< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

90/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: ذوالحلیفه
 بین روایاتی که عنوان ذو الحلیفه(ح 1 و ...) آمده است و بین روایاتی که عنوان ذوالحلیفه و هو مسجد الشجرة(ح3 و...) آمده است چه نسبتی می باشد؟
 ظاهرا نسبت بین این روایات نسبت شارح و مشروح می باشد حدیث سوم شارح حدیث یک می باشد کما اینکه می توان گفت نسبت بین این دو نسبت بین مفسر -بالکسر- و مفسر بالفتح- می باشد.
 در نتیجه باید قواعد شارح و مشروح و مفسر و مفسر را پیاده کرد لذا شارح مقدم بر مشروح می شود ولو اینکه شارح از حیث ظهور اضعف از مشروح باشد زیرا شارح در حکم قرینه می باشد و قرینه بر ذو القرینه مقدم می شود و به عبارت دیگر شارح حاکم بر مشروح می باشد و در حاکم ولو اضعف ظهورا باشد حاکم مقدم بر محکوم می باشد.
 اما اگر بگوییم رابطه بین اینها عام و خاص است طبق مبنای شیخ وقتی خاص مقدم می شود که خاص اقوی ظهورا باشد.
 نتیجه وجود چنین نسبتی این است که مراد از ذو الحلیفه مسجد شجره می باشد.
 مرحوم حکیم می فرمایند استعمال ذوالحلیفه در مسجد شجره به علاقه جزء و کل می باشد و مرحوم آقای خوئی رابطه را اطلاق و تقیید فرض کرده اند به این شکل که اگر امر به احرام از ذوالحلیفه شده باشد و امر به احرام از مسجد شده باشد این دو مطلق و مقید هستند الا اینکه ایشان می فرمایند مقید در ما نحن فیه مفقود می باشد و مقیدی که امر به احرام از مسجد کرده باشد و از حیث سند هم مشکل نداشته باشد وجود ندارد.
 الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج‌14، ص: 443 «و يدل على الأول إطلاق جملة من الروايات المتقدمة بأن رسول الله صلى الله عليه و آله وقت لأهل المدينة ذا الحليفة. لكن مقتضى جملة أخرى- كما تقدم ايضا- تفسير ذي الحليفة بمسجد الشجرة. و حينئذ فيجب تقييد إطلاق تلك الاخبار بهذه. و بذلك يظهر ضعف القول الأول»
 العروة الوثقى (المحشى)، ج‌4، ص: 630 «و على أيّ حال فالأحوط الاقتصار على المسجد إذ مع كونه هو المسجد فواضح، و مع كونه مكاناً فيه المسجد فاللازم حمل المطلق على المقيّد، لكن مع ذلك الأقوى جواز الإحرام من خارج المسجد و لو اختيارا»
 دو توهم:
  • اگر روایات ما همین دو طائفه (ح 1 و 3) بود این مطلب درست بود اما مشکل این است که ما سه طائفه روایت داریم طائفه سوم (ح9 از باب 1 مواقیت و ح 1 از باب 7 و ح 1 از باب 8 و ح 6 از باب 1) مفادشان عنوان شجره می باشد اما تفسیرا لذی الحلیفه و اما مستقلا.
 در نتیجه یک مفسر بالفتح- و دو مفسر بالکسر- داریم اگر طائفه سوم را مقدم کردیم و شجره را مرادف با ذو الحلیفه دانستیم عاد المحذور و تعیّن مسجد شجره خالی از اشکال نخواهد بود.
 و فیه: این توهم جدا ضعیف است زیرا روایات طائفه سوم که می گوید میقات شجره است قطعا مراد امام این نبوده است که مردم روی درخت محرم شوند و کذلک روایاتی که می گویند ذوالحلیفه هو الشجره لذا یا مراد از عنوان شجره یا عنوان ذوالحلیفه هو الشجرة، مسجد شجره می باشد که در این صورت اختلافی پیش نمی آید و تنافی وجود ندارد(زیرا در این صورت این مفاد همان نتیجه جمع بین طائفه اولی و ثانیه خواهد بود) و یا اینکه مراد از شجره زمینی است که شجره در آن قرار گرفته است که یا حیثیت مسجدیت آن در نظر گرفته می شود و یا حیثیت ذو الحلیفه بودن آن در نظر گرفته می شود اگر مراد امام علیه السلام این بوده باشد نتیجه اش این می شود که ذوالحلیفه میقات است (که همان مفاد طائفه ثانیه بود و گفته شد که رابطه طائفه اولی و ثانیه رابطه شارح و مشروح می باشد).
 با این بیان روایات طائفه سوم حکم طائفه دوم را پیدا می کند و همان رابطه ای که بین طائفه دوم و طائفه اول برقرار است بین طائفه اول و سوم هم برقرار می باشد.
 آقای خوئی ذوالحلیفه را مرادف مسجد شجره دانسته اند و ما چه این دو را مرادف بدانیم و چه ندانیم رابطه بین حدیث یک و سوم رابطه مفسر و مفسر -بالفتح- می باشد.
 بعضی شبهه ای را مطرح کرده ند که اگر مراد مسجد شجره باشد چگونه این جمعیت می تواند در مسجد محرم شوند؟
 و فیه: اول این اشکال در ناحیه مسجد حرام نیز خواهد بود و ثانیا همه قافله ها با هم وارد نمی شده اند بلکه تدریجا وارد مسجد می شده اند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo