درس خارج فقه استاد مقتدایی
97/08/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: زکات: فصل اول زکات انعام ثلاثه: شرائط زکات انعام ثلاثه: مضی حول:
بحث اخلاقی: اخلاق نبوی، سبک زندگی، انتخاب الگو:در بحث اخلاقی به مناسبت به اینجا رسیدیم که لازم است انسان برای خودش الگو قرار بدهد. بهترین الگو در معاشرتها و برخوردها، رفتار و آداب اخلاقی پیامبر گرامی اسلام میباشد خداوند هم در قرآن میفرماید: ﴿لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً﴾[1] مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مىكنند[2] و یا در جای دیگر میفرماید: ﴿فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ﴾[3] به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مىشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در كارها، با آنان مشورت كن! اما هنگامى كه تصميم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توكل كن! زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد[4] .
یعنی این رفتاری که تو با مردم داری پشتوانه رحمت الهی را دارد و خدا به تو عنایت کرد که با مردم مهربان باشی و الا اگر با مردم تند بودی و محبت با مردم نداشتی، مردم از اطرافت پراکنده میشدند.
در بررسی الگو قرار دادن پیامبر(ص) رسیدیم به جملاتی که در بحار آمده و مرحوم مجلسی فرموده بعضی از بزرگان اینها را جمعآوری نمودهاند و در کتاب مستقلی آوردهاند و مرحوم مجلسی عین آن را نقل نموده است که ما در چند جلسه نقل کردیم؛ شبیه آنچه را که آن بزرگوار جمع کرد و مرحوم مجلسی در بحار نقل کرد مرحوم علامه طباطبایی هم در کتابی بنام سنن النبی(ص) تفحص و جمعآوری کرده و به یکی از شاگردان خود داده است برای چاپ و شاگرد ایشان هم روایات جدیدی به آن اضافه کرد و مرحوم علامه اجازه دادند و بعنوان ملحقات اضافه شده است؛ اکنون چند روایت از سنن النبی نقل میکنیم.
در کتاب شریف کافی از امام صادق(ع) نقل میکند «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقْسِمُ لَحَظَاتِهِ بَيْنَ أَصْحَابِهِ فَيَنْظُرُ إِلَى ذَا وَ يَنْظُرُ إِلَى ذَا بِالسَّوِيَّةِ[5] »[6] روایت حاضر در سنن النبی هم آمده است اکنون با بررسی روایت حاضر و دیگر روایات به شش ویژگی از رفتار پیامبر(ص) میپردازیم.
ویژگی اول: تقسیم نگاه بین اصحاب: پیامبر(ص) وقتی بین اصحاب صحبت میکرد توجه خود را بین همه اصحاب تقسیم میکرد گاهی به یکی و گاهی به دیگری نگاه میکرد نگاهش را بین جمعیت تقسیم میکرد. این روایت نشان میدهد که به ویژه روحانیون در منابر و سخنرانیها دقت کنند که نگاهشان با همه تقسیم شود و این روش اخلاقی جذاب و مناسبی است.
ویژگی دوم: دراز نکردن پا بین اصحاب: و در ادامه همین روایت قَالَ: امام صادق(ع) میفرماید: «وَ لَم يَبسُط رَسُولُ اللَّهِ(ص) رِجلَيهِ بَينَ أَصحَابِهِ قَطُّ»[7] در بین مجلسی که بود حرمت آن مجلس را نگه میداشت هرگز پایشان را دراز نمیکردند.
ویژگی سوم: جدا نکردن دست قبل از دیگران در مصافحه: و در ادامه میفرماید: «إِنْ كَانَ لَيُصَافِحُهُ الرَّجُلُ فَمَا يَتْرُكُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَدَهُ مِنْ يَدِهِ حَتَّى يَكُونَ هُوَ التَّارِكَ»[8] اگر کسی وارد میشد و مصافحه میکرد هیچگاه پیامبر(ص) زودتر دستشان را کنار نمیکشیدند تا اینکه طرف مقابل دستش را کنار بکشد. «فَلَمَّا فَطَنُوا لِذَلِكَ كَانَ الرَّجُلُ إِذَا صَافَحَهُ ماَ بِيَدِهِ فَنَزَعَهَا مِنْ يَدِهِ.»[9] یعنی وقتی مردم متوجه این مطلب شدند خودشان دستشان را کنار میکشیدند.
ویژگی چهارم: تبسم هنگام سخن گفتن: در مکارم اخلاق آن حضرت آمده است «عن أبي الدرداء قال: كان رسول الله(ص) إذا حدث بحديث تبسم في حديثه»[10] یعنی هیچگاه اخم نمیکردند و با تبسم با مردم روبرو میشدند و حتی گاهی مزاح میکردند که مرحوم مجلسی مطایبات پیامبر را جمع کرده که شوخی و مزاح میکردند.
ویژگی پنجم: مزاح و شوخی با اصحاب: و نیز در کتاب شریف کافی از قول امام صادق(ع) نقل میکند «عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ يَحْيَى بْنِ سَلَّامٍ عَنْ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ يُونُسَ الشَّيْبَانِيِّ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع) كَيْفَ مُدَاعَبَةُ بَعْضِكُمْ بَعْضاً قُلْتُ قَلِيلٌ قَالَ فَلَا تَفْعَلُوا فَإِنَّ الْمُدَاعَبَةَ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ إِنَّكَ لَتُدْخِلُ بِهَا السُّرُورَ عَلَى أَخِيكَ وَ لَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يُدَاعِبُ الرَّجُلَ يُرِيدُ أَنْ يَسُرَّهُ»[11] یونس شیبانی میگوید امام صادق(ع) فرمود: شما شیعیان که دور هم مینشینید شوخی و مزاح دارید یا خیر؟ گفتم خیلی کم، امام(ع) فرمود چرا کم است همانا شوخی و مداعبه از حسن خلق است و وقتی مزاح کردی دیگران را خوشحال کردهای و این خیلی ثواب دارد همانا روش پیامبر(ص) این بود که افرادی که نزدشان میآمدند با آنها شوخی و مزاح میکردند و هدفشان این بود که آنها را خوشحال کند. مرحوم مجلسی هم مطایبات پیامبر(ص) را در چند صفحه جمع کرده است. برای نمونه پیرزنی نزد رسول الله(ص) آمد و گفت دعا کنید به بهشت بروم رسول خدا فرمودند پیرزنها که به بهشت نمیروند ناراحت شد گریه کرد و چند روز ناراحت شد و کناری نشسته گریه میکرد بلال به پیامبر(ص) عرض کرد پیرزن ناراحت شده پیامبر(ص) فرمود سیاهپوستها هم به بهشت نمیروند و بلال هم ناراحت شد، عباس عموی پیامبر(ص) آمد و گفت ایندو ناراحت شدند پیامبر(ص) فرمود شیخ (پیرمرد) هم به بهشت نمیرود و او هم ناراحت شد و بعدا آنان را خواست و فرمود من درست گفتم لکن شیخ جوان میشود و سیاه سفید میشود و پیر جوان میشود سپس به بهشت میروند[12] باید دقت شود که در مزاح باید طوری عمل کند که باعث گناه و غیبت و یا تهمت و غیره نشود باید مراقب باشیم اگر در جلسات شوخی میکنیم و حرفهای خندهدار میزنیم به آبروی کسی لطمه وارد نشود و گناهی مرتکب نشویم.
ویژگی ششم: استقبال از مزاح و شوخی دیگران با خودش: و اگر کسی هم با پیامبر شوخی میکردند پیامبر خوشحال میشدند. در روایت نقل میکنند که عربی آمد نزد پیامبر(ص) و هدیهای آورده بود و پیامبر(ص) هدیه را قبول کردند و موقع رفتن عرب به پیامبر(ص) گفت هدیه آوردم پول هدیه را بدهید پیامبر(ص) با این حرف عرب کلی خندیدند و حتی گاهی اوقات که ناراحتی پیدا میکردند و ناراحت میشدند میگفتند این اعرابی کجاست بگویید بیاید سرور در دل ما ایجاد نماید.[13]
بحث فقهی: در مباحث قبلی گفتیم که یکی از شرایط وجوب زکات انعام ثلاثه حول میباشد؛ همچنین گفتیم باید شرایط دیگر زکات تا یک سال دیگر بماند تا زکات واجب شود؛ همچنین گفتیم در دو مورد اشکال شده بود؛
مورد اول: اگر مکلف در مال زکوی تصرف کرد و مال را از حد نصاب ساقط کرد یعنی تبدیل به جنس دیگر کرد، یا تبدیل به مثل کرد، اینجا علیالظاهر تبدیل شده است و حول هم بهم میخورد و باید حول را مجددا از زمان بهم خوردن شروع نماید که مشهور این قول را میگویند.
ولی مرحوم شیخ طوسی و فخرالمحقیقن میگویند با تبدیل و تصرف حول بهم نمیخورد چون هنوز حول صدق میکند که در یک سال مالک چهل گوسفند بوده که دلیلشان را هم گفتیم و بحث مورد اول گذشت.
مورد دوم: جواز و عدم جواز تبدیل مال زکوی فراراً عن الزکاة: اگر تصرف مالک و مثلاً تبدیل شتر به گوسفند یا تبدیل به شتران دیگر به قصد فرار از زکات باشد آیا حول بهم میخورد یا خیر؟ اینجا بین علماء اختلاف و در مسأله دو قول است.
قول اول: عدم وجوب زکات: مشهور میگویند حول بهم میخورد و شروع حول جدید لازم است چون مال از ملکیت او بیرون آمده است.
قول دوم: وجوب زکات: در مقابل بعضی میگویند عقوبت دارد و زکات آن را هم باید بپردازد که جماعتی از فقهاء مانند سیدمرتضی نظرشان همین است یعنی بر فرض تبدیل کرده است یا فروخته است و الأن آن شتران را ندارد اما چون به قصد فرار از زکات بوده است مسئولیت دارد و زکات را هم بدهکار است.
دلیل قول اول: دلیل مسئله سقوط زکات اطلاق ادلهای که این شرط را شرط میداند که هر عین زکوی یک سال بر آن بگذرد میباشد، مشهور گفتهاند روایت میگوید «حال علیه الحول» یعنی هر مال زکوی که سال بر آن بگذرد زکات دارد و در اینجا که تبدیل کرده است حول مال قبلی تکمیل نشد و مال جدید هم هنوز حولش تازه شروع شد و این اطلاق دارد و اطلاق میگوید اگر اخلال در شرائط شد زکات واجب نیست و فرق نگذاشته است که خروج از شرط حول عمدی و برای فرار زکات باشد یا غیر عمدی و عادی باشد، پس سقوط حول باعث سقوط زکات است چون شرط «حال علیه الحول» هنوز باقی است.
مرحوم امام میفرماید: «بل الظاهر بطلان الحول بذلك و إن فعله فرارا من الزكاة»[14] بلكه ظاهر آن است كه سال با اينگونه كارها باطل مىشود اگرچه اينكار را به خاطر فرار از زكات انجام دهد.
مرحوم سید هم در عروه میفرماید: «بل الظاهر بطلان الحول بالمعاوضة و إن كانت بقصد الفرار من الزكاة»[15]
پس مشهور میگویند ولو بقصد فرار هم باشد زکات واجب نیست.
حالا دلیل قول سیدمرتضی و دیگران برای بحث فردا انشاءاله.