< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: وجوب احرام از میقات
 بحث در سند صحیحه حلبی بود، در جلسه قبل در جواب اشکال بر سند این روایت گفتیم مراد از حماد، حماد بن عثمان می باشد و لامحذور فی ذلک از ناحیه حسین بن سعید که راوی از حماد می باشد.
 کما اینکه لنا ان نقول به اینکه مراد از حماد، حماد بن عیسی می باشد و لامحذور فی ذلک مع القول باینکه حماد بن عیسی از عبید الله حلبی روایت ندارد زیرا حماد بن عیسی از عمران بن حلبی روایت دارد و هیچ قرینه یا سندی بر اینکه این حلبی، عبیدالله حلبی است وجود ندارد و اگر هم مراد از حلبی، عبید الله حلبی باشد جناب حماد از وی روایت دارد.
 و دلیل بر اینکه حماد بن عیسی از عمران حلبی روایت دارد:
 تهذیب ج 5 ص 214 و کافی ج 4 ص 237 ح 25 و فیه: «حماد بن عیسی عن عمران الحلبی»
 حماد مطلق هم از عبیدالله حلبی روایت دارد و هم از حلبی مطلق دارد و و همچنین از عمران حلبی و عبیدالله حلبی روایت دارد.
 بعضی از مواردی که حماد مطلق از عبید الله حلبی روایت دارد:
 تهذیب ج 2 ص 50
 تهذیب ج 6 ص382
 تهذیب ج 7 ص 164
 کما اینکه حماد مطلق از حلبی مطلق هم روایت دارد و لعل روایت حماد مطلق از حلبی مطلق متجاوز از صد مورد می باشد
 استبصار ج 3 ص 128 ح 459 «عن حماد عن الحلبی»
 استبصار ج 3 ص249 ح 886 «عن حماد عن الحلبی»
 فقیه ج 3 ص 21 ح 56 «حماد عن الحلبی»
 تقریبا 45 حدیث دیگر در ج 3 فقیه وجود دارد کما اینکه در ج 4 حدود 15 حدیث دیگر وجود دارد.
 نتیجه اینکه در این صد مورد کسی مناقشه نکرده که حماد از عبید الله حلبی روایت ندارد چگونه در این روایت این اشکال مطرح می شود.
 پس روایت صحیح است زیرا علی الاول لروایة حسین بن سیعید عن حماد بن عثمان و علی الثانی لروایة حماد عن الحلبی و بالخصوص لروایة حماد عن عمران حلبی.
 در مجمع البرهان ج 6 ص 169 و مستمسک ج 7 ص 460 و جواهر ج 18 ص 122 و تقریرات مرحوم آقای خوئی ج 2 ص 404 به آنچه ما در مورد سند روایت بیان کردیم اشاره شده است.
 وهم و دفع
 توهمی بعضی از اعاظم کرده اند که این روایت مسلما ضعف سندی دارد زیرا از علی بن ابی حمزه نقل شده است یعنی مراد از کلمه حلبی علی بوده است زیرا در وسائل کما فی التهذیب و کما فی الاستبصار روایتی ذکر شده است که مضونش مانند روایت مذکور می باشد و در این روایت علی بن ابی حمزه در سند آمده است یعنی یک روایت بوده است و سه طریق برای آن ذکر شده است در نتیجه راوی این روایت هم علی بن ابی حمزه بطائنی می باشد و لذا ایشان گفته اند که روایت قطعا صغیف است.
 تهذيب الأحكام، ج‌8، ص: 314 «عَنْهُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ رَجُلٍ جَعَلَ لِلَّهِ عَلَيْهِ شُكْراً مِنْ بَلَاءٍ ابْتُلِيَ بِهِ إِنْ عَافَاهُ اللَّهُ أَنْ يُحْرِمَ مِنَ الْكُوفَةِ قَالَ فَلْيُحْرِمْ مِنَ الْكُوفَة»
 تهذيب الأحكام، ج‌5، ص: 53«أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَفْوَانَ‌ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ كَتَبْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَسْأَلُهُ عَنْ رَجُلٍ جَعَلَ لِلَّهِ عَلَيْهِ أَنْ يُحْرِمَ مِنَ الْكُوفَةِ قَالَ يُحْرِمُ مِنَ الْكُوفَة»
 تهذيب الأحكام، ج‌5، ص: 53« الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ جَعَلَ لِلَّهِ عَلَيْهِ شُكْراً أَنْ يُحْرِمَ مِنَ الْكُوفَةِ قَالَ فَلْيُحْرِمْ مِنَ الْكُوفَةِ وَ لْيَفِ لِلَّهِ بِمَا قَال‌»
 دفع این توهم متوقف بر دو مطلب است:
  1. در مورد تعدد مروی عنه احدی قائل به اتحاد نشده است اتحاد در صورتی است که راوی و مروی عنه متحد باشد اما اگر راوی متعدد باشد یا مروی عنه متعدد باشد کسی قائل به اتحاد نیست و این از مسلمات می باشد.
  2. با ملاحظه این روایات که همه در تهذیب نقل شده اند کما ذکرنا مشخص می شود که حدیث ج 5 از امام صادق علیه السلام نقل شده است و یک حدیث سالت ذکر شده است و در روایت دیگر کتب آمده است.
 نکتة
 تقدم الکلام در ح 6 از باب 11 از ابواب مواقیت که این حدیث بنابر سند جناب شیخ سندا ضعیف است زیرا محمد بن سنان در سند قرار گرفته است و ضعیف است و قبلا اشاره شد مرحوم صاحب وسائل فرموده است این روایت را مرحوم صدوق باسناده از میسر نقل کرده است حال اگر طریق مرحوم صدوق به میسر صحیح باشد می توانیم بگوییم این روایت صحیح است اما وقتی به جامع الرواة مراجعه شد مشخص شد که مرحوم صدوق به میسر طریقی ندارد کما اینکه در وسائل هم نبود کما اینکه در ج 19 رجال آقای خوئی هم طریقی ذکر نشده است تا اینکه به روضة المتقین مرحوم مجلسی ج 4 ص 294 مراجعه شد ایشان بعد از نقل روایت تصریح می کنند که طریق مرحوم صدوق به میسر نقل نشده است ولی همه این بزرگواران فحص تام نکرده اند زیرا مرحوم شهید طریق مرحوم صدوق را به میسر در کتاب اربعون حدیثشان نقل کرده اند.
 كتاب الأربعون حديثا الشهيد الأول ص 25 «عن الشيخ الصدوق أبي جعفر محمد بن علي ابن موسى بن بابويه ، عن أبيه ، عن الشيخ الثقة أبي القاسم [ سعد ] بن عبد الله القمي عن شيخ الشيعة في زمانهم بقم أبي جعفر ( أحمد بن محمد بن عيسى الأشعري ) عن الشيخ الفقيه الحسين بن سعيد الأهوازي ، عن أحمد بن حمزة عن أبان بن عثمان الأحمر البجلي ، عن ميسر [ بن عبد العزيز الكوفي ] ، عن الامام أبي جعفر محمد بن علي الباقر صلوات الله عليه وعلى آبائه الطاهرين أنه قال : ألا أحكي لكم وضوء رسول الله صلى الله عليه وآله ؟ ثم أخذ كفا من ماء فصبها على وجهه ثم أخذ كفا آخر فصبها على ذراعه ، ثم أخذ كفا آخر فصبها على ذراعه الأخرى ثم مسح رأسه وقدميه ، ثم وضع يده على ظهر القدم ، ثم قال : هذا هو الكعب»
 بحث در ادله نظریه اول بر جواز احرام قبل از میقات بوسیله نذر بود تا کنون به بعضی از روایات اشاره شد و روایات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد.
 وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 327 باب 13 ح 2«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ كَتَبْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَسْأَلُهُ عَنْ رَجُلٍ جَعَلَ لِلَّهِ عَلَيْهِ أَنْ يُحْرِمَ مِنَ الْكُوفَةِ- قَالَ يُحْرِمُ مِنَ الْكُوفَةِ»
 این روایت موید است زیرا سند روایت بخاطر علی بن ابی حمزه ضعیف می باشد.
 المصدر ح 3 «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ لَوْ أَنَّ عَبْداً أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ نِعْمَةً أَوِ ابْتَلَاهُ بِبَلِيَّةٍ فَعَافَاهُ مِنْ تِلْكَ الْبَلِيَّةِ فَجَعَلَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ يُحْرِمَ بِخُرَاسَانَ كَانَ عَلَيْهِ أَنْ يُتِم‌»
 از این روایت هم بعضی مانند مرحوم آقای خوئی تعبیر به موثقه کرده اند و بعضی تعبیر به خبر ابی بصیر کرده اند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo