< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

96/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت فقیه: ضرورت تأسیس حکومت اسلامی در عصر غیبت(بررسی روایات معارض):

گفتیم به چهار روایت که به مضمون واحد بود برای اینکه در عصر غیبت قبل از قیام امام زمان(عج) هرگونه پرچمی برافراشته شود صاحب آن طاغوت است؛ تمسک شد و گفتیم در روایت آمده است «كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ‌ قَبْلَ‌ قِيَامِ‌ الْقَائِمِ(ع) فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ»[1] ،[2] ،[3] ،[4] ،[5]

و گفتیم؛ راوی سه روایت از این روایات یک نفر یعنی مالک بن اعین است و درباره او توثیقی وارد نشده است و بعض افراد دیگر هم که در سند هستند مانند علی بن ابی حمزه بطائنی وضع بدی دارند که از ارکان واقفیه بود و گفتند که از أشد أعداء امام رضا(ع) بود. به علاوه چون راوی یکی و مروی عنه هم یکی و مضمون روایت هم یکی بود احتمال دادیم که یک روایت باشد. فقط یک روایت صحیحه ابی بصیر باقی می‌ماند که سند آن صحیح بود اما چند اشکال مهم به این روایت وارد است، که اکنون به بررسی آن می‌پردازیم.

اشکالات موجود در صحیحه ابوبصیر:

اشکال اول: این صحیحه معارض است با صحیحه عیص بن قاسم[6] ،[7] ،[8] که قبلا خواندیم و قیام‌ها را دو دسته می‌کرد یک دسته آنان که دعوت به نفس می‌کنند و لیاقتی هم ندارد فرمود این‌ها عاصی هستند و جایز نیست. و دسته دیگر گرچه خودشان انسان صالحی بودند اما چون امام معصوم(ع) حاضر است دعوت به امام مرضی پروردگار می‌کنند که ایرادی ندارد و یا در زمانی مردم را به نائب امام(ع) یعنی امام عدل دعوت می‌کند. در روایت عیص بن قاسم خواندیم که تفصیل داده بود «إِنْ أَتَاكُمْ آتٍ مِنَّا فَانْظُرُوا عَلَى أَيِّ شَيْ‌ءٍ تَخْرُجُونَ»[9] اگر از خاندان ما (یا از مدعیان علاقه‌مندی به ما) خروج کردند و از شما دعوت به پیروی نمودند دقت کنید دنبال هرکسی نروید بلکه ببینید به چه چیزی دعوت می‌کند؟ «وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَيْدٌ- فَإِنَّ زَيْداً كَانَ عَالِماً وَ كَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ يَدْعُكُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ إِنَّمَا دَعَاكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص- وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ إِنَّمَا خَرَجَ إِلَى سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لَيَنْقُضَهُ»[10] و به خروج زید قیاس نکنید زیرا آن خروج استثناء شده است زیرا زید عالم و راستگو بود و دعوت به خودش نمی‌کرد بلکه دعوت به امام معصوم(ع) می‌کرد و اگر پیروز می‌شد به آنچه که دعوت می‌کرد وفا می‌کرد و قصدش این بود که این خلیفه را سرنگون کند و خلافت را به دست امام معصوم (امام صادق(ع)) برساند. پس کسانی که قیام می‌کنند در این روایت به دو قسم تقسیم می‌شود؛

قسم اول: کسی که دعوت به امام مرضی پروردگار می‌کند که دعوتش به حق است.

قسم دوم: کسی که دعوت به خود می‌کند که نباید پیروی کرد.

اگر روایت عیص بن قاسم را کنار صحیحه ابی بصیر بگذاریم که اطلاق دارد و می‌گوید کل رایة امم آن روایت تقسیم می‌کند در نتیجه روایت ابوبصیر تخصیص می‌خورد و این‌گونه می‌شود که هرکسی که به خود دعوت کند طاغوت است و کسی که دعوت به امام مرضی پروردگار کند حق است و در واقع این روایت با آن روایت عیص بن قاسم تخصیص می‌خورد پس کسانی که الأن خروج می‌کنند و دعوتشان به غیر امام معصوم است دعوتشان باطل است اما کسانی که دعوت به حق برای امام معصوم(ع) می‌کنند چنانچه زید دعوت به امام معصوم(ع) می‌کرد یا دعوت به نائب امام معصوم می‌کند دعوت حق است.

بررسی یک روایت در تأیید زید بن علی بن الحسین:

«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْمُكَتِّبُ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الصَّوْلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَزِيدَ النَّحْوِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي ابْنُ أَبِي عُبْدُونٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: لَمَّا حُمِلَ زَيْدُ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ إِلَى الْمَأْمُونِ وَ قَدْ كَانَ خَرَجَ بِالْبَصْرَةِ وَ أَحْرَقَ دُورَ وُلْدِ الْعَبَّاسِ وَهَبَ الْمَأْمُونُ جُرْمَهُ لِأَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(ع) وَ قَالَ لَهُ يَا أَبَا الْحَسَنِ لَئِنْ خَرَجَ أَخُوكَ وَ فَعَلَ مَا فَعَلَ لَقَدْ خَرَجَ قَبْلَهُ زَيْدُ بْنُ عَلِيٍ فَقُتِلَ وَ لَوْ لَا مَكَانُكَ مِنِّي لَقَتَلْتُهُ فَلَيْسَ مَا أَتَاهُ بِصَغِيرٍ فَقَالَ الرِّضَا(ع)»[11] ابن ابی عبدون از پدرش نقل کرده است وقتی زید بن موسی بن جعفر برادر امام رضا(ع) در بصره خروج کرد و خانه‌های تعدادی از خانوارهای بنی عباس را به آتش کشید و او را دستگیر کردند؛ مأمون منت بر امام می‌گذاشت که زید بن علی را که قیام کرده بود کشتند اما ما برادر شما زید بن موسی بن جعفر را که علیه ما قیام کرد نکشتیم و این به خاطر احترام به شما بود. امام در جواب فرمودند «يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَقِسْ‌ أَخِي‌ زَيْداً إِلَى زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ فَإِنَّهُ كَانَ مِنْ عُلَمَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) غَضِبَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَجَاهَدَ أَعْدَاءَهُ حَتَّى قُتِلَ فِي سَبِيلِهِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ(ع) أَنَّهُ سَمِعَ أَبَاهُ جَعْفَرَ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) يَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَمِّي زَيْداً إِنَّهُ دَعَا إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوْ ظَفِرَ لَوَفَى بِمَا دَعَا إِلَيْهِ وَ لَقَدِ اسْتَشَارَنِي فِي خُرُوجِهِ فَقُلْتُ لَهُ يَا عَمِّ إِنْ رَضِيتَ أَنْ تَكُونَ الْمَقْتُولَ الْمَصْلُوبَ بِالْكُنَاسَةِ فَشَأْنَكَ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَيْلٌ لِمَنْ سَمِعَ وَاعِيَتَهُ فَلَمْ يُجِبْهُ فَقَالَ الْمَأْمُونُ يَا أَبَا الْحَسَنِ أَ لَيْسَ قَدْ جَاءَ فِيمَنِ ادَّعَى الْإِمَامَةَ بِغَيْرِ حَقِّهَا مَا جَاءَ فَقَالَ الرِّضَا(ع) إِنَّ زَيْدَ بْنَ عَلِيٍّ لَمْ يَدَّعِ مَا لَيْسَ لَهُ بِحَقٍّ وَ إِنَّهُ كَانَ أَتْقَى لِلَّهِ مِنْ ذَلِكَ إِنَّهُ قَالَ أَدْعُوكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ع) وَ إِنَّمَا جَاءَ مَا جَاءَ فِيمَنْ يَدَّعِي أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَّ عَلَيْهِ ثُمَّ يَدْعُو إِلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ وَ يُضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ كَانَ زَيْدٌ وَ اللَّهِ مِمَّنْ خُوطِبَ بِهَذِهِ الْآيَةِ ﴿وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ﴾[12] ‌.»[13]

امام رضا(ع) (در حال تقیه) به مأمون به عنوان امیرالمؤمنین خطاب کرده و فرمود: یا امیرالمؤمنین زید بن موسی بن جعفر برادر من را با زید بن علی مقایسه نکنید زیرا زید بن علی بن حسین از علمای آل محمد(ع) بود و برای خداوند غضب کرد و در راه خداوند جهاد کرد تا اینکه به شهادت رسید. من از پدرم موسی بن جعفر(ع) شنیدم که فرمود پدرم امام صادق(ع) فرمود: خداوند رحمت کند عمویم زید را که دعوت به آل محمد(ع) می‌کرد و اگر ظفر پیدا می‌کرد به دعوت خود وفا می‌کرد در ادامه روایت آمده است، امام صادق(ع) فرمود زید قبل از قیام آمد با من مشورت کرد که آیا این کار را انجام دهم؟ امام(ع) فرمود گفتم عموجان اگر آماده شهادت هستی که بدنت را در کناسه کوفه آویزان کنند برو قیام کن امام هشتم(ع) می‌فرماید وقتی از نزد امام صادق(ع) بلند شد و رفت امام(ع) فرمود وای بحال کسی که دعوت این شخص را بشنود و اجابت نکند. مأمون خطاب به امام رضا(ع) گفت: پس آن روایت را که در مورد طاغوت بودن هر قیامی قبل از خروج قائم(عج) رسیده است چه می‌گویی؟ امام رضا(ع) فرمود: زید بن علی دعوت به باطل نمی‌کرد و خود را امام نمی‌دانست بلکه می‌گفت شما را به امام مرضی از آل محمد(ع) دعوت می‌کنم (و مرادش امام صادق(ع) بود) اما آن روایات در مورد کسانی است که با ادعای امامت قیام می‌کنند و باعث گمراهی مردم از طریق حق می‌شوند به خدا قسم زید بن علی از کسانی است که مورد خطاب آیه شریفه ﴿وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ﴾[14] می‌باشد.

نتیجه: امام رضا(ع) در جواب مأمون فرمودند دو نوع قیام داریم؛

    1. اگر خروج کننده غیر معصوم برای امام معصوم(ع) مردم را دعوت کند قیام به حق است.

    2. و اگر در برابر امام معصوم(ع) یا نائب امام معصوم(ع) خود را امام بداند و ادعای امامت کند باطل است.

اشکال دوم: گفتند؛

اولا: روایات متعددی داریم که کسانی قیام کردند و ائمه(ع) آن‌ها را تعریف می‌کردند بنابراین اگر این روایت ابی بصیر صحیح باشد ائمه(ع) نباید از آن‌ها تعریف می‌کردند.

ثانیا: اخبار غیبی در آینده می‌آید و حق است.

برای نمونه، در مورد دسته اول در صحیحه عیص بن قاسم، زید را تأیید کردند و نیز امام رضا(ع) در روایتی که خواندیم عمل زید بن علی را تأیید می‌کنند و او را شهید محسوب می‌کنند و نیز حسین بن علی بن الحسن الحسن که شهید فخ باشد، امام(ع) قیام او را تأیید می‌کند که در زمان موسی الهادی از بنی العباس قیام کرد. فخ جایی در نزدیکی مکه است در مقاتل الطالبین که از ابوالفرج اصفهانی است می‌گوید «ثورة حسین بن علی بن الحسن الحسن بن علی بن ابی طالب فی خلافة هادی العباسی و استشهد بفخ او بئر علی فرسخ من مکه»

هیچ یک از ائمه(ع) ما مذمت او را نکردند بلکه تعریف کردند و در تأییدش روایاتی نقل شده است.

    1. مقاتل الطالبین «عن ابی جعفر(ع) قال مر النبی بفخ فنزل فصلی رکعة، فلما صلی الثانیة بکی و هو فی الصلاة، فلما رأى الناس النبي(ص) يبكي بكوا، فلما انصرف قال: ما يبكيكم؟ قالوا: لما رأيناك تبكي بكينا يا رسول اللّه، قال: نزل عليّ جبريل لمّا صلّيت الركعة الأولى فقال: يا محمد إن رجلا من ولدك يقتل في هذا المكان، و أجر الشهيد معه أجر شهيدين.»[15] حضرت امام باقر(ع) فرمود: پیامبر(ص) در یک سفر به فخ رسیدند و مقداری ماندند و نماز بجا آوردند و در رکعت دوم گریه کردند مردم هم گریه کردند و بعد از نماز پیامبر(ص) پرسید چرا گریه می‌کنید گفتند چون شما گریه کردید پیامبر(ص) فرمود در حال نماز که بودم بعد از رکعت اول جبرئیل نازل شد و خبر داد یکی از فرزندان شما در این مکان شهید می‌شود و اجر شهیدی که در رکاب او شهید شود ثواب دو شهید را دارد چون انسان غریبی بود و تنها بود حمایت او بیشتر فضیلت داشت.

    2. روایت دیگر از موسی بن جعفر(ع) است «جاء الجند بالرءوس إلى موسى و العباس و عندهما جماعة من ولد الحسن(ع) و الحسين(ع) فلم يسألا أحدا منهم إلا موسى بن جعفر(ع) فقالا هذا رأس حسين قال نعم ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ﴾[16] ‌ مضى و الله مسلما صالحا صوّاما آمرا بالمعروف ناهيا عن المنكر ما كان في أهل بيته مثله فلم يجيبوه بشي‌ء و حملت الأسرى إلى الهادي فأمر بقتلهم و مات في ذلك اليوم.»[17] در جلسه‌ای که حضرت امام موسی بن جعفر(ع) نیز حضور داشتند لشگریان سر بریده‌ای را آوردند در حالی که جماعتی از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در آن جلسه حضور داشتند (گویا) کسی جرأت نکرد در مورد سر بریده پرسش کند اما حضرت امام موسی بن جعفر(ع) پرسید این سر کیست؟ گفتند: این سر حسین بن علی بن حسن بن علی بن ابیطالب است (که در فخ کشته شد) امام فرمود ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ﴾[18] ‌ به خدا قسم شهید شد درحالی‌که مسلمان بود و صالح بود بسیار روزه گیرنده بود شب‌ها اقامه نماز می‌کرد آمر به معروف و ناهی از منکر بود و در خانواده‌اش نظیر نداشت. بعد از بیان امام(ع) هیچ فردی از حاضرین یا مأمورین حرفی نزدند و مأمورین اسرای در اختیار خود را که از فخ اسیر کرده بودند به مرکز خلافت نزد هادی عباسی بردند و آن خلیفه همه آن اسرا را به قتل رساند و خودش در همان روز به درک واصل شد.

ملاحظه می‌فرمایید این یک دسته از قیام‌ها بود که انجام شد و مورد تأیید قرار گرفت و قیامشان تقدیس شد.

دسته دوم روایاتی است که می‌گوید کسانی بعدا قیام می‌کنند که آن‌ها را هم امامان تأیید کردند و یکی از آن‌ها هم قیامی است که در روایت آمده است آغازش از قم است و قیام به حق است. بدیهی است این قیام‌های دسته دوم بیشتر مربوط به زمان غیبت امام معصوم(عج) است. که بعدا بحث می‌کنیم.

وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.


[6] وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص53، کتاب الجهاد، ابواب جهاد العدو، باب13، ح10، آل البیت: «عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ‌ اتَّقُوا اللَّهَ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَإِنَّ أَحَقَّ مَنْ نَظَرَ لَهَا أَنْتُمْ لَوْ كَانَ لِأَحَدِكُمْ نَفْسَانِ فَقَدَّمَ إِحْدَاهُمَا وَ جَرَّبَ بِهَا اسْتَقْبَلَ التَّوْبَةَ بِالْأُخْرَى كَانَ وَ لَكِنَّهَا نَفْسٌ وَاحِدَةٌ إِذَا ذَهَبَتْ فَقَدْ وَ اللَّهِ ذَهَبَتِ التَّوْبَةُ إِنْ أَتَاكُمْ مِنَّا آتٍ لِيَدْعُوَكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنَّا فَنَحْنُ نُشْهِدُكُمْ أَنَّا لَا نَرْضَى إِنَّهُ لَا يُطِيعُنَا الْيَوْمَ وَ هُوَ وَحْدَهُ وَ كَيْفَ يُطِيعُنَا إِذَا ارْتَفَعَتِ الرَّايَاتُ وَ الْأَعْلَامُ.».
[7] علل الشرایع، صدوق، ج2، ص578، حیدری: «عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ‌ اتَّقُوا اللَّهَ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَإِنَّ أَحَقَّ مَنْ نَظَرَ لَهَا أَنْتُمْ لَوْ كَانَ لِأَحَدِكُمْ نَفْسَانِ فَقَدَّمَ إِحْدَاهُمَا وَ جَرَّبَ بِهَا اسْتَقْبَلَ التَّوْبَةَ بِالْأُخْرَى كَانَ وَ لَكِنَّهَا نَفْسٌ وَاحِدَةٌ إِذَا ذَهَبَتْ فَقَدْ ذَهَبَتْ وَ اللَّهِ التَّوْبَةُ إِنْ أَتَاكُمْ مِنَّا آتٍ يَدْعُوكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنَّا فَنَحْنُ نَنْشُدُكُمْ أَنَّا لَا نَرْضَى إِنَّهُ لَا يُطِيعُنَا الْيَوْمَ وَ هُوَ وَحْدَهُ فَكَيْفَ يُطِيعُنَا إِذَا ارْتَفَعَتِ الرَّايَاتُ وَ الْأَعْلَامُ».
[8] وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص50، کتاب الجهاد، ابواب جهاد العدو، باب13، ح1، آل البیت: «عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ‌ عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَوَ اللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَكُونُ لَهُ الْغَنَمُ فِيهَا الرَّاعِي فَإِذَا وَجَدَ رَجُلًا هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي هُوَ فِيهَا يُخْرِجُهُ وَ يَجِي‌ءُ بِذَلِكَ الرَّجُلِ الَّذِي هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي كَانَ فِيهَا وَ اللَّهِ لَوْ كَانَتْ لِأَحَدِكُمْ نَفْسَانِ يُقَاتِلُ بِوَاحِدَةٍ يُجَرِّبُ بِهَا ثُمَّ كَانَتِ الْأُخْرَى بَاقِيَةً تَعْمَلُ عَلَى مَا قَدِ اسْتَبَانَ لَهَا وَ لَكِنْ لَهُ نَفْسٌ وَاحِدَةٌ إِذَا ذَهَبَتْ فَقَدْ وَ اللَّهِ ذَهَبَتِ التَّوْبَةُ فَأَنْتُمْ أَحَقُّ أَنْ تَخْتَارُوا لِأَنْفُسِكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ آتٍ مِنَّا فَانْظُرُوا عَلَى أَيِّ شَيْ‌ءٍ تَخْرُجُونَ وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَيْدٌ- فَإِنَّ زَيْداً كَانَ عَالِماً وَ كَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ يَدْعُكُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ إِنَّمَا دَعَاكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ص)- وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ إِنَّمَا خَرَجَ إِلَى سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لَيَنْقُضَهُ فَالْخَارِجُ مِنَّا الْيَوْمَ إِلَى أَيِّ شَيْ‌ءٍ يَدْعُوكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ع) فَنَحْنُ نُشْهِدُكُمْ أَنَّا لَسْنَا نَرْضَى بِهِ وَ هُوَ يَعْصِينَا الْيَوْمَ وَ لَيْسَ مَعَهُ أَحَدٌ وَ هُوَ إِذَا كَانَتِ الرَّايَاتُ وَ الْأَلْوِيَةُ أَجْدَرُ أَنْ لَا يُسْمَعَ مِنَّا إِلَّا مَنِ اجْتَمَعَتْ بَنُو فَاطِمَةَ مَعَهُ فَوَ اللَّهِ مَا صَاحِبُكُمْ إِلَّا مَنِ اجْتَمَعُوا عَلَيْهِ إِذَا كَانَ رَجَبٌ فَأَقْبِلُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَتَأَخَّرُوا إِلَى شَعْبَانَ فَلَا ضَيْرَ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَصُومُوا فِي أَهَالِيكُمْ فَلَعَلَّ ذَلِكَ يَكُونُ أَقْوَى لَكُمْ وَ كَفَاكُمْ بِالسُّفْيَانِيِّ عَلَامَةً.».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo