< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

96/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت فقیه: ضرورت تأسیس حکومت اسلامی در عصر غیبت(بررسی روایات معارض):

در مورد صحیحه‌ای که دلالت می‌کرد بطور کلی که «كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ‌ قَبْلَ‌ قِيَامِ‌ الْقَائِمِ(عج) فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ»[1] ،[2] ،[3] و دلالت می‌کرد هر پرچمی برافراشته شود و هر قیامی محقق شود قبل از قیام امام زمان(عج) این قیام باطل است.

گفتیم از جهاتی اشکال دارد؛

اشکال اول: گفتیم معارض با صحیحه عیص بن قاسم[4] ،[5] ،[6] است و بررسی کردیم.

اشکال دوم: گفتیم روایات کثیره مستفیضه‌ای داریم که دو دسته هستند؛

دسته اول: دلالت دارد قیام‌هایی محقق شده و بر حق بود و امام هم تأیید می‌کند و دو مورد را به عنوان نمونه نقل کردیم؛ یکی قیام زید بن علی[7] و یکی قیام شهید فخ[8] ،[9] .

دسته دوم: روایاتی که اخبار غیبی بود که بعدا قیام‌هایی محقق می‌شود که بر حق است و دو روایت خواندیم یکی قیام یمانی[10] بود که تأیید شد و روایت دیگر که مردی از اهل قم[11] مردم را به حق دعوت می‌کند و تقدیرهایی از یاری کنندگان او شده بود و گفتیم احتمال دارد که منطبق بر امام خمینی بشود.

اکنون دوباره روایت را مرور می‌کنیم که چه بسا با یک مقدار دقت در مورد این یاران امام و این رزمندگان پیرو امام خمینی این احتمال قوت پیدا می‌کند و یک اطمینان خاطری پیدا می‌شود که این قیام امام خمینی منطبق با این روایت است.

«عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ(ع)‌ قَالَ رَجُلٌ‌ مِنْ‌ أَهْلِ‌ قُمَ‌ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ‌ ﴿وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾[12] »[13]

مردی از اهل قم مردم را به حق دعوت می‌کند و بدیهی است در عصر حاضر ملاحظه شد که سلوک امام خمینی حتی در یک کلمه دعوت به غیر حق نبود. در ادامه روایت دارد «يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ»[14] و یک جمعی با او هستند مانند پاره‌های آهن محکم و استوار هستند؛ زبر یعنی قطعه بزرگ آهن مانند کوه هستند و بادهای تند و طوفان‌های اطراف آنان را به زانو درنمی‌آورد و مراد از طوفان‌ها همین تهدیدات و تحریم‌ها و حملات دشمنان است و از جنگ خسته نمی‌شوند؛ نفرمود که این‌ها جنگ را ایجاد می‌کنند بلکه می‌فرماید این‌ها از جنگ خسته نمی‌شوند یعنی جنگی به این‌ها تحمیل می‌شود و طول هم می‌کشد اما آن‌ها خسته نمی‌شوند و این با واقعیت جنگ تحمیلی تطابق دارد و حتی در ادامه نبرد با داعش مدافعان حرم همانند حججی‌ها حتی در زمان اسارت یک دلاور بود و نمی‌ترسند و ایمان به خداوند دارند و عاقبت و جزای خیر برای متقین است و این‌ها خیلی انطباق نزدیک دارد با نهضت و انقلاب امام خمینی و تقریبا اطمینان حاصل می‌شود لکن قطعی نمی‌توان گفت زیرا ممکن است بعدا و در آینده شخصی از قم قیام کند و بالاتر از این حد باشد.

لذا به این روایت‌های معارض به‌طور کلی نمی‌توان استناد کرد و یا برداشت صحیحی از آن داشته باشیم. چون در برابر روایاتی داریم که برخی قیام‌ها در زمان غیبت را تأیید می‌کند.

در اینجا آیه‌ای است که اشاره می‌کنیم و روایت ذیل آیه را نیز بررسی می‌کنیم. در سوره مائده آمده است: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‌ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ﴾[15]

کسانی که از دین بیرون می‌روند خداوند یک قومی را می‌آورد که آنان را دوست می‌دارد و آنان هم خداوند را دوست می‌دارند ﴿أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ﴾ یعنی نسبت به مؤمنین متواضع و دوست‌دار هستند در تفسیر مجمع البیان می‌گوید «کالوالد بالنسبه الی ولده»[16] مثل پدر نسبت به فرزندانش هستند و نسبت به کفار شدت و غلظت و خشونت دارند و در راه خدا جهاد می‌کنند و ایثار و فداکاری می‌کنند و هیچ خوفی از ملامت کنندگان در وجودشان نیست و این یک فضلی است از طرف خداوند که هرکس را دوست بدارد این فضیلت را به او می‌دهد.

«روي أن النبي (ص) سئل عن هذه الآية فضرب بيده على عاتق سلمان فقال هذا و ذووه ثم قال لو كان الدين معلقا بالثريا لتناوله رجال من أبناء فارس»[17] در روایتی نبوی آمده است که بعد از نزول آیه شریفه 54 سوره مائده اصحاب پرسیدند این قومی که چنین صفاتی دارند چه کسانی هستند؟ پیامبر(ص) دستشان را به شانه سلمان زدند و فرمودند این آقا و همراهان و یاران و همشهریان سلمان هستند، که این آیه در شأن آن‌ها نازل شده است. در حالات سلمان آمده که از منطقه‌ای بنام جی در اصفهان بوده و بعضی هم گفتند از شیراز و فارس هم بوده و در ادامه پیامبر(ص) فرمودند «لو کان الدین معلقا بالثریا لتناوله من ابناء فارس»[18] اگر دین در آسمان و ستاره ثریا باشد فرزندان و جوانان فارسی آن را از آن‌جا کسب می‌کنند.

پس مصداق آیه و روایتی که آیه را تفسیر می‌کند سلمان و همشهریان او هستند لذا لعل که انطباق پیدا کند بر امام خمینی و یاران او. البته شاید نتوان به آن دقت گفت ولی ممکن است این اطمینان حاصل شود و این یک ظهور عرفی را می‌رساند که منطبق بر امام خمینی و یاران امام باشد.

کیفیت استدلال:

استدلال ما به این روایت این است که این خبر، خبر غیبی و قطعی است که در آینده چنین قومی می‌آیند و قیام‌شان به حق است چه اینکه بر امام خمینی منطبق باشد یا نباشد این خبر غیبی این‌گونه دلالت دارد که در زمان غیبت قیام‌هایی هست و مورد تأیید است لذا آن روایتی که می‌گوید هر پرچمی برافراشته شود صاحب آن طاغوت است استثناء می‌خورد بدیهی است در آیه داشت جمعی که جهاد می‌کنند جهاد همان قیام و ایستادگی مقابل دشمن است و ایستادگی مقابل دشمن هم که خودبخود نیست بلکه سازوکاری و حکومتی می‌خواهد.

از مجموع این روایات و روایات قبلی استفاده می‌کنیم که روایت ابابصیر[19] ،[20] ، درست نیست.

اشکال سوم: اشکال سوم بر روایت ابوبصیر این است که روایات کثیره و آیات و حکم عقل داریم که دفاع از اسلام و احکام اسلام پسندیده است و فریضه است و این روایات هم در هر عصری حاکم است یعنی امر به معروف و نهی از منکر همیشه است و بدیهی است اگر امر به معروف و نهی از منکر در برابر جمع و قومی باشد لازمه‌اش داشتن تجهیزات است تا بشود در برابر دشمنان دفاع کرد و لازمه دفاع هم وجود تشکیلات است و گاهی هم وجود تشکیلات و تشکیل حکومت واجب می‌شود و لذا معارض با روایت ابابصیر می‌شود و روایات هم به گونه‌ای است که باعث می‌شود ما از این روایت ابی بصیر رفع ید نماییم. چون آن ادله از جهت دلالت و اعتبار و سند علاوه بر تعارض ترجیح دارند.

برای نمونه؛ یک روایت را نقل می‌کنیم از باب امر به معروف و نهی از منکر «عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى الْفَقِيهِ قَالَ إِنِّي سَمِعْتُ عَلِيّاً(ع) يَقُولُ يَوْمَ لَقِيَنَا أَهْلُ الشَّامِ‌ أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً يُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْكَراً يُدْعَى إِلَيْهِ فَأَنْكَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِالسَّيْفِ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللَّهِ الْعُلْيَا وَ كَلِمَةُ الظَّالِمِينَ السُّفْلَى فَذَلِكَ الَّذِي أَصَابَ سَبِيلَ الْهُدَى وَ قَامَ عَلَى الطَّرِيقِ وَ نَوَّرَ فِي قَلْبِهِ الْيَقِينُ.»[21]

عبدالرحمن می‌گوید روزی که ملاقات کردیم با اهل شام و در برابر لشگر معاویه قرار گرفتیم امیرالمؤمنین(ع) خطاب به ما فرمودند ای مؤمنین هرکس ببیند یک عدوان و عمل خلاف شرع انجام می‌شود مثلا ظلم می‌کند یا تجاوز به مال دیگران دارد و امر منکری دعوت می‌شود و این شخص در مقابل منکر اگر به قلبش انکار نماید سالم می‌ماند و ذمه‌اش هم بری می‌شود و عقوبتی هم در انتظار او نیست و اگر به زبانش انکار نماید و نهی از منکر لسانی نماید مأجور است و اجر و پاداش اخروی دارد و این کسی که نهی لسانی نماید افضل از کسی است که با نهی قلبی نهی از منکر می‌کند و اگر نهی از منکر با شمشیر نماید با این هدف که اعلای کلمه الله باشد و ظلم و عدوان از بین برود اینان کسانی هستند که راه هدایت را پیدا کردند و بر طریق حق ایستاده‌اند و خداوند نور یقین را در قلبش جاری ساخته است.

بیان کیفیت استدلال:

اینکه می‌فرماید نهی از منکر با شمشیر مراد نهی از منکر فردی نیست بلکه نهی با قدرت است و لازمه قدرت یک تشکیلات است بنابراین باید پرچمی برافراشته شود و در مقابل بایستند.

لسان روایت این است که امر منکری در حال اجرا است یک قومی جمع می‌شوند تا جلوی آن را بگیرند یک وقت است تک تک اینکار را می‌کنند گاهی با زبان است و گاهی با سیف است یعنی با قدرت باید انجام شود و این قومی که قرار است جلوی این منکر بایستند قطعا یک لوازمی دارد پس امر به معروف و نهی از منکر گاهی اقتضا می‌کند که جمعی باشند و ایجاد تشکیلات و قیامی نمایند و تشکیل آن هم واجب است.

بدیهی است روایت مقید نمی‌کند که حکومت می‌خواهند تشکیل دهند بلکه گاهی ممکن است برای تشکیل حکومت نباشد اما برای دفاع از حق قیام کرده‌اند که قهرا یک لوازمی دارد که فرمانده داشته باشند. لذا با روایت ابابصیر معارض می‌شود که هر قیام و برافراشته شدن هر پرچمی را باطل می‌دانست.

پس امر به معروف و نهی از منکر ایجاب می‌کند که در عصر غیبت گاهی جمعی قیام کنند و تشکلی ایجاد کنند. پس با توجه به این اشکال سوم تمسک به روایت ابوبصیر جایز نیست.

وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.


[4] وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص53، کتاب الجهاد، ابواب جهاد العدو، باب13، ح10، آل البیت: «عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ‌ اتَّقُوا اللَّهَ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَإِنَّ أَحَقَّ مَنْ نَظَرَ لَهَا أَنْتُمْ لَوْ كَانَ لِأَحَدِكُمْ نَفْسَانِ فَقَدَّمَ إِحْدَاهُمَا وَ جَرَّبَ بِهَا اسْتَقْبَلَ التَّوْبَةَ بِالْأُخْرَى كَانَ وَ لَكِنَّهَا نَفْسٌ وَاحِدَةٌ إِذَا ذَهَبَتْ فَقَدْ وَ اللَّهِ ذَهَبَتِ التَّوْبَةُ إِنْ أَتَاكُمْ مِنَّا آتٍ لِيَدْعُوَكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنَّا فَنَحْنُ نُشْهِدُكُمْ أَنَّا لَا نَرْضَى إِنَّهُ لَا يُطِيعُنَا الْيَوْمَ وَ هُوَ وَحْدَهُ وَ كَيْفَ يُطِيعُنَا إِذَا ارْتَفَعَتِ الرَّايَاتُ وَ الْأَعْلَامُ.».
[5] علل الشرایع، صدوق، ج2، ص578، داوری: «عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ‌ اتَّقُوا اللَّهَ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَإِنَّ أَحَقَّ مَنْ نَظَرَ لَهَا أَنْتُمْ لَوْ كَانَ لِأَحَدِكُمْ نَفْسَانِ فَقَدَّمَ إِحْدَاهُمَا وَ جَرَّبَ بِهَا اسْتَقْبَلَ التَّوْبَةَ بِالْأُخْرَى كَانَ وَ لَكِنَّهَا نَفْسٌ وَاحِدَةٌ إِذَا ذَهَبَتْ فَقَدْ ذَهَبَتْ وَ اللَّهِ التَّوْبَةُ إِنْ أَتَاكُمْ مِنَّا آتٍ يَدْعُوكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنَّا فَنَحْنُ نَنْشُدُكُمْ أَنَّا لَا نَرْضَى إِنَّهُ لَا يُطِيعُنَا الْيَوْمَ وَ هُوَ وَحْدَهُ فَكَيْفَ يُطِيعُنَا إِذَا ارْتَفَعَتِ الرَّايَاتُ وَ الْأَعْلَامُ».
[6] وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص50، کتاب الجهاد، ابواب جهاد العدو، باب13، ح1، آل البیت: «عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ‌ عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَوَ اللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَكُونُ لَهُ الْغَنَمُ فِيهَا الرَّاعِي فَإِذَا وَجَدَ رَجُلًا هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي هُوَ فِيهَا يُخْرِجُهُ وَ يَجِي‌ءُ بِذَلِكَ الرَّجُلِ الَّذِي هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي كَانَ فِيهَا وَ اللَّهِ لَوْ كَانَتْ لِأَحَدِكُمْ نَفْسَانِ يُقَاتِلُ بِوَاحِدَةٍ يُجَرِّبُ بِهَا ثُمَّ كَانَتِ الْأُخْرَى بَاقِيَةً تَعْمَلُ عَلَى مَا قَدِ اسْتَبَانَ لَهَا وَ لَكِنْ لَهُ نَفْسٌ وَاحِدَةٌ إِذَا ذَهَبَتْ فَقَدْ وَ اللَّهِ ذَهَبَتِ التَّوْبَةُ فَأَنْتُمْ أَحَقُّ أَنْ تَخْتَارُوا لِأَنْفُسِكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ آتٍ مِنَّا فَانْظُرُوا عَلَى أَيِّ شَيْ‌ءٍ تَخْرُجُونَ وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَيْدٌ- فَإِنَّ زَيْداً كَانَ عَالِماً وَ كَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ يَدْعُكُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ إِنَّمَا دَعَاكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ص)- وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ إِنَّمَا خَرَجَ إِلَى سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لَيَنْقُضَهُ فَالْخَارِجُ مِنَّا الْيَوْمَ إِلَى أَيِّ شَيْ‌ءٍ يَدْعُوكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ع) فَنَحْنُ نُشْهِدُكُمْ أَنَّا لَسْنَا نَرْضَى بِهِ وَ هُوَ يَعْصِينَا الْيَوْمَ وَ لَيْسَ مَعَهُ أَحَدٌ وَ هُوَ إِذَا كَانَتِ الرَّايَاتُ وَ الْأَلْوِيَةُ أَجْدَرُ أَنْ لَا يُسْمَعَ مِنَّا إِلَّا مَنِ اجْتَمَعَتْ بَنُو فَاطِمَةَ مَعَهُ فَوَ اللَّهِ مَا صَاحِبُكُمْ إِلَّا مَنِ اجْتَمَعُوا عَلَيْهِ إِذَا كَانَ رَجَبٌ فَأَقْبِلُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَتَأَخَّرُوا إِلَى شَعْبَانَ فَلَا ضَيْرَ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَصُومُوا فِي أَهَالِيكُمْ فَلَعَلَّ ذَلِكَ يَكُونُ أَقْوَى لَكُمْ وَ كَفَاكُمْ بِالسُّفْيَانِيِّ عَلَامَةً.».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo