< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

90/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: حدود میقات عقیق
 در جهت ثانیه که حدود میقات دوم بود چهار طائفه از روایات وجود دارد:
 طائفه اولی: روایاتی که می فرمایند ابتدای این میقات نقطه ای است که معروف به مسلخ می باشد.
 منها: وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 312 باب 2 ح 5 «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع‌ قَالَ حَدُّ الْعَقِيقِ مَا بَيْنَ الْمَسْلَخِ إِلَى عَقَبَةِ غَمْرَة»
 این روایت بخاطر سهل بن زیاد ضعیف می باشد.
 منها: المصدر ص 313 ح 7 «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ حَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ حَدُّ الْعَقِيقِ أَوَّلُهُ الْمَسْلَخُ وَ آخِرُهُ ذَاتُ عِرْق‌»
 این روایت صحیح السند می باشد.
 منها: المصدر ح 9 « قَالَ وَ قَالَ الصَّادِقُ ع وَقَّتَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَهْلِ الْعِرَاقِ الْعَقِيقَ- وَ أَوَّلُهُ الْمَسْلَخُ وَ وَسَطُهُ غَمْرَةُ وَ آخِرُهُ ذَاتُ عِرْقٍ وَ أَوَّلُهُ أَفْضَل‌»
 این روایت مرسله می باشد.
 اگر چه بعضی از این روایات ضعیف می باشند ولی مع ضم بعضها الی البعض نتیجه این می شود که ابتدای این میقات مسلخ می باشد کما افاد سیدنا الاستاذ تبعا للمشهور
 طائفه دوم: روایاتی که دلالت می کنند که ابتدای این میقات برید البغث است و برید البغث قبل از مسلخ(حدود دو فرسخ) کما فی بعض الروایات و مطلقا کما فی بعض آخر می باشد.
 منها: المصدر ص: 309 ح 6 باب 1«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ وَقَّتَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَهْلِ الْمَشْرِقِ الْعَقِيقَ نَحْواً مِنْ بَرِيدَيْنِ مَا بَيْنَ بَرِيدِ الْبَغْثِ إِلَى غَمْرَةَ-...»‌
 این روایت صحیح السند می باشد.
 در بعضی از نسخ وسائل به جای کلمه بریدین(8 فرسخ) کلمه برید آمده است که اشتباه می باشد زیرا در مصدر اصلی یعنی تهذیب ج 5 ص 56 کلمه بریدین آمده است لذا تعارضی بین ح 2 و سایر روایات وجود ندارد.
 منها: المصدر ص: 312 باب 2 ح 1« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ آخِرُ الْعَقِيقِ بَرِيدُ أَوْطَاسٍ- وَ قَالَ بَرِيدُ الْبَغْثِ دُونَ غَمْرَةَ بِبَرِيدَيْنِ»‌
 منها: المصدر ح 2 «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَوَّلُ الْعَقِيقِ بَرِيدُ الْبَعْثِ- وَ هُوَ دُونَ الْمَسْلَخِ بِسِتَّةِ أَمْيَالٍ مِمَّا يَلِي الْعِرَاقَ- وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ غَمْرَةَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ مِيلًا بَرِيدَان‌»
 این دو روایت صحیح السند می باشند.
 منها: المصدر ص 313 ح 8 «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع أَوَّلُ الْعَقِيقِ بَرِيدُ الْبَغْثِ- وَ هُوَ بَرِيدٌ مِنْ دُونِ بَرِيدِ غَمْرَة»
 صاحب حدائق می فرمایند:
 الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج‌14، ص: 442 «بقي الإشكال في تحديد أول العقيق، لما عرفت من الاخبار المتقدمة، فإن بعضها دل على ان أوله المسلخ و بعضها دل على ان أوله بريد البعث الذي هو قيل من ما يلي العراق بستة أميال. و لا يحضرني الآن وجه يمكن جمعها عليه»
 می فرمایند برای جمع بین روایات وجهی به نظر نمی رسد.
 ظاهرا و الله العالم به نظر ما این اشکال قابل حل می باشد به این بیان که مراد از روایات طائفه دوم این است که ابتدای این منطقه‌ی عقیق، برید البغث است نه مسلخ و مراد از طائفه اولی وجوب میقات در این منطقه می باشد.
 به عبارت دیگر روایات طائفه دوم می فرمایند ابتدای منطقه عقیق، برید البغث می باشد و طائفه دوم مکان میقات و وجوب احرام را مشخص می کند.
 نظیر این جمع در میقات شجره نیز بیان شد بعضی از روایات این میقات تعبیر به ذو الحلیفه شده بود اما ما همه منطقه ذو الحلیفه را میقات ندانستیم بلکه نقطه خاصی از ذو الحلیفه را میقات دانستیم بخاطر حکومت روایاتی که ذو الحلیفه را به مسجد شجره تفسیر کرده بودند همین بیان در میقات عقیق هم گفته می شود که ابتدای عقیق برید البغث است اما احرام در میقات عقیق از مسلخ می باشد.
 سه قرینه قطعیه این جمع و فرق بین اسم و مکان احرام وجود دارد.
  1. احدی از فقهاء مسلمین فتوای به جواز احرام از برید البغث را نداده است از این قرینه می توان هم استفاده کرد که طائفه دوم شارح طائفه اول می باشد و هم می توان گفت این اتفاق نشان می دهد کسی به روایات طائفه دوم عمل نکرده و مورد اعراض اصحاب واقع شده است.
  2. در بعضی از این روایات ذکر شده است که میقات عراقی ها از بطن عقیق است مانند وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 307 باب 1ح 2 «بَطْنَ الْعَقِيقِ مِنْ قِبَلِ أَهْلِ الْعِرَاق‌» کلمه بطن دلالت می کند مکان احرام داخل منطقه عقیق می باشد نه ابتدای منطقه عقیق در نتیجه این کلمه قرینه است که طائفه ثانیه ابتدای این منطقه را می گوید و طائفه اولی مکان احرام را می گوید.
  3. کلمه مسلخ که در روایات طائفه اولی آمده است قرینه است که مسلخ مکان احرام می باشد زیرا کلمه مسلخ به معنای بیرون کردن لباس می باشد با توجه به اینکه ابتدا، این مکان میقات قرار گرفته است بعد چون لباس ها در آن برای احرام از بدن جدا شده است به آن مکان مسلخ گفته شده است و واضح است که بیرون کردن لباسها در ابتدای این سرزمین صورت نمی گیرد وقتی فرد لباسها را از بدن بیرون می کند که وارد این سرزمین شده باشد و از ابتدای آن که برید البغث باشد گذشته باشد نتیجه اینکه محل احرام مسلخ می باشد نه برید البغث.
 نتیجه اینکه با این قرائن ثلاثه ظن بلکه اطمینان پیدا می کنیم که نسبت این دو طائفه شارح و مشروح می باشند.
 نکتة: جناب مرحوم صدوق و شهید و صاحب مدارک اگر جزء مخالفین شمرده شده اند در جهت چهارم این بزرگواران اختلاف دارند و نسبت اینکه احرام باید در مسلخ باشد اختلافی وجود ندارد.
 طائفه سوم و چهارم
 روایاتی است که اختلاف در منتهاء را بیان می کند در منتهاء اختلاف اشد از ابتداء می باشد.
 طائفه سوم: روایاتی که می فرمایند منتهای این میقات غمره می باشد لذا قطعا ذات عرق میقات نخواهد بود.
 منها: المصدر ص: 312 باب 2 ح 1« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ آخِرُ الْعَقِيقِ بَرِيدُ أَوْطَاسٍ- وَ قَالَ بَرِيدُ الْبَغْثِ دُونَ غَمْرَةَ بِبَرِيدَيْنِ‌»
 منها: المصدر ح 2 «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَوَّلُ الْعَقِيقِ بَرِيدُ الْبَعْثِ- وَ هُوَ دُونَ الْمَسْلَخِ بِسِتَّةِ أَمْيَالٍ مِمَّا يَلِي الْعِرَاقَ- وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ غَمْرَةَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ مِيلًا بَرِيدَان‌»
 از جمله بینه و بین غمره فهمیده می شود که غمره منتهای این میقات می باشد.
 منها: المصدر ح 5 «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع‌ قَالَ حَدُّ الْعَقِيقِ مَا بَيْنَ الْمَسْلَخِ إِلَى عَقَبَةِ غَمْرَةَ»
 این روایت ضعییف می باشد.
 در این حدیث اگر غایت را خارج از مغیا بدانیم خود غمره هم از عقیق خارج است.
 منها: المصدر ص 313 ح 6«وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَوْطَاسٌ لَيْسَ مِنَ الْعَقِيق‌»
 اگر اوطاس خارج از عقیق باشد ذات عرق حتما از عقیق خارج می باشد.
 بر این اساس عده ای مانند ابن بابویه و مرحوم صدوق و شیخ در نهایة و شهید در دروس و مال الیه بعض المتاخرین که احرام در ذات عرق جایز نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo