا در مساله احرام این بحث مطرح می شود که آیا استدامه لباس احرام هم واجب است یا بعد از احرام می تواند لباس احرام را نپوشد؟ اکثرا بلکه همه می فرمایند استدامه واجب نیست زیرا واجب لبس فی الجمله است نه لبس مطلق بنابر این مبنا- کما اینکه در مساله 18 خود ایشان هم قائل به این قول شده اند در فرض مذکور دلیلی بر وجوب لباس احرام نداریم.
 تحرير الوسيلة، ج‌1، ص: 417«مسألة 18 لا تجب استدامة لبس الثوبين‌، بل يجوز تبديلهما و نزعهما لإزالة الوسخ أو للتطهير، بل الظاهر جواز التجرد منهما في الجملة»
 دلیل بر حکم چهارم این است که اگر نیت احرام و تلبیه در میقات صورت گرفته دلیلی بر وجوب رجوع نداریم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo