< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

89/07/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع:نیابت متعدد عن الواحد
 مسألة 19 يجوز أن ينوب جماعة عن الميت أو الحي في عام واحد في الحج المندوب تبرعا أو بالإجارة، بل يجوز ذلك في الحج الواجب أيضا كما إذا كان على الميت حجان مختلفان نوعا كحجة الإسلام و النذر أو متحدان نوعا كحجتين للنذر، و أما استنابة الحج النذري للحي المعذور فمحل إشكال كما مرّ، و كذا يجوز إن كان أحدهما واجبا و الآخر مستحبا، بل يجوز استيجار أجيرين لحج واجب واحد كحجة الإسلام في عام واحد، فيصح قصد الوجوب من كل منهما و لو كان أحدهما أسبق شروعا، لكنهما فيصح قصد الوجوب من كل منهما و لو كان أحدهما أسبق شروعا، لكنهما يراعيان التقارن في الختم.
 در این مساله نیابت نائب متعدد از منوب عنه واحد عکس مساله قبل بیان شده است مثل اینکه 100نفر از امام زمان علیه السلام در یک سال نائب شوند.
 سیدنا الاستاد این فرع را در پنج فرض بیان کرده است.
  1. تعدد نواب از منوب عنه واحد در حج مستحبی این فرض چهار صورت دارد:
  2. نیابت در حج مستحبی تبرعا
  3. نیابت در حج مستحبی اجارة
  4. نیابت از میت تبرعا
  5. نیابت از میت اجارة
 در همه این صور سیدنا الاستاد می فرمایند نیابت اشکال ندارد
 صاحب جواهر فرموده است:
 جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌17، ص: 388«و كذا لا بأس بتعدد النواب في المندوب في سنة واحدة، فقد أحصي عن علي بن يقطين في عام واحد ثلاثمائة ملبيا و مائتان و خمسون و خمسمائة و خمسون‌»
 دلیل بر جواز:
 1- اطلاقات ادله نیابت باب 25 و باب 28 و اطلاقات ادله اجاره برای حج، بلکه مطلق اجاره این اطلاقات مفادش این است که شما می توانید از طرف امام زمان نائب بشوید و این خطاب به همه افراد است کما اینکه یک فرد را شامل می شود شامل افراد متعدد هم می شود و هم چنین فرقی نمی کند منوب عنه زنده باشد یا مرده
 2- بعضی از روایات
 منها: وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 208 باب 34 ح 1«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْيَقْطِينِيِّ قَالَ بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع رِزَمَ (آنچه لباس را در آن می گذارند)ثِيَابٍ وَ غِلْمَاناً وَ حَجَّةً لِي وَ حَجَّةً لِأَخِي مُوسَى بْنِ عُبَيْدٍ- وَ حَجَّةً لِيُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ وَ أَمَرَنَا أَنْ نَحُجَّ عَنْهُ فَكَانَتْ بَيْنَنَا مِائَةُ دِينَارٍ أَثْلَاثاً فِيمَا بَيْنَنَا الْحَدِيث‌»
 جمله «وامرنا ان نحق عنه» در این روایت دلیل واضحی است که حج نیابی را می گوید.
 این روایت از حیث سند صحیح است و از نظر دلالت واضح است دراین روایت سه نفر از طرف امام رضا علیه السلام در یک سال نائب شده اند.
 نعم بعضی در سند این روایت توهم مناقشه کرده اند :
 درباره محمد بن عیسی الیقطینی، قریب به إتفاق علماء ما عدای شیخ می گویند، ثقه است، و از أجلاست، و کثیر الروایه است، و فقط شیخ طوسی در چند جا گفته است، که ایشان ضعیف است مانند :
 إستبصار ج 3، ص 156، ح 4 «عَلَى أَنَّ هَذَا الْخَبَرَ مُرْسَلٌ مُنْقَطِعٌ وَ طَرِيقُهُ مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ وَ هُوَ ضَعِيفٌ وَ قَدِ اسْتَثْنَاهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ بَابَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ مِنْ جُمْلَةِ الرِّجَالِ الَّذِينَ رَوَى عَنْهُمْ صَاحِبُ نَوَادِرِ الْحِكْمَةِ وَ قَالَ مَا يَخْتَصُّ بِرِوَايَتِهِ لَا أَرْوِيهِ وَ مَنْ هَذِهِ صُورَتُهُ فِي الضَّعْفِ لَا يُعْتَرَضُ بِحَدِيثِهِ»
 مناقشه مرحوم شیخ این است که إبن ولید، که استاد إبن بابویه است، روایات یقطینی را قبول ندارد، پس ضعیف است.
 بناء علی هذا کلام مرحوم شیخ با توثیق نجاشی، تعارض می کند و تساقط می کند .
 و فیه:
 مرحوم شیخ می گوید دو طایفه از روایات یقطینی را این دو بزرگوار قبول نمی کنند طایفه اولی روایاتی است که یونس مرسلا نقل کرده است طایفه دوم روایاتی که فقط یقطینی از یونس نقل کرده است پس به طور مطلق روایات یقطینی رد نشده است بلکه در دو مورد خاص رد شده است لذا تعارضی بین توثیق نجاشی و غیرش وجود ندارد چون وی تضعیف نشده است
 3- وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 208 باب 34 ح 2«سَعِيدُ بْنُ هِبَةِ اللَّهِ الرَّاوَنْدِيُّ فِي الْخَرَائِجِ وَ الْجَرَائِحِ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الدَّعْلَجِيِّ أَنَّهُ كَانَ لَهُ وَلَدَانِ وَ كَانَ مِنْ خِيَارِ أَصْحَابِنَا وَ كَانَ أَحَدُ وَلَدَيْهِ عَلَى الطَّرِيقَةِ الْمُسْتَقِيمَةِ وَ وَلَدُهُ الْآخَرُ يَفْعَلُ الْحَرَامَ وَ كَانَ قَدْ دُفِعَ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ- حَجَّةٌ يَحُجُّ بِهَا عَنْ صَاحِبِ الزَّمَانِ ع- وَ كَانَ ذَلِكَ‌ عَادَةَ الشِّيعَةِ- فَدَفَعَ مِنْهَا شَيْئاً إِلَى وَلَدِهِ الْمَشْهُورِ بِالْفَسَادِ الْحَدِيثَ وَ فِي آخِرِهِ أَنَّ صَاحِبَ الزَّمَانِ ع قَالَ لَهُ يَا شَيْخُ أَ مَا تَسْتَحْيِي قُلْتُ مِمَّا ذَا قَالَ تُدْفَعُ إِلَيْكَ حَجَّةٌ عَمَّنْ تَعْلَمُ فَتَدْفَعُ مِنْهَا إِلَى فَاسِقٍ يَشْرَبُ الْخَمْرَ يُوشِكُ أَنْ تَذْهَبَ عَيْنُكَ قَالَ فَمَا مَضَتْ عَلَيْهِ إِلَّا أَرْبَعُونَ يَوْماً حَتَّى ذَهَبَتْ عَيْنُه‌»
 این روایت موید است زیر روایت مرسله است ولی از جهت دلالت مشکلی ندارد.
 تهذیب : ج 5، ص 461، ح 249«يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ الْحُسَيْنِ كَاتِبِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ أَحْصَيْتُ لِعَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ مَنْ وَافَى عَنْهُ فِي عَامٍ وَاحِدٍ خَمْسَمِائَةٍ وَ خَمْسِينَ رَجُلًا أَقَلُّ مَنْ أَعْطَاهُ سَبْعُمِائَةٍ وَ أَكْثَرُ مَنْ أَعْطَاهُ عَشَرَةُ آلَاف‌»
 این روایت هم از حیث دلالت مشکل دارد هم از حیث سندا ازجهت سند سلیمان بن حسین یا سلیمان بن کاتب یا الکاتب که نویسنده علی بن یقطین می باشد وی در کتاب رجال توثیق نشده است.
 از نظر دلالت هم قاصرة الشمول است زیرا در روایت دو احتمال است
 اول: اینکه این 500 نفر کما فی روایه یا 300 نفر کما فی روایه اخری پول به آنها داده می شده است که از علی بن یقطین نائب شوند
 دوم: یا اینکه برای خودشان حج انجام دهند از این باب که خانه خدا نباید خالی از زائر قرار بگیرد
 در نتیجه این روایت مردد بین نیابت و احجاج می باشد لذا از حیث دلالت هم مشکل دارد.
 این روایت در کلمات مرحوم نجفی [1] و علامه مجلسی [2] ذکر شده است .
 این روایت در حاشیه بعضی از نسخ وسائل از طرف مرحوم حر نقل شده است و به کشی هم نسبت داده که این روایت را نقل کرده است که باید سند مرحوم کشی هم برسی شود.
 رجال الكشي، ص: 437«جعفر بن معروف، قال حدثنا يعقوب بن يزيد، عن سليمان بن الحسين كاتب علي بن يقطين، قال، أحصيت لعلي بن يقطين من وافى عنه في عام واحد مائة و خمسين رجلا، أقل من أعطاه منهم سبعمائة درهم، و أكثر من أعطاه عشرة آلاف درهم »


[1] . جواهر الکلام : ج 17، ص 388 .
[2] . روضه المتقین : ج 4، ص 85 .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo