< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: احرام از مکه
 مطلب هشتم: ثمره بین قول به قرب الی مکه کما عن المشهور و قرب الی عرفات کما عن المحقق و الشهید و کشف الرموز و ابن فهد.
 جماعتی از محققین مانند محرحوم آقای حکیم در مستمسک می فرمایند:
 مستمسك العروة الوثقى، ج‌11، ص: 270 «العمدة في الاشكال ان المراد من القرب إلى مكة أنه دون الميقات إلى جهة مكّة و هذا يلازم كونه أقرب الى عرفات من الميقات فلا تفاوت بين العبارتين عملا و لا خارجا و ان كان بينهما تفاوت مفهوما»
 ایشان می فرمایند این بحث که ملاک اقرب الی مکه ملاک است یا عرفه عملا و خارجا ثمره ای ندارد اگر چه مفهوم عرفات با مکه تفاوت وجود دارد اما اینکه عملا تفاوتی نیست زیرا در مقام عمل چه ملاک مکه باشد این منزل میقات است و چه ملاک عرفه باشد باز هم میقات است و احرام بنابر هر دو مبنا از این منزل جایز است و اینکه خارجا تفاوتی ندارد زیرا منزلی که بعد از میقات است چه ملاک مکه باشد چه عرفه بعد از میقات قرار دارد.
 اما مرحوم آقای خوئی می فرمایند:
 معتمد العروة الوثقى، ج‌2، ص: 357 «فالظاهر هو الفرق بين التحديد بالقرب إلى مكة أو إلى عرفات لأنه لو فرضنا أن عرفات تفصل بين منزله و مكة و كان الفصل بين منزله و عرفات اثني عشر فرسخا فيفصل منزله عن مكة بستة عشر فرسخا لأن مكة تبعد بأربعة فراسخ، فان قلنا بأن العبرة بالقرب إلى عرفات فميقاته منزله لأنه أقرب إليها من المواقيت، لأن أقرب المواقيت إلى مكة قرن المنازل و هو يبعد عن مكة بأقل من ستة عشر فرسخا، و أما إذا قلنا بأن العبرة بالقرب إلى مكة فميقاته سائر المواقيت المعينة.
 و إذا كانت مكة فاصلة بين منزله و عرفات.
 فان قلنا بأن العبرة بالقرب إلى عرفات و كان الفصل بين منزله و مكة باثني عشر فرسخا فيحرم من الميقات لا من منزله، لأن الفصل بين منزله و عرفات بستة عشر فرسخا فلا بد ان يذهب إلى الميقات لأنه أقرب إلى عرفات، و أما لو قلنا بأن العبرة بالقرب إلى مكة فميقاته منزله لأنه أقرب إلى مكة.
 و بالجملة: يختلف الحال باختلاف المواقيت بعدا و قربا من حيث المسافة بملاحظة البعد عن مكة أو عن عرفات، فليس الأمر كما قيل بأنه لا تفاوت بين الأمرين»
 مرحوم آقای خوئی می فرمایند بین این دو احتمال فرق وجود دارد چرا که بنابر یک وجه احرام از منزل جایز و بنابر یک وجه احرام جایز نیست در مقام بیان فرق مثالی را بیان می کنند و می فرمایند که اگر فرد منزلی داشته باشد و مکه بین این منزل و عرفات فاصله انداخته است که فرد ابتداء باید وارد مکه شود و بعد به عرفات برسد در این صورت اگر فاصله منزل تا مکه فرضا 74 کیلیومتر باشد در نتیجه از تمام مواقیت اقرب است زیرا حسب فرض اقرب المواقیت 84 کیلومتر می باشد و حکم میقات بر آن بار خواهد شد اما با توجه به اینکه این شخص در نقطه ای واقع شده است که اگر بخواهد وارد عرفات شود باید ابتداء وارد مکه شود و بعد به عرفات برود فاصله او تا عرفات 94 کیلومتر می شود چون عرفات با مکه بیست کیلومتر فاصله دارد در نتیجه این منزل میقات نخواهد بود.
 ظاهرا این مثال نمی تواند اشکال بر آقای حکیم باشد زیرا مراد آقای حکیم در عدم فرق بین اینکه ملاک مکه باشد یا عرفات باشد، بنابر مبنای قبل و بعد می باشد نه بنابر مبنای مساحت و اقرب و ابعد، در نتیجه در این مثال اگر ملاک قبل و بعد باشد چه ملاک مکه باشد و چه ملاک عرفات باشد این منزل بعد از میقات می باشد و شخص باید از همانجا محرم شود ضمن اینکه گفتیم اقربیت به عرفه هیچ دلیلی ندارد و همه روایات قرب الی مکه را می گوید.
 بعضی از خصوصیات این میقات-دویره اهل- بیان شده است و بعضی دیگر باقی مانده است که به چند امر دیگر که از این میقات استفاده می شود،اشاره می شود.
 احدها: ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله: «من کان منزله بین المیقات و مکه» این مورد با خصوصیاتش بیان شد که دلیلش روایات باب 17 بود در این مطلب آنچه که مهم بود بحث این بود که آیا دویره اهل اختصاص به حج قران و افراد دارد یا عمره تمتع بلکه عمره مفرده را شامل می شود که ما گفتیم اعم می باشد حتی عمره مفرده را هم شامل می شود- اگر چه بعضی از محققین مانند محقق اردبیلی در عمره مفرده سه احتمال داده اند که دویره اهل یا میقات و ادنی الحل مکان احرام در عمره مفرده کسی که بعد از میقات قرار گرفته باشد-و دلیل ما بر این مدعی دلیلش هم اطلاق روایات باب 17 می باشد.
 ثانیها: ما اشار بقوله:«بل اهل مکة» این کلمه اهل مکه از جهاتی نیاز به توضیح دارد آیا مراد از اهل مکه یعنی کسانی که در مکه متولد شده اند یا کسانی که داخل مکه شده اند و قصد توطن کرده اند یا کسانی وارد مکه شده اند و قصد اقامت مثلا پنج ساله را کرده اند؟ آیا همه این سه گروه این حکم اهل مکه را دارند یا نه؟ کما اینکه این مطلب هم باید بحث شود که اهل مکه از مکه می توانند حج تمتع را انجام دهند چه استحابا یا وجوبا مثل اینکه یکسال در مکه مانده است و در همین یکسال مستطیع شده است که وظیفه اش حج تمتع می باشد آیا این افراد می توانند برای عمره تمتع از دویره اهل محرم شوند.
 در اینکه دویره اهل میقات اهل مکه می باشد یا نه دو نظریه وجود دارد:
 1- مشهور فی الجمله می فرمایند مکه میقات اهل مکه است کما فی المستند ج 11 ص 186 و المغنی ج 3 ص 111 م 2266
 المستند ج 11 ص 186«ثم الحکم( ای مقات من دویره اهل) یعم اهل مکه ایضا علی المشهور بین الاصحاب بل نفی بعضهم الخلاف فیه(کما عن صاحب الریاض)»
 المغنی ج 3 ص 111 م 2266 «و اهل مکه اذا ارادوا العمره فمن الحل و اذا ارادوا الحج فمن مکة»
 پس مکه اختصاص به حج تمتع ندارد بلکه حج قران و افراد را نیز شامل است.
 2- میقات اهل مکه در حج قران و افراد ادنی الحل می باشد.
  المعتمد في شرح المناسك، ج‌1، ص: 298« (الثامن): الجعرانة:
 و هي ميقات أهل مكة لحج القران أو الافراد و في حكمهم من جاور مكة بعد السنتين فإنه بمنزلة أهلها (1) و اما قبل ذلك فحكمه كما تقدم في المسألة 146. من المواقيت فميقاته منزله و مسكنه و لا يجب عليه الرجوع الى المواقيت المعروفة، و عن المنتهى انه قول أهل العلم كافة إلا مجاهد»
 العروة الوثقى (المحشى)، ج‌4، ص: 634 «السابع: دويرة الأهل، أي المنزل، و هي لمن كان منزله دون الميقات إلى مكّة، بل لأهل مكّة أيضاً على المشهور الأقوى و إن استشكل فيه بعضهم فإنّهم يحرمون لحجّ القرآن و الإفراد من مكّة (1)
 (1) بل يخرجون إلى الجعرّانة فيحرمون منها و كذلك المجاور مطلقا. (الخوئي).
 ادله نظریه اول:
 برای این نظریه شش مطلب به عنوان دلیل ذکر شده است.
  • اجماع علی ما حکاه صاحب الریاض و صرح به صاحب الحدائق
 2- روایات باب 21
 وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 339 باب 21 ح 1«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَاغْتَسِلْ ثُمَّ الْبَسْ ثَوْبَيْكَ وَ ادْخُلِ الْمَسْجِدَ إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ ع- أَوْ فِي الْحِجْرِ ثُمَّ أَحْرِمْ بِالْحَجِّ الْحَدِيثَ‌»
 المصدر ح2«وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِي أَحْمَدَ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ أَيْنَ أُهِلُّ بِالْحَجِّ فَقَالَ إِنْ شِئْتَ مِنْ رَحْلِكَ وَ إِنْ شِئْتَ مِنَ الْكَعْبَةِ- وَ إِنْ شِئْتَ مِنَ الطَّرِيقِ‌
 وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ فِي أَوَّلِهِ وَ هُوَ بِمَكَّةَ ثُمَّ قَالَ مِنَ‌ الْمَسْجِدِ بَدَلَ قَوْلِهِ مِنَ الْكَعْبَةِ»
 المصدر ص 340 ح 3«وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ أَيِّ الْمَسْجِدِ أُحْرِمُ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ- فَقَالَ مِنْ أَيِّ الْمَسْجِدِ شِئْتَ‌»
 المصدر ح 4«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تُحْرِمَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ- فَاصْنَعْ كَمَا صَنَعْتَ حِينَ أَرَدْتَ أَنْ تُحْرِمَ إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ ائْتِ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَصَلِّ فِيهِ سِتَّ رَكَعَاتٍ قَبْلَ أَنْ تُحْرِمَ وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّي أُرِيدُ الْحَجَّ إِلَى أَنْ قَالَ أَحْرَمَ لَكَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي الْحَدِيث»
 ‌این رویات که متنا و سندا قبلا برسی شده است و تقریبا محل اتفاق است که در مورد حج تمتع می باشد لذا صاحب وسائل عنوان این روایات در حج تمتع قرار داده است لکن لقائل ان یقول که احرم بالحج در ح1 اطلاق دارد و هم حج تمتع را شامل می شود و هم حج قران و افراد را شامل می شود و من این اهل بالحج در ح 2 نیز اطلاق دارد و در ح 3 اگر چه کلمه حج نیامده است ولی احرام در آن مطلق است لذا بعیدا ممکن است بگوییم عمره را هم شامل می شود کما اینکه در ح 4 جمله ارید الحج دعائی است که هم نائی آن را می خواند و هم حاضر
  • اغلب روایات باب 17 از مواقیت کما سیاتی انشاء الله

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo