درس خارج فقه استاد مقتدایی
96/10/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: زکات: عدم وجوب پرداخت زکات در یوم الحصاد:
خلاصه درس قبل: همانطوری که در درس قبل گفتیم، مرحوم شیخ طوسی(ره) در کتاب خلاف مسئلهای دارند و این است که در اسلام غیر از خمس و زکات که دو حق مالی واجب است، آیا یک حق مالی واجب دیگری که اسلام آن را بالاصاله الزام و واجب نموده باشد، داریم یا خیر؟ مرحوم شیخ طوسی میفرماید: بلی یک چنین حق واجب مالی وجود دارد و آن همان یوم الحصاد است که زارع برای دِرو محصول میرود و فقیری میآید، واجب است به هرکدام از این فقراء یک دسته از گندم یا محصول دیگر بدهد و یا اینکه اگر میوه میچیند در روز یوم الجداد از میوه یک مشت به فقیر بده.[1]
مرحوم شیخ(ره) برای اثبات مدعی خودشان به اجماع فرقه و اخبار و روایت و آیات قرآن استدلال مینماید. ایشان در ادامه میگوید: خداوند میفرماید: ﴿وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ﴾[2] اتیان کنید حق فقیر را در روز حصاد، مرحوم شیخ امر در آیه کریمه را امر وجوبی میداند، لذا حکم به وجوب حق مالی غیر از خمس و زکات میکند.
نقد کلام شیخ(ره): گفتیم اولا: اجماع در مسئله نیست بلکه شهرت بر خلاف آن هم وجود دارد. ثانیا: از آیه کریمه قرآن که امر﴿وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ﴾[3] به پرداخت در یوم الحصاد نموده است، اقوی این است که امر حمل به استحباب میشود، و قرائنی هم داریم که اثبات همین مدعی را دارد از جمله دو روایت، که خیلی روشن بیان میکند که پرداخت در یوم الحصاد واجب نیست، بلکه مستحب است.
روایات دال بر عدم وجوب پرداخت در یوم الحصاد و حمل روایات بر استحباب:الف) صحیحه محمد بن مسلم و زراره: روایت صحیح است در کافی از امام باقر(ع) و راویان این حدیث چند نفر از اکابر روات مانند حماد بن عیسی و حریز و محمد بن مسلم و زراره میباشند که همه از بزرگان و اجلاء اصحاب میباشند آمده است «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ﴾[4] فَقَالُوا جَمِيعاً قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) هَذَا مِنَ الصَّدَقَةِ يُعْطِي الْمِسْكِينَ الْقَبْضَةَ بَعْدَ الْقَبْضَةِ وَ مِنَ الْجَدَادِ الْحَفْنَةَ بَعْدَ الْحَفْنَةِ حَتَّى يَفْرُغَ وَ يُعْطِي الْحَارِسَ أَجْراً مَعْلُوماً وَ يَتْرُكُ مِنَ النَّخْلِ مِعَى فَأْرَةٍ وَ أُمَّ جُعْرُورٍ وَ يُتْرَكُ لِلْحَارِسِ يَكُونُ فِي الْحَائِطِ الْعَذْقُ وَ الْعَذْقَانِ وَ الثَّلَاثَةُ لِحِفْظِهِ إِيَّاهُ»[5] امام(ع) فرمود: این از صدقه است و کاری به زکات ندارد، و یک قبضه و یک قبضه و یک مشت و یک مشت به فقراء داده میشود. طبق این بیان آیه شامل صدقه مستحب میشود و مربوط به زکات نیست و از روز چیدن میوه یک مشت یک مشت به مساکین داده میشود.
ب) خبر معاویه بن شریح: روایت دیگر که همین آیه را معنی میکند از معاویه بن شریح است «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ شُرَيْحٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ فِي الزَّرْعِ حَقَّانِ حَقٌّ تُؤْخَذُ بِهِ وَ حَقٌّ تُعْطِيهِ قُلْتُ وَ مَا الَّذِي أُوخَذُ بِهِ وَ مَا الَّذِي أُعْطِيهِ قَالَ أَمَّا الَّذِي تُؤْخَذُ بِهِ فَالْعُشْرُ وَ نِصْفُ الْعُشْرِ وَ أَمَّا الَّذِي تُعْطِيهِ فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ﴾[6] يَعْنِي مِنْ حَصْدِكَ الشَّيْءَ بَعْدَ الشَّيْءِ وَ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا قَالَ الضِّغْثَ ثُمَّ الضِّغْثَ حَتَّى يَفْرُغَ»[7] امام صادق(ع) فرمود: در زراعتی که انسانها کشت میکنند، دو حق خداوند قرار داده است یکی حقی که از تو میگیرند و دیگری حقی که تو میدهی، راوی میگوید سؤال کردم یابن رسول الله چه حقی است که از من میگیرند و چه حقی است که میپردازم امام(ع) فرمود: آن حقی که از تو میگیرند و لازم و واجب است بپردازی عشر و نصف عشر است که همان زکات است. و اما حقی که تو باید اداء کنی و به اختیار خودت است مصداق این آیه است که فرمود: ﴿وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ﴾[8] در روزی که برای دِرو رفتی هر فقیری آمد به او بدهی یعنی هرکه آمد و سائل بود حقش را باید بدهی. راوی میگوید قطعا مراد کلام امام(ع) از «الشیئ بعد الشیئ» همان «الضغث بعد الضغث» میباشد که همان صدقه مستحبی است.
نتیجه: این دو روایت قرینه است که امر ﴿آتو﴾ در آیه امر استحبابی است و وجوبی نیست و شاهد اینکه این امر واجب نیست، روایتی از امام رضا(ع) است که میفرماید: «وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنْ لَمْ يَحْضُرِ الْمَسَاكِينُ وَ هُوَ يَحْصُدُ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ»[9] اگر کسی موقع دِرو و برداشت محصول نیامد چه باید کرد؟ امام(ع) میفرماید: قضا ندارد و اگر نیامد چیزی بر برداشت کننده محصول نیست.
اقول: پس همینکه امام(ع) میفرماید: اگر فقیر نیامد چیزی بر آن شخص نیست معلوم میشود که امر، امرِ مستحبی است و واجب نیست. حتی میتوان کلام مرحوم شیخ را توجیه نمود، چون ایشان میفرماید: اگر سائل آمد پرداخت در یوم الحصاد، یک حق ثابتِ شرعی در مال است و اگر سائل نیامد پرداخت واجب نیست پس معلوم میشود که پرداخت در یوم الحصاد یک امر واجب شرعی نیست، بلکه یک کار مستحبی است.
اگر پرداخت واجب میبود باید میگفت حقش را جدا کنید و حال آنکه چنین نفرموده است بلکه امام(ع) میفرماید: اگر فقیر نیامد چیزی بر عهده صاحب مزرعه نیست، امام(ع) میفرماید: اگر سائل آمد حقش را بده، راوی میپرسد: اگر نیامد تکلیف چیست؟ امام(ع) میفرماید: اگر نیامد حقی ندارد اگر پرداخت یک واجب شرعی مثل زکات بود و فقیر حق مالی در این داشت اگر میآمد باید به او میدادیم و اگر نمیآمد باید برایش کنار میگذاشتیم ولی اینکه امام میفرماید اگر نیامد چیزی بر او نیست شاهد بر این است که یک حق مالی شرعی نیست.
روایات دال بر وجوب حقِ مالی غیر از زکات:گرچه در بعضی اخبار تمسک برای وجوب حق مالی غیر از زکات شده است، در این باب روایات کثیری داریم، در بعضی روایات تعبیری آمده است که وجوب، از آن استفاده میشود، اما در عین حال قرائنی هم داریم که میتوان آن روایات را حمل بر استحباب کنیم حتی قرائن در خود همان روایات وجود دارد که میتوان آن روایات را حمل بر استحباب نمود.
روایت اول: مرحوم کلینی در کافی از ابوبصیر نقل میکند: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) وَ مَعَنَا بَعْضُ أَصْحَابِ الْأَمْوَالِ فَذَكَرُوا الزَّكَاةَ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع) إِنَّ الزَّكَاةَ لَيْسَ يُحْمَدُ بِهَا صَاحِبُهَا وَ إِنَّمَا هُوَ شَيْءٌ ظَاهِرٌ إِنَّمَا حَقَنَ بِهَا دَمَهُ وَ سُمِّيَ بِهَا مُسْلِماً وَ لَوْ لَمْ يُؤَدِّهَا لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ فِي أَمْوَالِكُمْ غَيْرَ الزَّكَاةِ فَقُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ وَ مَا عَلَيْنَا فِي أَمْوَالِنَا غَيْرُ الزَّكَاةِ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ ﴿وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ﴾[10] ﴿لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ﴾[11] قَالَ قُلْتُ مَا ذَا الْحَقُّ الْمَعْلُومُ الَّذِي عَلَيْنَا قَالَ هُوَ الشَّيْءُ يَعْمَلُهُ الرَّجُلُ فِي مَالِهِ يُعْطِيهِ فِي الْيَوْمِ أَوْ فِي الْجُمْعَةِ أَوْ فِي الشَّهْرِ قَلَّ أَوْ كَثُرَ غَيْرَ أَنَّهُ يَدُومُ عَلَيْهِ وَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ﴾[12] قَالَ هُوَ الْقَرْضُ يُقْرِضُهُ وَ الْمَعْرُوفُ يَصْطَنِعُهُ وَ مَتَاعُ الْبَيْتِ يُعِيرُهُ وَ مِنْهُ الزَّكَاةُ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ لَنَا جِيرَاناً إِذَا أَعَرْنَاهُمْ مَتَاعاً كَسَرُوهُ وَ أَفْسَدُوهُ فَعَلَيْنَا جُنَاحٌ إِنْ نَمْنَعْهُمْ فَقَالَ لَا لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ إِنْ تَمْنَعُوهُمْ إِذَا كَانُوا كَذَلِكَ قَالَ قُلْتُ لَهُ ﴿وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً﴾[13] قَالَ لَيْسَ مِنَ الزَّكَاةِ قُلْتُ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً﴾[14] قَالَ لَيْسَ مِنَ الزَّكَاةِ قَالَ فَقُلْتُ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُم﴾[15] قَالَ لَيْسَ مِنَ الزَّكَاةِ وَ صِلَتُكَ قَرَابَتَكَ لَيْسَ مِنَ الزَّكَاة»[16] ابوبصیر میگوید: خدمت امام صادق(ع) بودیم و همراه ما افرادی که ثروتی داشتند هم نشسته بودند ذکر زکات به میان آمد[17] و امام فرمود شما که مال دارید در اموالتان غیر از زکات هم اموالی هست، دقت شود که فرمود «إِنَّ عَلَيْكُم» بر عهده شماست در کلمه «علی» عنایتی است، راوی میگوید سوال کردم غیر از زکات چیست؟ امام(ع) فرمود سبحان الله مگر قرآن نخواندی که خداوند میفرماید: ﴿وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ﴾[18] اهل خیر کسانی هستند که در اموالشان حق معلوم و دانسته شدهای است برای سائل[19] و محروم[20] است؟ راوی میگوید پرسیدم این حق معلوم چیست که بعهده ماست؟ دقت شود راوی پرسید «مَا ذَا الْحَقُّ الْمَعْلُومُ الَّذِي عَلَيْنَا» در کلمه «علینا» نکتهای است، امام(ع) فرمود آن کاری است که هر انسان در مالش انجام میدهد یا هر روز یک چیزی میدهد یا در هفته چیزی میدهد یا روزهای جمعه چیزی میدهد یا در هر ماه چیزی میدهد و مقدار آن هم مشخص نیست ممکن است کم یا زیاد باشد، فقط این خصوصیت را دارد که ادامه دارد و قطع نمیشود. البته بعدا به تناسب میگوئیم که مناسب است انسان صدقاتی را که میدهد ساماندهی کند و در اندازهای معین، ولی هر روز یا هر هفته یا هر ماه باشد.
کیفیت استدلال: جمله (علی- ان علیکم-) در اینجا به معنی عهدهدار شدن است، که حق واجب و حتمی را میرساند لکن به دلیل قرینهای که در توضیح امام(ع) آمده است بعدا بیان میکنیم، حمل بر استحباب میشود.
روایت دوم: مرحوم کلینی در کافی از امام صادق(ع) نقل میکند: «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُثَنًّى عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ وَ أَنَا أَسْمَعُ قَالَ أُعْطِي قَرَابَتِي زَكَاةَ مَالِي وَ هُمْ لَا يَعْرِفُونَ قَالَ فَقَالَ لَا تُعْطِ الزَّكَاةَ إِلَّا مُسْلِماً وَ أَعْطِهِمْ مِنْ غَيْرِ ذَلِكَ ثُمَّ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع) أَ تَرَوْنَ أَنَّمَا فِي الْمَالِ الزَّكَاةُ وَحْدَهَا مَا فَرَضَ اللَّهُ فِي الْمَالِ مِنْ غَيْرِ الزَّكَاةِ أَكْثَرُ تُعْطِي مِنْهُ الْقَرَابَةَ وَ الْمُعْتَرِضَ لَكَ مِمَّنْ يَسْأَلُكَ فَتُعْطِيهِ مَا لَمْ تَعْرِفْهُ بِالنَّصْبِ فَإِذَا عَرَفْتَهُ بِالنَّصْبِ فَلَا تُعْطِهِ إِلَّا أَنْ تَخَافَ لِسَانَهُ فَتَشْتَرِيَ دِينَكَ وَ عِرْضَكَ مِنْهُ.»[21] 9188529356 امام(ع) خطاب به اصحاب میفرماید شما فکر میکنید که در مال فقط زکات واجب شده؟ بلکه آن حقی که خداوند در مال قرار داده غیر از زکات، از زکات بیشتر است، برای نمونه از مال به خویشان خود کمک کنید و صله رحم نمایید و به کسی که از شما سؤال میکنند و فقیر هستند کمک کنید.
کیفیت استدلال: در اینجا روایت ظهور قوی در وجوب دارد و لذا به آن برای وجوب حق مالی غیر از زکات و خمس استدلال میشود که واجب دیگری هم داریم، ولی موارد و مصادیقی که بیان میفرمایند قرینه میشود که مراد صدقات مستحبی است، لذا از این روایت استفاده استحباب مؤکد میشود.
روایت سوم: مرحوم کلینی در کافی از سماعه بن مهران نقل میکند: «عن ابی عبدالله فی حدیث ......وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ حُقُوقاً غَيْرَ الزَّكَاةِ»[22] حدیث مفصل است فقط محل شاهد را نقل کردیم، خداوند در اموال اغنیاء حقوقی را غیر از زکات فرض کرده که همان صدقات مستحبی است.
اولویت ساماندهی پرداخت صدقه:اقول: از مجموع روایات فوق استفاده دیگری هم میشود، و آن اینکه سزاوار است صدقات و امور مستحبی سامان و دوام داشته باشد.
خیلی از بزرگان و علماء به این مسئله مقید بودند، وقتی در اصفهان در محضر آیت الله خادمی اصفهانی بودم، صبحها میرفتم منزل ایشان و با هم به درس میرفتیم و در راه از ایشان استفاده علمی میکردیم و حتی عملا هم رفتارش آموزش داشت. یادم هست یک روز که دیر هم شده بود و ایشان عجله هم داشتند، یک خانمی آمد جلو و گفت یک عرض کوچکی دارم، ایشان با مزاح گفتند بگذار تا بزرگ شود، در آن مسیر که میرفتیم کنار کوچه یک فقیری مینشست ایشان هر روز به آن فقیری که کنار کوچه نشسته بود دو قران پول میدادند و یک برنامه منظم داشتند و این برنامه داشتن در صدقات و امور مستحبی چیزی است که از این روایات استفاده میشود و خواهش ما از همه عزیزان این است که این منظم بودن را حتی در صدقات و امور مستحبی، جزءِ برنامههای خودتان بگذارید، کم باشد یا زیاد باشد اما مرتب باشد و تعطیل نشود من از همه عزیزان این خواهش را دارم که این سیره را جزء برنامه خودتان بگذارید هر روز کم یا زیاد یا هفتگی به طور منظم صدقه بپردازید.[23]
وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.