< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

97/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زکات: فصل اول زکات انعام ثلاثه: شرائط زکات انعام ثلاثه: مضی حول: جواز و عدم جواز تبدیل مال زکوی فراراً عن الزکاة:

تذکر اخلاقی: گرامیداشت ورود حضرت فاطمه معصومه(س) به قم:

امروز را بنابر مشهور روز ورود کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصوم(س) به قم می‌گویند لذا، اهالی قم برنامه مفصلی و به عنوان استقبال نمادین از ایشان قرار دادند که انشاءاله مورد قبول و توجه واقع گردد.

ورود ایشان به قم و رحلت ایشان و قبر مطهر ایشان از برکات بزرگ الهی نه تنها برای قم بلکه برای امت اسلام است، لذا از موقعی که قبر مطهرشان اینجا بوده برکات ادامه دارد، انشاءاله تا قیام قیامت هم مستمر باشد.

سنه 200 هجری مأمون امام رضا(ع) را از مدینه به طوس آورد تا یک سال حضرت معصومه(س) فراق برادر را تحمل کرد ولی با جمعی از یاران به سمت ایران حرکت کردند، به ساوه که رسیدند بیمار شدند و جمع کثیری از قم وقتی شنیدند که دختر موسی بن جعفر(ع) به ساوه آمده است حرکت کردند و به ساوه رفتند رئیسشان موسی بن خزرج اشعری قمی بود و از ایشان دعوت کرد که به قم بیایید حضرت فرمودند مسافت تا قم چه مقدار است گفتند خیلی نیست شاید 10 فرسخ حضرت قبول کرد لذا، حضرت وارد قم شدند در حالی‌که استقبال بی‌نظیری از ایشان شد و مهار ناقه هم به دست موسی بن خزرج بود و خودش پیاده بود و حضرت را برد در منزل خودش و حدود 17 روز زنده بودند و بعد از آن دار فانی را وداع گفتند، و جنازه را در مکان فعلی بنام بابلان در زمین ملکی خودش دفن کردند و وقایع دفن را هم مفصل مرحوم شیخ عباس قمی در سفینه البحار در باب فطم نقل کرده است[1]

علی ای حال روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند که برای پیامبر(ص) حرمی بود بنام مدینه و برای علی(ع) حرمی بود بنام کوفه و برای ما اهلبیت هم حرمی است بنام قم که در آینده پاره تن من در آن زمین دفن می‌شود که نامش فاطمه است فرزند موسی بن جعفر(ع) و هرکس او را زیارت کند بهشت بر او واجب می‌شود و این روایت موقعی نقل شده که هنوز پدرشان موسی بن جعفر(ع) به دنیا نیامده بود[2] .

و در روایتی دیگر از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «ألا و ان قم الكوفة الصغيرة،» قم به منزله کوفه کوچکی است «ألا ان للجنة ثمانية أبواب ثلاثة منها الى قم تقبض فيها امرأة من ولدي اسمها فاطمة بنت موسى عليهما السلام و تدخل بشفاعتها شيعتي الجنة بأجمعهم»[3] آگاه باشید بهشت 8 درب دارد که سه درب آن از قم باز می‌شود که یکی از فرزندان من در آنجا قبض روح می‌شود نامش فاطمه است و فرزند موسی است که همه شیعیان ما به شفاعت او به بهشت می‌روند. همچنین در زیارت‌نامه ایشان هم آمده است که امام صادق(ع) فرمود: «یا فاطمة اشفعی لنا فی الجنة»

لذا سزاوار است قدر این نعمت بزرگ را بدانیم، خدایا به ما توفیق قدر دانستن این نعمات را عنایت بفرما.

بحث فقهی: در مسئله قبل فرصت نشد نظر نهایی را توضیح بدهیم. گفتیم مسئله قبل این بود که اگر کسی مالک حد نصاب یکی از انعام ثلاثه بشود و برای خودش هم حول قرار بدهد. فرض این بود که اگر در اثناء سال تعدادی به این انعام اضافه شد گفتیم که سه صورت دارد.

1- اضافه به مقدار عفو است لذا اگر از ابتدای سال هم بود زکات نداشت چون تأثیری در حول ندارد؛

2- اضافه خودش یک نصاب مستقل است، اینجا می‌گویند برای هردو جداگانه حول قرار می‌دهد؛

3- مقدار اضافه شده مکمل نصاب قبلی است لذا قبلی را به نصاب بعدی می‌رساند.

اینجا اگر ما باشیم و همین ادله می‌گوئیم دو نصاب است و دو زکات داده می‌شود ولی روایتی داشتیم که از یک مال در یک سال دو زکات داده نمی‌شود «قال لَا يُزَكَّى الْمَالُ مِنْ وَجْهَيْنِ فِي عَامٍ»[4] امام صادق(ع) می‌فرماید یک مال در یک سال از دو جهت زکات داده نمی‌شود.

لذا، در اینجا بلاشبهه باید یکی از نصاب‌ها را قبول کنیم؛

مرحوم آقای خویی فرمودند که لاینبغی التامل که نصاب اولی، اولی است یعنی اینکه نصاب اول را تا آخر می‌رود و مقدار اضافه را کان لم یکن می‌گذارد و بعد از اتمام سال نصاب اول، مقدار اضافه را به اضافه نصاب اول را، سال جدید قرار می‌دهد.

صاحب جواهر می‌فرماید زیرا مقتضی موجود و مانع مفقود است یعنی وقتی 30 بقر مالک شد مقتضی که موضوع است محقق شد و حکم هم آمد که هرکس مالک شد باید حول قرار دهد و هیچ مانعی هم که جلوی آن را بگیرد که تا آخر سال برود موجود نیست بنابراین اگر بخواهد عمل نکند باید دلیل را طرح بکند که شایسته نیست به اضافه اینکه مانعی برای حول دوم پیش می‌آید و آنکه وقتی نصاب اول را قرار دادید و زکات دادید و در پایان سال نصاب اول این مقدار مقداری است که زکات آن داده شده است و نمی‌توانید دوباره بر آن حول قرار دهید.

مبداء حول زکات صغار: مرحوم امام در ذیل همین مسأله، مسأله‌ای دارند که مناسب است مطرح گردد و آن اینکه مبداء حول مقدار اضافه شده اگر صغار باشند چه زمانی است؟

1- حین ولادت: بعضی از علماء و فقهاء می‌گویند مبداء حول از حین ولادت است.

2- از شیر گرفتن: بعضی‌های دیگر می‌گویند چون شرط در زکات سائمه بودن است ولی این شیر می‌خورد پس باید صبر کنیم از شیر گرفته شود، لذا مبداء حول بعد از شیر گرفتن است.

مرحوم امام می‌فرماید: «و ليس مبدأ حول النتاج حين الاستغناء عن اللبن بالرعي حتى فيما إذا كانت أمها معلوفة على الأقوى‌»[5] ابتدای سال برای این صغار حین استغناء از لبن نیست بلکه حین تولد است.

ادله حین ولادت بودن حول: گروهی که می‌گویند مبداء حول حین استغناء از لبن است ادله سائمه بودن را می‌آورند و گروهی که می‌گویند مبداء حول حین ولادت است به سه روایت استدلال می‌کنند.

روایت اول صحیحه زراره: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: لَيْسَ فِي صِغَارِ الْإِبِلِ شَيْ‌ءٌ حَتَّى يَحُولَ عَلَيْهَا الْحَوْلُ مِنْ يَوْمِ تُنْتَجُ»[6] زراره می‌گوید امام باقر(ع) فرمود: در صغار ابل تا بر او سال نگذرد زکات نیست.

روایت خیلی روشن می‌فرماید از حین ولادت حول قرار داده می‌شود و بعد زکات دارد، روایت می‌گوید بچه‌های این حیوان باید یک سال نزد مالک بماند تا زکات به او تعلق گیرد و این سال از زمان ولادت شروع می‌شود، گرچه در روایت نگفته است شیرخوار، فقط گفته صغار و صغار یعنی بچه حیوان که شیر می‌خورد.

روایت دوم صحیحه زراره: «عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ(ع) عَنْ صَدَقَاتِ الْأَمْوَالِ قَالَ فِي تِسْعَةِ أَشْيَاءَ لَيْسَ فِي غَيْرِهَا شَيْ‌ءٌ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ التَّمْرِ وَ الزَّبِيبِ وَ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ السَّائِمَةِ وَ هِيَ الرَّاعِيَةُ وَ لَيْسَ فِي شَيْ‌ءٍ مِنَ الْحَيَوَانِ غَيْرِ هَذِهِ الثَّلَاثَةِ الْأَصْنَافِ شَيْ‌ءٌ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ كَانَ مِنْ هَذِهِ الثَّلَاثَةِ الْأَصْنَافِ فَلَيْسَ فِيهِ شَيْ‌ءٌ حَتَّى يَحُولَ عَلَيْهِ الْحَوْلُ مُنْذُ يَوْمِ يُنْتَجُ»[7] هرچه که از این انعام ثلاثه است بچه‌های این‌ها زکات ندارند تا این‌که یک سال از آن‌ها بگذرد از روزی که به دنیا بیایند.

روایت سوم صحیحه زراره: «عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا(ع) قَالَ: لَيْسَ فِي شَيْ‌ءٍ مِنَ الْحَيَوَانِ زَكَاةٌ غَيْرِ هَذِهِ الْأَصْنَافِ الثَّلَاثَةِ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنْ هَذِهِ الْأَصْنَافِ مِنَ الدَّوَاجِنِ وَ الْعَوَامِلِ فَلَيْسَ فِيهَا شَيْ‌ءٌ وَ مَا كَانَ مِنْ هَذِهِ الْأَصْنَافِ فَلَيْسَ فِيهَا شَيْ‌ءٌ حَتَّى يَحُولَ عَلَيْهَا الْحَوْلُ مُنْذُ يَوْمِ يُنْتَجُ»[8]

پس دلیل قول دوم سه روایت صحیحه است که دلالت دارد که در صغار انعام ثلاثه زکات نیست مگر اینکه حول بر آن‌ها بگذرد و حول هم از حین ولادتشان آغاز می‌شود.

حالا جمع بین این دو دسته روایت را هم بگذاریم برای فردا


[1] سفينة البحار، شیخ عباس قمی، ج‌7، ص124، اسوه: «فاطمة بنت موسى بن جعفر(ع) و ورودها بقم و وفاتها، خبر فاطمة بنت موسى بن جعفر(ع) في ورودها بقم في سنة إحدى و مائتين و وفاتها بها و ما ورد في مدحها: روى صاحب (تاريخ قم) عن مشايخ قم انه لما أخرج المأمون علي بن موسى الرضا(ع) من المدينة الى المرو في سنة مائتين خرجت فاطمة أخته في سنة إحدى و مائتين تطلبه، فلما وصلت الى ساوه مرضت فسألت: كم بيني و بين قم؟ قالوا: عشرة فراسخ، فأمرت خادمها فذهب بها الى قم و أنزلها في بيت موسى بن خزرج بن سعد، و الأصح انه لما وصل الخبر الى آل سعد اتفقوا و خرجوا اليها أن يطلبوا منها النزول في بلدة قم، فخرج من بينهم موسى بن خزرج فلما وصل اليها أخذ بزمام ناقتها و جرها الى قم و أنزلها في داره فكانت فيها ستة عشر يوما ثم مضت الى رحمة الله و رضوانه فدفنها موسى بعد التغسيل و التكفين في أرض له و هي التي الآن مدفنها و بنى على قبرها سقفا من البواري الى أن بنت زينب بنت الجواد(ع) عليها قبة».
[2] سفينة البحار، شیخ عباس قمی، ج‌7، ص358، اسوه: «و روي عن عدة من أهل الري انهم دخلوا على أبي عبدالله(ع) و قالوا: نحن من أهل الري فقال: مرحبا باخواننا من أهل قم، فقالوا: نحن من أهل الري، فأعاد الكلام، قالوا ذلك مرارا و أجابهم بمثل ما أجاب به أولا فقال: أن لله حرما و هو مكة و ان للرسول(ص) حرما و هو المدينة و ان لأميرالمؤمنين(ع) حرما و هو الكوفة و ان لنا حرما و هو بلدة قم و ستدفن فيها امرأة من أولادي تسمى فاطمة فمن زارها وجبت له الجنة. قال الراوي: و كان هذا الكلام منه قبل أن يولد الكاظم(ع)».
[4] الكافي، شیخ کلینی، ج‌3، ص520، بَابُ زَكَاةِ الْمَالِ الْغَائِبِ وَ الدَّيْنِ وَ الْوَدِيعَةِ، ح6، دارالكتب الإسلامية: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) رَجُلٌ دَفَعَ إِلَى رَجُلٍ مَالًا قَرْضاً عَلَى مَنْ زَكَاتُهُ عَلَى الْمُقْرِضِ أَوْ عَلَى الْمُقْتَرِضِ قَالَ لَا بَلْ زَكَاتُهَا إِنْ كَانَتْ مَوْضُوعَةً عِنْدَهُ حَوْلًا عَلَى الْمُقْتَرِضِ قَالَ قُلْتُ فَلَيْسَ عَلَى الْمُقْرِضِ زَكَاتُهَا قَالَ لَا يُزَكَّى الْمَالُ مِنْ وَجْهَيْنِ فِي عَامٍ وَاحِدٍ وَ لَيْسَ عَلَى الدَّافِعِ شَيْ‌ءٌ لِأَنَّهُ لَيْسَ فِي يَدِهِ شَيْ‌ءٌ إِنَّمَا الْمَالُ فِي يَدِ الْآخِذِ فَمَنْ كَانَ الْمَالُ فِي يَدِهِ زَكَّاهُ قَالَ قُلْتُ أَ فَيُزَكِّي مَالَ غَيْرِهِ مِنْ مَالِهِ فَقَالَ إِنَّهُ مَالُهُ مَا دَامَ فِي يَدِهِ وَ لَيْسَ ذَلِكَ الْمَالُ لِأَحَدٍ غَيْرِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ أَ رَأَيْتَ وَضِيعَةَ ذَلِكَ الْمَالِ وَ رِبْحَهُ لِمَنْ هُوَ وَ عَلَى مَنْ قُلْتُ لِلْمُقْتَرِضِ قَالَ فَلَهُ الْفَضْلُ وَ عَلَيْهِ النُّقْصَانُ وَ لَهُ أَنْ يَنْكِحَ وَ يَلْبَسَ مِنْهُ وَ يَأْكُلَ مِنْهُ وَ لَا يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يُزَكِّيَهُ بَلْ يُزَكِّيهِ فَإِنَّهُ عَلَيْهِ».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo