< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

96/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت فقیه: تتمه: حقوق متقابل رهبر و مردم:

گفتیم در پایان بحث ولایت فقیه چند نکته مهم را بیان می‌کنیم جهت رفع ابهاماتی اگر باشد یا سوالاتی ممکن است در ذهن بیاید.

نکته اول: در بحث قبل گفتیم اطاعت از ولی فقیه بر آحاد ملت واجب است و باید اطاعت کنند به واسطه اینکه مصداق اولی الأمر است و اطاعت او واجب است و در روایتی[1] خواندیم که امام صادق(ع) فرمودند خداوند وصل کرده اطاعت اولی الأمر را به اطاعت پیامبر(ص) و اطاعت پیامبر(ص) را به اطاعت خودش و کسانی که اطاعت اولی الأمر نکنند در حقیقت اطاعت خدا را نکرده‌اند از این جهت گفتیم اطاعت ولی امر بر آحاد مسلمین واجب است.

پرسش: اکنون سؤال این است که آیا این اطاعت که بر آحاد ملت واجب است آیا بر فقهاء و مراجع دیگر که هر کدام برای خودشان ولایتی دارند بر آن‌ها هم واجب است یا خیر؟

پاسخ: در جواب می‌گوییم ولی امر به دو صورت ممکن است دستور داشته باشد؛

صورت اول: گاهی به استناد فتوای اوست و امر او امر فتوایی است مثلا می‌گوید در نماز در رکعت سوم و چهارم سه سبحان الله گفته شود اطاعت از این‌گونه اوامر بر فقهای دیگر واجب نیست زیرا امر فتوایی به معنی این است که إخبار از فهم خودش از ادله می‌کند و این بر سایر فقهاء وجوب اطاعت ندارد. بلکه هر کدام فهم خودشان برای خودشان و نیز برای مقلدینشان حجت است از این جهت اگر اختلاف فتوا داشتند به فتوای خودشان عمل می‌کنند.

صورت دوم: اما اگر دستوری که می‌دهد دستور حکومتی است به جهت اینکه زمام امور کشور در دست اوست مثلا ماه رمضان می‌آید و ابتدای ماه برایش ثابت می‌شود و حکم می‌کند که مثلا فردا اول ماه است. این إخبار به فتوی نیست بلکه انشاء حکم است. این‌گونه اوامر لازم الاتباع است حتی برای مجتهدین دیگر و مقلدین آن‌ها چون به استناد شهادت دو نفر ولی فقیه حکم کرد. اما اگر این مجتهد این دو نفر را می‌شناسد که عادل نیستند این‌جا وجوب اطاعت ندارد و بر فرض اگر اعلام نکند برای مقلدین و فقط اگر مقلدی سوال کرد عمل به فتوای مجتهد خودش برایش وجوب دارد بیان کند یعنی آن مجتهد این حکم را خطا می‌داند و خطا را احراز می‌کند و برای مقلدینش هم بیان می‌کند و عمل نمی‌کنند مرجع تقلید لازم نیست حکم بدهد و فقط فتوی می‌دهد اگر آن مقلد برای خودش هم ثابت نشده باشد می‌تواند حتی به فتوای مجتهد خودش عمل نکند. اگر ولی فقیه حکم صادر کرده واجب است بر آحاد مکلفین و دیگر مراجع اطاعت نمایند مگر این‌که آن مجتهد خدشه در مبانی این حکم داشته باشد.

دلیل مسأله: دلیل این مطلب هم روشن است در مقبوله عمر بن حنظله[2] ،[3] خواندیم که فقیهی که شرایط را دارد را حاکم قرار داد و اگر آن فقیه حکمی داد و اطاعت نکردند همانا امر خداوند را خفیف شمرده است پس به منزله امر خداوند شمرده است و یا در توقیع مبارک[4] فرمود که فقهاء حجت امام زمان(عج) بر مردم هستند و رد قول او همانا رد قول امام زمان(عج) است لذا از این جهت اگر فقیه حکمی کرد حتی بر فقهای دیگر لازم الاتباع است.

لذا در این موارد تفصیل قائل می‌شویم اگر امری که می‌کند که امر فتوایی خودش است لازم نیست اتباع از آن اما اگر حکم حکومتی است اتباع آن بر همه حتی فقهای دیگر لازم است تا هرج و مرج لازم نیاید.

نکته دوم: مقید شدن ولایت فقیه به زمان: آیا مدت ولایت فقیه را می‌شود مقید به زمان نمود مانند رئیس جمهور که چهار سال رئیس جمهور است و یا اینکه مادام العمر است؟

در جواب می‌گوییم مقید کردن ولایت یک فقیه به زمان جایز نیست و اصلا امکان ندارد زیرا ولایت یک حکم شرعی است قرآن می‌فرماید ﴿النَّبِيُّ أَوْلى‌ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾[5] حکم الهی است که ولایت را برای پیامبر(ص) جعل می‌کند در غدیر خم پیامبر(ص) امیرالمؤمنین(ع) را خلیفه خود نمود و فرمود «مَنْ كُنْتُ‌ مَوْلَاهُ‌ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»[6] هر که من مولای اویم علی مولای اوست و همان ولایت را دارد. و در ادامه می‌آییم سراغ احادیث از جمله مقبوله عمر بن حنظله که ولایت اولی الأمر را مانند ائمه(ع) و پیامبر(ص) می‌داند و یا توقیع شریف که فرمود همان ولایت امام زمان(عج) برای فقیه نیز ثابت است در همه این موارد ولایت به معنی اداره جامعه است و این ولایت که یک حکم الهی است و برای فقیه نیز ثابت است این ولایت وکالت نیست تا مقید به زمان شود چنانچه در ﴿النَّبِيُّ أَوْلى‌ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾[7] همان ولایت پیامبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع) داده شد و همان ولایت به ائمه(ع) و نیز وحدت سیاق «أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ»[8] یعنی از طرف خدا ولایت دارم همان ولایتی که از طرف خدا به پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) داده شد فقیه هم همان ولایت را دارد.

در جایی که چند فقیه جامع شرائط داشته باشیم نمایندگان مجلس خبرگان اصلحیت یک شخص را تشخیص می‌دهند و اعلم و اصلح را کشف می‌کنند و مصداق را پیدا می‌کنند تا بالفعل ولی فقیه شود. اگر دو نفر مجتهد در تمام جهات مساوی شدند نمی‌توانند هر دو ولی باشند و نوبتی هم نمی‌تواند باشد ما می‌گوییم مصداق که معین شد ولی فقیه مبسوط الید تعیین می‌شود و این همان ولایت ائمه(ع) است. الأن که مصداق را پیدا کردیم و اصلح ایشان است و ولایت برایشان ثابت است. آن زمان که اوائل خبرگان بود در یکی از کمیسیون‌ها که ما بودیم و آقایان مصباح و آذری قمی و دیگران از بزرگانی که بودند یک تعارضی را مطرح کردند که اگر امر دائر بین یک فرد عالم و یک فرد با تقوی شد کدامیک مقدم است خیلی بحث شد و به این نتیجه رسیدند که اعلم مقدم است و بالاخره این بحث را بعد از مدتی از دستور کار خبرگان خارج کردند.

به هر حال می‌گوییم ولایت فقیه نمی‌تواند موقت باشد زیرا ولایت یک حکم شرعی است و نمی‌توان آن را تغییر داد و تا زمانی که صفات لازمه را دارد ولی فقیه است و اگر تا آخر عمر هم ادامه پیدا کرد بازهم ولی فقیه است.

تا این‌جا روشن شد که توقیت زمانی معنا ندارد و در ولایت فقیه توقیت زمانی نمی‌توان کرد.

پرسش دیگر این است که آیا تحدید مکانی می‌توان نمود یا خیر؟ برای فردا انشاءاله.

وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.


[1] الکافی، کلینی، ج1، ص182، ح6، اسلامیة: «وَصَلَ‌ اللَّهُ‌ طَاعَةَ وَلِيِّ أَمْرِهِ بِطَاعَةِ رَسُولِهِ وَ طَاعَةَ رَسُولِهِ بِطَاعَتِهِ فَمَنْ تَرَكَ طَاعَةَ وُلَاةِ الْأَمْرِ لَمْ يُطِعِ اللَّهَ وَ لَا رَسُولَهُ».
[2] الکافی، کلینی، ج1، ص67، اسلامیة: «عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) عَنْ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ فَتَحَاكَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ أَ يَحِلُّ ذَلِكَ قَالَ مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ وَ مَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ كَانَ حَقّاً ثَابِتاً لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‌ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ‌ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ قُلْتُ فَكَيْفَ يَصْنَعَانِ قَالَ يَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ‌ عَلَيْكُمْ‌ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ قُلْتُ فَإِنْ كَانَ كُلُّ رَجُلٍ اخْتَارَ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا فَرَضِيَا أَنْ يَكُونَا النَّاظِرَيْنِ فِي حَقِّهِمَا وَ اخْتَلَفَا فِيمَا حَكَمَا وَ كِلَاهُمَا اخْتَلَفَا فِي حَدِيثِكُمْ قَالَ الْحُكْمُ مَا حَكَمَ بِهِ أَعْدَلُهُمَا وَ أَفْقَهُهُمَا وَ أَصْدَقُهُمَا فِي الْحَدِيثِ وَ أَوْرَعُهُمَا وَ لَا يَلْتَفِتْ إِلَى مَا يَحْكُمُ بِهِ الْآخَرُ قَالَ قُلْتُ فَإِنَّهُمَا عَدْلَانِ مَرْضِيَّانِ عِنْدَ أَصْحَابِنَا لَا يُفَضَّلُ وَاحِدٌ مِنْهُمَا عَلَى الْآخَرِ قَالَ فَقَالَ يُنْظَرُ إِلَى مَا كَانَ مِنْ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا فِي ذَلِكَ الَّذِي حَكَمَا بِهِ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ مِنْ أَصْحَابِكَ فَيُؤْخَذُ بِهِ مِنْ حُكْمِنَا وَ يُتْرَكُ الشَّاذُّ الَّذِي لَيْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَ إِنَّمَا الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ أَمْرٌ بَيِّنٌ رُشْدُهُ فَيُتَّبَعُ وَ أَمْرٌ بَيِّنٌ غَيُّهُ فَيُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْكِلٌ يُرَدُّ عِلْمُهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) حَلَالٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ قُلْتُ فَإِنْ كَانَ الْخَبَرَانِ عَنْكُمَا مَشْهُورَيْنِ قَدْ رَوَاهُمَا الثِّقَاتُ عَنْكُمْ قَالَ يُنْظَرُ فَمَا وَافَقَ حُكْمُهُ حُكْمَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ خَالَفَ الْعَامَّةَ فَيُؤْخَذُ بِهِ وَ يُتْرَكُ مَا خَالَفَ حُكْمُهُ حُكْمَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ وَافَقَ الْعَامَّةَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ رَأَيْتَ إِنْ كَانَ الْفَقِيهَانِ عَرَفَا حُكْمَهُ مِنَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَيْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَيِّ الْخَبَرَيْنِ يُؤْخَذُ قَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَادُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَإِنْ وَافَقَهُمَا الْخَبَرَانِ جَمِيعاً قَالَ يُنْظَرُ إِلَى مَا هُمْ إِلَيْهِ أَمْيَلُ حُكَّامُهُمْ وَ قُضَاتُهُمْ فَيُتْرَكُ وَ يُؤْخَذُ بِالْآخَرِ قُلْتُ فَإِنْ وَافَقَ حُكَّامُهُمُ الْخَبَرَيْنِ جَمِيعاً قَالَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَأَرْجِهِ حَتَّى تَلْقَى إِمَامَكَ فَإِنَّ الْوُقُوفَ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ خَيْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِي الْهَلَكَاتِ.».
[4] کمال الدین و تمام النعمة، صدوق، ج1، ص484، اسلامیة: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‌ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ».
[5] سوره احزاب، آیه6.
[7] سوره احزاب، آیه6.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo