< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید صادق محمدی

98/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه پزشکی/ پیوند اعضا

بحث راجع پیوند اعضا بود رسیدیم به حکم ثانوی پیوند اعضا، ودر این رابطه حدیث لاضرر و لاضرار را مورد بحث قرار دادیم، و در این حدیث شریف مفردات آن را بررسی کردیم، و عرض کردیم که مراد از ضرر در عبارت اصولی ها گاهی به معنای و گاهی به معنای شدت و حرج، و گاهی به معنای ضیق و تنگنا گرفته شده است، بعد کلام مرحوم شهید صدر را بیان کردیم که عرض کردیم ایشان نظر شریفشان این است که ضررمطلق ضرر را نمی‌گویند، بلکه ضرر ناشی از انتزاع نقصی است که در آن شدت و ضیق باشد، لذا اگر شخص ثروتمندی یک دینار را از دست بدهد این از دست دادن موجب ضیق و تنگنا در نفس او نمی‌شود، و از یک دینار از دست دادن ناراحت نمی‌شود و دراین حالت لایُصدقُ علیَه ضرر، ضرر برآن صدق نمی‌کند. این کلام، کلام صحیح نیست اولا: شدت و حرج و ضیق به هیچ وجه در معنای ضرر دخیل نیست بلکه ضرر به معنای نقص است، یک نقصی در مال به وجود آید، یا نقصی در نفس به وجود بیایید، یا نقصی در اعضا به وجود بیایید، یا نقصی درعِرض و آبرو حادث شود، به این نقص ضرر می‌گویند، و اگر بریک شخص ثروتمندی که صد هزار تومان برای او ارزش آن چنانی ندارد، اما هدر رفتن همین صد هزار تومان از نظر عرف ضرر صدق می‌کند اینجا در این گونه موارد نمی‌شود مطلب را با استدلال ثابت کرد یک مطلب عرفی است این شخص بسیار ثروتمند در این حالت بر او ضرر وارد شد نقص وارد شد، و این نقص هم در واقع ضرر است، منتها برای این شخص از نظر روحی هیچ اتفاقی نمی‌افتد جهت روشن شدن بحث این گونه بگوییم حتی شخص فقیر ممکن است یک مال ارزشمندی از او تلف شود ولی روحیه او بسیار قوی است و اصلا ناراحت نمی‌شود، ضیقی بر او حاصل نمی‌شود آیا از نظر عرف ضرر صدق نمی‌کند، بنابراین صدق ضرر هیچ شکی در آن نیست منتها بریک شخصی شدت و حرج و ضیق می‌آورد، بر شخص دیگر هیچ گونه شدت و ضیق و حرجی به وجود نمی‌آورد، بنابراین ضرر یعنی نقص، بله یک وقت یک نقصی حاصل می‌شود که از نظر عرف به هیچ عنوان ارزش مالی ندارد در آن جا ممکن است صدق ضرر نشود. ثانیا:عدم نفع، ضرر نیست ممکن است در جایی نفعی به کسی نرسد، تجارتی دارد ازاین تجارت منتفع نمی‌گردد، این جا نقصی وجود ندارد، تا ضرر صدق کند اینجا عدم نفع است به عدم نفع نقص نمی‌گویند بنابراین بر آن ضرر صدق نمی‌کند.نکته: هر عدم نفعی ضرر نیست یک وقت است که به خاطر اینکه ارزش پول پایین می‌آید و این شخص تاجر از تجارت خود نفع می‌برد به خاطر تورم، به خاطر پایین آمدن ارزش پول، در اینگونه موارد ممکن است صدق ضررداشته باشد، عرفا بگویند این ضرر است ولی صرف عدم نفع ضرر نیست من امروزاز این کارم نفعی نمی‌برم و اما ضرر کردم هر عدم نفعی ضرر نیست. ثالثا: ضرر در جایی است که نقصی به وجود آید و جایگزین نداشته باشد، ممکن است یک کسی از یک جهتی مالش هدر رود، لکن از جهت دیگر جایگزین گردد، در اینجا ممکن است بگوییم که صدق ضرر نمی‌کند، یک شخصی تجارت می‌کند، تجارت برنج دارد ولی یک تجارت دیگری هم دارد از این تجارت ممکن است نقصی به مالش وارد شود، ولی با تجارت دیگر جایگزین شود، و از اول هم متوجه باشد که هم چنین حالتی به وجود می‌آید در اینجا ضرر صدق نمی‌کند ضرر به نقصی می‌گویند که جایگزینی برای آن فرض نشده باشد وهیچ مطلبی مثل شدت و حرج وضیق در صدق ضرر نقش ندارد. تعریف ضرر: الضرر هو النقص الذی لیس له جبران.معنای ضِرار: ضِرار از سه حالت خارج نیست.1. مصدر باب مفاعله باشد که از یک ثلاثی مجرد اشتقاق پیدا کند یعنی ضار یضار مضاره و ضرارا مثل جاهد یجاهد مجاهدة و جهاداً مصدر باب مفاعله که ثلاثی مجرد دارد. 2. مصدر ثلاثی مجرد باشد اصلا ثلاثی مزید نباشد مثل کتب یکتب کتابا این جا هم ضر یضر ضرارثلاثی مجرد باشد. 3. مصدر باب مفاعله‌ باشد که ثلاثی مجرد نداشته باشد. توضیح مطلب:گاهی باب مفاعله ثلاثی مجرد ندارد مثل سافر، یسافر، که ثلاثی مجرد ندارد چرا: چون سین و فا و را ثلاثی مجرد سافر یسافر نیست چون سین و فا و به معنای کشف ستر است یعنی پرده برداشتن، سین و فا و را به معنای پرده برداشتن است این سین و فا و را ثلاثی مجرد سافر یسافر نیست چون سافر به معنای سفرکردن است سین و فا و به معنای کشف ستر است، پرده برداشتن است ربطی به همدیگر ندارد این ضرار هم از این باب باشد که ثلاثی مجرد ندارد.شهید صدر رحمت الله می‌فرمایند که محتملات در ضرار چهار تا است: 1. ضرار به معنای ضرر باشد حتی اگرثلاثی مجرد باشد ضرار همان ضرر است هیچ فرقی با همدیگر نمی‌کنند. این معنا از نظر ایشان باطل است چرا چون در حدیث لاضرر و لاضرار امام لفظ را تغییر داد یعنی از ضرر به ضرار ، یعنی هم ضرر را هم ضرار را بیان کرده است، این تغییر تعبیر نشان گر این است که معنای ضرار با ضرر فرق می‌کند. و اگر ضرار به معنای ضرر باشد تکرار لازم می‌آید و تکرار هم از نظر عرفی رکیک است، یعنی مستهجن است .ان قلت: ضرار برای تاکید باشد. جواب: تغییر تعبیر از نظر عرف نشانگر یک معنای دیگری است ظهور عرفی این است که تغییر تعبیر یک معنای دیگری باشد و تاکید خلاف اصل است. دوم: ضرار از باب مفاعله باشد و مفاعله بین طرفین و بین اثنین است ضرر نقص یک طرفه است ضرار نقص دو طرفه است. زید به عمر ضرر برساند، و عمر به زید ضرر برساند، این معنای دوم ضرارپس ضرار نقص طرفین است ضرر نقص یک طرفه است. مثل قتال یعنی قتل دو طرفآقای صدر می‌فرمایند این هم باطل است چرا به خاطر اینکه اولا این هم تکرار است چرا چون ضرر شامل نقص دو طرف هم می‌شود نیازی به ضرار نداریم نقص دو طرف، ضرر برآن صدق می‌کند هم به این طرف ضرر صدق می‌کند و هم به آن طرف ضررصدق می‌کند نیازی به ضرار نیست پس می‌شود تکرار، و تکرار از نظر عرف رکیک است مستهجن است.موید: پیامبر به سمره بن جندب در یک نقل می‌فرمایند انت مضار تو مضارهستید، مضار همان اسم فاعل ضررا است، همان باب مفاعله است و حال آنکه در قضیه سمره بن جندب ضرر یک طرفه بود سمره به رجل انصاری ضرر می‌زد ضرر دو طرفه نبود. پس معلوم می‌شود ضرار معنای مفاعله‌ای بین اثنین ندارد چرا من تعبیر موید آوردم به خاطر اینکه ایشان آخر سطر می‌فرمایند این روایت ضعیف السند است، اگر ضعیف السند باشد دلیل نمی‌شود، فقط موید می‌شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo