< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

96/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت فقیه: ضرورت تأسیس حکومت اسلامی در عصر غیبت(بررسی روایات معارض):

گفتیم یکی از روایاتی که با ضرورت تأسیس حکومت اسلامی در عصر غیبت معارض است صحیحه ابوبصیر است و در توجیه روایت ابوبصیر و سه روایت دیگر معارض گفتیم سه ایراد وارد است که بررسی کردیم و گفتیم اشکال سومی که به صحیحه و سه روایت دیگری که می‌گفت هر پرچمی که قبل از قیام مهدی(عج) برافراشته شود صاحب آن طاغوت است؛ این است که ادله قطعیه از آیات و روایات داریم که دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر و جهاد با دشمن برای دفاع از اسلام داریم و گاهی در مقام امر به معروف و نهی از منکر اگر منکر توسط یک حکومت ظالم انجام می‌شود؛ انجام نهی از منکر نیازمند حکومتی می‌باشد که یک نفر در رأس حکومت باشد و در زیر سایه این حکومت امر به معروف و نهی از منکر اجرا شود و بعد از مرحله لسانی مرحله یدی است و در روایت هم خواندیم که فرمودند: «وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِالسَّيْفِ لِتَكُونَ‌ كَلِمَةُ اللَّهِ‌ هِيَ الْعُلْيَا»[1] با شمشیر امر به معروف و نهی از منکر نماید تا کلمة الله بلندمرتبه شود. که همه این‌ها مشروط به این است که نظامی باشد، لشگری باشد و مراد از سیف این نیست که یک نفر خودش به تنهایی شمشیر به دست بگیرد و هرکس خلاف کرد او را گردن بزند بلکه مراد از سیف یعنی قدرتی باشد که این کار را بکند و کنایه از حکومت است که یک حکومت مقتدری باشد و بتواند مقابله کند و کلمه حق را اعتلا ببخشد و در این صورت معارض با روایت ابی بصیر می‌شود.

روایت دیگر حدیثی است که جابر از امام باقر(ع) نقل می‌کند روایت طولانی است مورد شاهد را نقل می‌کنیم. قال «فَأَنْكِرُوا بِقُلُوبِكُمْ وَ الْفِظُوا بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ صُكُّوا[2] بِهَا جِبَاهَهُمْ‌»[3]

با قلبتان انکارتان را برسانید و در مرحله بعد با زبانتان امر به معروف و نهی از منکر نمایید و در مرحله سوم به صورت او سیلی بزنید.

در قرآن آمده که ملائکه نزد ابراهیم(ع) آمدند و نزد او غذا خوردند حضرت ابراهیم(ع) وحشت کرد آنان فرمودند ما برای عذاب قوم لوط آمدیم و قرآن می‌فرماید ﴿وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَليمٍ﴾[4] در ضمن او را بشارت به فرزندی دادند و ساره وقتی این خبر را شنید از خوشحالی ﴿فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ في‌ صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقيمٌ﴾[5] همسر ابراهیم فریاد کنان به پیش آمد (گویا در عرف زنان معمول است از شدت خوشحالی کمی بلندتر صبحت می‌کند ساره نیز چنین کرد) و به صورت خود زد و گفت: من عجوزه‌ای عقیم هستم.

به هر حال روایت می‌گوید در مرحله سوم سیلی بزنید.

گاهی شخصی است که منکری مرتکب می‌شود و ناهی از منکر با فراهم بودن شرائط به او سیلی می‌زند این امکان دارد که با سیلی زدن او را مغلوب کنی ولی گاهی گروهی هستند که منکری را مرتکب می‌شوند و لازمه زدن این گروه این است که مغلوب نمایید آنان را و هلاکشان نمایید و این نیازمند داشتن عِدّه و عُدّه است.

مرحوم امام گاهی این تعبیر را با مضامین نزدیک داشتند که سربازان اسلام سیلی به صدام زدند و یا آمریکا از اسلام سیلی خورده است یعنی آنان که یک گروه بودند در برابر ا سلام مغلوب شدند.

و یا مقام معظم رهبری فرمودند ما به آنان سیلی می‌زنیم یعنی ما آنان را مغلوب می‌سازیم. پس در روایت که می‌گوید به آنان سیلی بزنید یعنی با آنان بجنگید و آنان را مغلوب کنید. لازمه همه این امور تشکیل حکومت و وجود لشگر است و این نهی از منکر با دیگر واجبات فرق دارد اما در نهی از منهکر تهیه مقدمات این نهی واجب است لکن در حج استثناء است صریح حکم است که ﴿مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً﴾[6] اگر استطاعت پیدا کردید به حج بروید و وجوب بر مستطیع است و بر همه واجب نیست اگر بر افراد واجب شده بود تحصیل آن هم واجب بود. یا در مورد زکات تهیه مقدمات وجوب زکات بر شما واجب نیست بلکه هر وقت گندم پیدا کردید و گندم شما به حد نصاب رسید پرداخت زکات آن واجب است و اگر کسی گندم هم داشت و به حد نصاب نرسیده زکات بر او واجب نیست. آنجا بر همه تحصیل قدرت بر وجوب زکات و واجب شدن حج؛ واجب نیست ولی اینجا برای کل افراد نهی از منکر واجب است چون آخرین مرحله نهی از منکر مقدماتی دارد که وجود تشکیلات است و واجب است انجام شود چه اینکه این تشکیلات یک حکومت منسجم باشد یا یک قدرت گروهی برای انجام نهی از منکر.

روایتی می‌فرماید «عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)‌ الْخَيْرُ كُلُّهُ‌ فِي‌ السَّيْفِ‌ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّيْفِ وَ لَا يُقِيمُ النَّاسَ إِلَّا السَّيْفُ وَ السُّيُوفُ مَقَالِيدُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ.»[7]

امام صادق(ع) از پیامبر گرامی نقل کرده است که فرمود: تمام خیرها در شمشیر و زیر سایه شمشیر است و نمی‌تواند مردم را به راه راست هدایت کند مگر شمشیر و شمشیرها کلیدهای بهشت هستند.

کیفیت استدلال: گرچه لفظ سیف در روایت آمده است ولی مراد از سیف قدرت است و برای تحقق نهی از منکر اگر مقدمه‌ای دارد ایجاد آن مقدمه که ایجاد تشکیلات مقتدر باشد، واجب است.

نتیجه: ملاحظه می‌فرمایید مجموعه این روایات ادله قطعیه محقق و مؤکد است و معارض است با روایت ابی بصیر[8] که هر پرچمی را قبل از قیام حضرت مهدی(عج) باطل می‌دانست. و لذا این چهار روایت که یکی صحیحه بود را؛ با این وجوه ثلاثه و سه اشکالی که کرده‌ایم جواب می‌دهیم؛ و در نتیجه می‌گوییم تشکیل حکومت در عصر غیبت اشکالی ندارد بلکه گاهی واجب است.

تتمه: بعد از اتمام اصول بحث در ولایت فقیه به نظر می‌رسید برخی مطالب لازم است به عنوان تتمه بحث مورد بررسی قرار گیرد.

مطلب اول: وظایف متقابل رهبر و امت:

کسی که ولی فقیه شد و تشکیل حکومتی داد و تصدی زمام امر را به عهده گرفت حقی به گردن مردم دارد و مردم هم حقوقی به گردن این ولی دارند. امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه فراوان ذکر می‌کنند «حقی علیکم و حقکم علی»[9]

حق اول رهبر: یکی از حقوق اطاعت از رهبری است که ولی بر گردن مردم دارد که هم در آیات قرآن و هم در روایات وارد شده است که بر امت فرمانبرداری از ولی امر واجب است.

    1. ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[10] ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خدا و رسول و اولی الأمر اطاعت کنید.

به آیه فوق قبلا هم اشاره کردیم. از این آیه استفاده می‌کنیم که اطاعت از ولی امر بر امت اسلامی واجب است چون آیه می‌فرماید ﴿أَطيعُوا اللَّهَ﴾[11] اطاعت خداوند را نمایید یعنی اوامری که خداوند می‌فرماید و احکام را بیان می‌نماید اطاعت کنید و این امر بنابر این معنی ارشادی است به جهت اینکه عقل انسان دلیل محکم و قوی است که هر مخلوقی باید از خالق خود اطاعت نماید و امر اطیعوا ارشاد به این حکم عقل است.

و اطیعوا الرسول و اولی الامر نیز اطاعت از پیامبر و ائمه است و گفتیم دو گونه امر است یکی اوامری که نسبت به احکام است که در حقیقت امر خداوند است و پیامبر(ص) فقط مبلغ آن است و اوامری هم هست که به جهت ولی امر مسلمین بودن است که اوامر مولوی است و اطاعت از آن‌ها واجب است لذا کلمه اطیعوا تکرار شده است این بحث تا اینجا تمام تا ببینیم چگونه بر ولی فقیه منطبق کنیم انشاءاله برای بعد.

وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.


[2] صک یصک یعنی ضربه ضربا شدیدا و صک بوجهه یعنی به صورت او زد به تعبیر عرفی یعنی سیلی به او زد.
[9] نهج البلاغة، امیرالمؤمنین، ص33، خطبه34، ترجمه محمد دشتی، امیرالمؤمنین: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّكُمْ عَلَيَّ فَالنَّصِيحَةُ لَكُمْ وَ تَوْفِيرُ فَيْئِكُمْ عَلَيْكُمْ وَ تَعْلِيمُكُمْ كَيْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِيبُكُمْ كَيْمَا تَعْلَمُوا وَ أَمَّا حَقِّي‌ عَلَيْكُمْ‌ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُم».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo