< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

90/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مکان افضل در عقیق
 نکتة:
 وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 312 باب 2 ح 4 «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع إِنَّا نُحْرِمُ مِنْ طَرِيقِ الْبَصْرَةِ- وَ لَسْنَا نَعْرِفُ حَدَّ عَرْضِ الْعَقِيقِ فَكَتَبَ أَحْرِمْ مِنْ وَجْرَةَ»
 «وجره» بیابان بی آب و علفی است که بین بصره و حجاز می باشد.
 این رویات با روایات طوائف اربعه تعارضی ندارد زیرا در این سند موسی بن جعفر می باشد و این فرد توثیق نشده است.
 از ما ذکرنا روشن شد که اگر طوائف نص و ظاهر می باشند و جمع دلالی ممکن است بر این اساس رجوع به مرجحات از قبیل احدثیت و مخالفت عامه و موافقت با عامه جائی ندارد زیرا رجوع به مرجحات در طول جمع دلالی می باشد اگر جمع دلالی ممکن است و تعارض برداشته می شود نوبت به رجوع به مرجحات نمی رسد فما قیل که طائفه سوم مخالف با عامه است زیرا عامه ذات عرق را میقات می دانند و روایات طائفه سوم ذات عرق را میقات نمی داند کما اینکه طائفه چهارم موافق اهل سنت است زیرا این طائفه می گوید که ذات عرق میقات است در نتیجه باید طائفه چهارم را که موافق اهل سنت است طرح کنیم، صحیح نیست.
 کما اینکه احتمال رجوع به احدثیت که لعل طائفه چهارم باشد به این بیان که ح 8 از باب 22 از اقسام حج از موسی بن جعفر علیه السلام است و بقیه روایات یا از امام باقر علیه السلام است و یا از امام صادق علیه السلام، در نتیجه طائفه چهارم باید مقدم شود و یا گفته شود که طائفه سوم احدث است زیرا در طائفه سوم ح 10 از باب 2 از مواقیت از حضرت بقیة الله ارواحنا فداه می باشد در نتیجه ما هو الاحدث طائفه سوم می باشد زیرا کل روایات دیگر یا از امام باقر علیه السلام است یا امام صادق علیه السلام و یا از موسی بن جعفر علیه السلام می باشد، نیز ایضا صحیح نیست.
 چه طائفه چهارم را احدث بدانیم چون حدیث هشتم ضعیف است و یا طائفه سوم را احدث باشد علی ای حال احدثیت وقتی مطرح می شود که تعارض وجود داشته باشد در حالیکه با جمع دلالی اصل تعارض برداشته می شود.
 نتیجه اینکه جواز احرام از جمیع مواضع عقیق کما قال سیدنا الاستاذ رحمة الله تعالی علیه «و الاقوی جواز الاحرام من جمع مواضعه اختیارا» نتیجه جمع بین روایات می باشد
 تا کنون به سه جهت اشاره شده است(ظاهرا فقط به دو جهت اشاره شده است)
 جهت چهارم: ما اشار بقوله: « و الأفضل من المسلخ ثم من غمرة»
 در این عبارت دو مطلب بیان شده است:
 1- ما هو الافضل از مواقیت ثلاثه کدام میقات می باشد؟
 سیدنا الاستاذ رضوان الله تعالی علیه می فرمایند مسلخ افضل از غمره می باشد و غمره از ذات عرق افضل می باشد.
 دلیل افضلیت مسلخ:
 المصدر ص: 314 باب 3 ح 1 «قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْإِحْرَامِ مِنْ أَيِّ الْعَقِيقِ أَفْضَلُ أَنْ أُحْرِمَ فَقَالَ مِنْ أَوَّلِهِ أَفْضَلُ»‌
 المصدر ح 2« قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْإِحْرَامِ مِنْ أَيِّ الْعَقِيقِ أُحْرِمُ قَالَ مِنْ أَوَّلِهِ وَ هُوَ أَفْضَلُ‌»
 المصدر ح 3 « قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع‌ عَنِ الْإِحْرَامِ مِنْ غَمْرَةَ- قَالَ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ وَ كَانَ بَرِيدُ الْعَقِيقِ أَحَبَّ إِلَيَ‌» مراد از برید عقیق همان مسلخ می باشد
 المصدر ص 315 ح 4 «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع وَقَّتَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَهْلِ الْعِرَاقِ الْعَقِيقَ- وَ أَوَّلُهُ الْمَسْلَخُ وَ وَسَطُهُ غَمْرَةُ- وَ آخِرُهُ ذَاتُ عِرْقٍ وَ أَوَّلُهُ أَفْضَل»
 در اینکه مسلخ افضل است بحثی نیست انما الکلام در افضلیت غمره بر ذات عرق می باشد که سیدنا الاستاذ فرموده است.
 دلیل
 برای افضلیت غمره از ذات عرق از سه راه استفاده شده است:
  1. یکی از وجوه جمع بین طائفه سوم و چهارم این است که طائفه سوم بخاطر اینکه ظاهر است و طائفه چهارم نص است طائفه سوم حمل بر افضیلیت شود اگر غمره افضل باشد مفضول آن ذات عرق خواهد بود بر این اساس اینکه مرحوم آقای خوئی می فرمایند افضلیت غمره نص خاص ندارد در جواب می گوییم خود جمع بین روایات دلیل بر افضلیت غمره می باشد البته شاید مراد ایشان این است که نص خاصی که در خصوص غمره وارد شده باشد کما اینکه در مسلخ وجود دارد وجود ندارد.
  2. ما عن النراقی فی المستند ج 11 ص 173 که ایشان برای افضلیت غمره بر ذات عرق به فتوای فقهاء استناد کرده است و فرموده فتوای اصحاب به افضلیت به ضمیمه قاعده تسامح ادله سنن برای اثبات افضلیت کافی است این بحث را مرحوم آشتیانی در حاشیه رسائل مفصل بحث کرده است که آیا قاعده تسامح مخصوص روایات است یا در فتوای فقهاء هم جاری است؟ بر این اساس مرحوم نراقی فتوای اصحاب را به ضمیمه ادله تسامح دلیل بر افضلیت غمره بر ذات عرق دانسته است.
  3. المصدر ص: 312 باب 2 ح 3«وَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ إِذَا خَرَجْتَ مِنَ الْمَسْلَخِ فَأَحْرِمْ عِنْدَ أَوَّلِ بَرِيدٍ يَسْتَقْبِلُك‌»
 با توجه به اینکه اولین برید بعد از مسلخ غمره می باشد زیرا با اتمام برید مسلخ، بلافاصله برید غمره شروع می شود و با توجه به اینکه امر به احرام در غمره حداقل دلالت بر استحباب احرام دارد.
 مرحوم نراقی به ضعف این روایت و ارسال آن توجه داشته است لذا این روایت را به ضمیمه ادله تسامح در ادله سنن دلیل بر افضلیت دانسته است.
 و فیه: متاخرین از مشایخ ما می گویند قاعده تسامح اثبات استحباب نمی کند بلکه انجام فعل را رجاءً ثابت می کند ولی مرحوم نراقی اثبات استحباب را از ادله تسامح استفاده کرده است.
 ظاهرا ما افاد سیدنا الاستاذ بقوله و الافضل من المسلخ ثم من الغمره تمام است.
 جهت پنچم:
 ما اشار الیه بقوله: «و لو اقتضت التقية عدم الإحرام من أوله و التأخير إلى ذات العرق فالأحوط التأخير، بل عدم الجواز لا يخلو من وجه»
 در این جهت پنحم دو مطلب مطرح می شود:
 مطلب اول: کما فی العروة که ح 2 از باب 10 نیز به آن اشاره دارد و سیدنا الاستاذ به آن نکرده است این است که اگر کسی با قافله عامه است و به مسلخ یا غمره رسیده است طبعا نمی تواند بخاطر تقیة در مسلخ محرم شود این فرد اگر نخواهد افضل را انجام دهد اگر در ذات عرق محرم شود وظیفه اش را انجام داده است اما اگر بخواهد به وظیفه افضلیت احرام در مسلخ عمل کند چگونه می تواند هم به افضل عمل کند و هم تقیة را رعایت کند؟
 محقیقین دو راه بیان کرده اند:
  1. وقتی به مسلخ رسید نیست احرام کند و آرام تلبیه بگوید اما لباس مخیط را از بدن خارج نکند وقتی که به ذات عرق رسید بحسب ظاهر تلبیه می گوید و لباسها را از بدنش خارج می کند لعل این راه از ح 10 هم استفاده شود ولی چون این روایت ضعیف است به آن استناد نمی کنیم.
  2. اگر امکان دارد لباس احرام بپوشد و قصد احرام کند و تلبیه بگوید بعد دوباره لباس احرام را از بدن خارج کند و لباس معمولی را بپوشد و وارد ذات عرق شود و در آنجا به ظاهر محرم شود.
 این بحث نیاز به این دارد که ماهیت احرام مشخص شود که چیست آیا لبس ثوب واجب مستقل است و ماهیت احرام نیت و تلبیه می باشد یا اینکه لیس ثوب هم داخل در ماهیت احرام می باشد لذا برای وضوح این مساله باید این بحث منقح شود لذا سیدنا الاستاذ در میقات دوم به طریق انجام افضل، در فرض مذکور اشاره نکرده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo