< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

89/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: نیابت از چند نفر
 تحریر الوسیله : ج 1، ص 397«مسألة 18 : لا يجوز أن ينوب واحد عن اثنين أو أزيد في عام واحد في الحج الواجب‌ إلا إذا كان وجوبه عليهما على نحو الشركة، كما إذا نذر كل منهما أن يشترك مع الآخر في تحصيل الحج، و يجوز في المندوب كما يجوز بعنوان إهداء الثواب»
 در این مساله به چهار مطلب اشاره شده است.
  • نیابت واحد عن الاثنین او الاکثر فی حجة السلام
 مثال: بر زید و عمرو حجة الاسلام واجب شده است خالد نمی تواند در یک سال از زید و عمرو حج انجام دهد.
 دلیل:
  اولا: عدم الخلاف
 ثانیا: کون الواجب مستقلاً علی کل أحد لذا در باب اعتکاف گفتیم نمی شود از دو نفر معتکف شد و أصل نیابت علی خلاف القواعد است، قدرمتیقن آن نیابت واحد عن الواحد است.
  • نیابت از اثنین در صورتی که یک حج بر دو نفر واجب شده است.
  مثل اینکه دو نفر با هم نذر کرده اند که یک نفر را به حج بفرستند در این صورت نائب می تواند این حج را از طرف هر دو انجام دهد در این صورت دیگر نمی توان گفت که اعمال باید استقلالی انجام شود(لعدم المقتضی للاستقلال) زیرا در خود نذر تصریح شده است که مشترکا انجام دهد صحت این شرکت را، ادله نذر و ادله نیابت شامل خواهد شد.
  • نیابت یک نفر از چند نفر در عام واحد در حج مستحب، که خود فروضی دارد:
 الف) تارة زید اجیر می شود یا تبرعا از دو نفر در یک سال حج مستحبی انجام دهد در حالیکه احرام را از طرف خودش انجام نمی دهد و خودش قصد حج نکرده است و فقط قصد نیابت دارد.
 ب) تارة این نائب از طرف خودش هم نیت حج مستحب کرده است به عبارت دیگر یک طرف تعدد، خودش می باشد.
 از جهت دیگر می توان تقسیم دیگری برای این فرض بیان کرد:
 الف) تارة فرد حج را برای خودش انجام می دهد ولی ثوابش را برای عده زیادی قرار می دهد حتی افرادی که نیابت را جایز نمی دانند اهداء ثواب را جایز می دانند که البته این دیگر از بحث نیابت خارج است.
 ب) تارة از اول امر، اصل عمل را از طرف چند نفر انجام می دهد که در روایت تعبیر به تشریک در عمل واحد آمده است در این صورت از ابتدای عمل باید به نیت دیگری انجام دهد تا نیابت محقق شود.
 در همه این فروض نیابت جایز است.
 دلیل:
 اولا: الاتفاق در خصوص حج بلکه لعل در کل مستحبات چه به نحو نیابت باشد چه به نحو اهداء ثواب.
 ثانیا: روایات
 منها: وسائل الشيعة، ج‌11، ص:202 باب 28 ح 1«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع كَمْ أُشْرِكُ فِي حَجَّتِي قَالَ كَمْ شِئْتَ‌»
 منها: المصدر ح 2 «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ أُشْرِكُ أَبَوَيَّ فِي حَجَّتِي قَالَ نَعَمْ قُلْتُ أُشْرِكُ إِخْوَتِي فِي حَجَّتِي قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَاعِلٌ لَكَ حَجّاً وَ لَهُمْ حَجّاً وَ لَكَ أَجْرٌ لِصِلَتِكَ إِيَّاهُمْ الْحَدِيثَ‌»
 منها: المصدر ح 3 «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يُشْرِكُ أَبَاهُ وَ أَخَاهُ وَ قَرَابَتَهُ فِي حَجِّهِ فَقَالَ إِذاً يُكْتَبَ لَكَ حَجّاً مِثْلَ حَجِّهِمْ وَ تُزْدَادَ أَجْراً بِمَا وَصَلْتَ‌»
 منها: المصدر ص 203 ح 6« مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ أَبِي قَدْ حَجَّ وَ وَالِدَتِي قَدْ حَجَّتْ وَ إِنَّ أَخَوَيَّ قَدْ حَجَّا وَ قَدْ أَرَدْتُ أَنْ أُدْخِلَهُمْ فِي حَجَّتِي كَأَنِّي قَدْ أَحْبَبْتُ أَنْ يَكُونُوا مَعِي فَقَالَ اجْعَلْهُمْ مَعَكَ فَإِنَّ اللَّهَ جَاعِلٌ لَهُمْ حَجّاً وَ لَكَ حَجّاً وَ لَكَ أَجْراً بِصِلَتِكَ إِيَّاهُمْ‌»
 توجه به چند کلمه :
 کلمه «ادخلهم» که ظهور در این دارد، که از إبتداء أمر به إتیان حج را به نیت دیگران آورده شده است و با إهداء ثواب متفاوت است .
 کلمه «فی حجتی» جهت صدوری فعل ملاحظه شود، که این فعل به نیابت از دیگران انجام شده است کسی که نماز استیجاری می خواند عمل از نائب صادر می شود ولی روح عمل برای منوب عنه می باشد و از طرف دیگر می تواند به ملاحظه عمل باشد، یعنی این حج مأتی به، به نیت خودم و دیگران آوردم .
 کلمه« اجعلهم معک»
 این کلمه قرینه ای بر این است که از اول فرد دیگران را شریک در عمل کرده است و الا معیت در اهداء ثواب صادق نیست.
 کلمه «و لک حجا»
 این عبارت نشان می دهد که دو حج انجام شده است این قرینه اظهر قرائن می باشد.
 نتیجه اینکه با توجه به این روایات انجام حج مستحبی به نحو نیابت از متعدد مستحب می باشد.
 دو شبهه باقی می ماند:
 1- این روایات فرض اول را می گوید یا فرض دوم را
 2- این روایات نیابت را می گوید یا اهداء ثواب را
 این روایات هم مؤید اند :
 منها: المصدر ص 202 ح 4« وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عِمْرَانَ الْأَرْمَنِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِي‌ الْحَسَنِ ع قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَوْ أَشْرَكْتَ أَلْفاً فِي حَجَّتِكَ لَكَانَ لِكُلِّ وَاحِدٍ حَجَّةٌ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُنْقَصَ حَجَّتُكَ شَيْئاً»
 ابوعمران مشترک است بین دو نفر است: محمد بن اسامه عمرانی و موسی بن رنجویه ابوعمران الارمنی
 چه بسا به قرینه راوی و مروی عنه، موسی بن رنجویه باشد، که در رجال، تضعیف شده است .
 منها: المصدر ص 203 ح 6«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى(علیه السلام) عَنِ الرَّجُلِ يُشْرِكُ فِي حَجَّتِهِ الْأَرْبَعَةَ وَ الْخَمْسَةَ مِنْ مَوَالِيهِ فَقَالَ إِنْ كَانُوا صَرُورَةً جَمِيعاً فَلَهُمْ أَجْرٌ وَ لَا يُجْزِي عَنْهُمُ الَّذِي حَجَّ عَنْهُمْ مِنْ حَجَّةِ الْإِسْلَامِ وَ الْحَجَّةُ لِلَّذِي حَجَ‌»
 علی بن ابی حمزه توثیق درستی نشده است .
 منها: المصدر ص 204 ح 8 «قَالَ وَ قَالَ الصَّادِقُ ع لَوْ أَشْرَكْتَ أَلْفاً فِي حَجَّتِكَ كَانَ لِكُلِّ وَاحِدٍ حَجٌّ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ حَجَّتِكَ شَيْ‌ءٌ»
 این حدیث مرسله صدوق است، و مرسلات آن به نظر ما حجیت ندارد ولو به لفظ قال باشد.
 منها: المصدر ح 9 «قَالَ وَ رُوِيَ أَنَّ اللَّهَ جَاعِلٌ لَهُمْ حَجّاً وَ لَهُ أَجْراً لِصِلَتِهِ إِيَّاهُم‌»
 و این روایت نه به نظر ما حجت است و نه به نظر سیدنا الاستاد، چرا که مرحوم شیخ صدوق به لفظ (رُوِیَ) تعبیر کرده است بر خلاف قبلی که به قال الصادق تعبیر شده است .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo