< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

96/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت فقیه ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت(بیان ادله):

بحث اخلاقی: سبک زندگی: آداب معاشرت: تواضع:

در بحث اخلاقی درباره سبک زندگی اسلامی و اینکه هر انسانی در معاشرت با افراد دیگر از نظر اسلامی چه برخوردی داشته باشد صحبت شد گفتیم یکی از اموری که انسان باید رعایت کند تواضع است هم نسبت به خداوند که در موقع نماز و یا ارتباط با خدا توجهش به خداوند باشد و به ویژه بعد از نماز سر بر سجده بگذارد و نیز طرف راست و چپ صورت را بر زمین قرار دهد. علت هم کلام شدن موسی با خداوند تواضع آن حضرت بود که بعد از نماز سر و صورت را بر خاک قرار می‌داد.

تواضع در قرآن: وصف تواضع در سه مورد در قرآن کریم آمده است. در سه مورد مستقیم به پیامبر خطاب شده و امر به تواضع شده است.

مورد اول: می‌فرماید ﴿وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنينَ﴾[1] یعنی در مقابل مؤمنین خفض جناح داشته باشد خفض جناح تعبیری کنایه‌ای است یعنی مثل پرنده که بالش را باز می‌کند و یک صدای آرامی از خودش ایجاد می‌کند و جوجه‌هایش را زیر پر و بالش می‌گیرد و کنایه از این است که متواضع باش.

مورد دوم: در سوره شعرا می‌فرماید ﴿وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ﴾[2] یعنی بال‌هایت را باز کن که مردم به سویت بیایند و به اسلام گرایش پیدا کنند.

مورد سوم: خداوند در قرآن دوازده وصف برای عبادالرحمن بیان کرده است یکی از آن اوصاف متواضع بودن عبادالرحمن است. در سوره فرقان از ﴿عِبادُ الرَّحْمنِ﴾[3] به متواضع تعبیر می‌کند که وصف‌هایی که برایشان می‌شمارد اولین وصف این ذکر می‌شود که عبادالرحمن کسانی هستند که با وقار و متانت و نرمی و تواضع هستند ﴿الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً﴾[4] هون به معنی حرکت با متانت و وقار و خواری و متواضعانه، و هون مصدر است و قاعدتا باید اسم فاعل می‌آمد اما به جای اسم فاعل مصدر آمده مثل اینکه بجای اینکه بگوییم زید عادل می‌گوییم زید عَدلٌ این کمال تأکید را می‌رساند و این معنی را می‌رساند که زید عین عدل است و تجسم عدل است و اینجا هم هونا مصدر آمده یعنی پیامبر(ص) که از عبادالرحمن است عین متانت و تواضع است پس مراد از هون همان صفت تواضع است یعنی با نرمی و آرامش البته هون به معنی خواری هم می‌آید اما اینجا خواری نسبت به خداوند مراد است که همان تواضع است می‌گوییم مثلا فلانی توهین کرد یعنی او را به خواری و مذلت کشاند منتهی هون برای یک مشی و رفتار با متانت با وقار و تواضع است که یکی از صفات عبادالرحمان هون بودنشان در رفتار است یعنی به قدری این وصف تواضع در آنان فرهنگ شده و ملکه شده است که حتی در راه رفتنشان هم نشان داده می‌شود و همه می‌فهمند که انسان متواضعی است در مقابل متکبر که متکبرانه راه می‌رود این صفت، صفت بسیار عظیمی است که باید تمرین کنیم و تلقین کنیم که باید اینگونه عمل کنیم نسبت به برادران دینی ولو اینکه پست‌ترین افراد باشد وقتی انسان به او می‌رسد پیش‌قدم باشد در سلام کردن؛ کما اینکه پیامبر(ص) سبقت در سلام داشت حتی به بچه‌ها سلام می‌کرد.

در روایتی دارد که ملکی نزد پیامبر(ص) آمد که یا رسول الله خداوند مرا فرستاده و شما را مخیر در انتخاب کرده است که انتخاب بکنید که یک عبد متواضعی باشی که پیامبر است و یا یک پادشاهی باشی که پیامبر است.

«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع) يَذْكُرُ أَنَّهُ أَتَى رَسُولَ اللَّهِ(ص) مَلَكٌ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخَيِّرُكَ أَنْ تَكُونَ عَبْداً رَسُولًا مُتَوَاضِعاً أَوْ مَلِكاً رَسُولًا قَالَ فَنَظَرَ إِلَى جَبْرَئِيلَ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ أَنْ تَوَاضَعْ فَقَالَ عَبْداً مُتَوَاضِعاً رَسُولًا فَقَالَ الرَّسُولُ مَعَ أَنَّهُ لَا يَنْقُصُكَ مِمَّا عِنْدَ رَبِّكَ شَيْئاً قَالَ وَ مَعَهُ مَفَاتِيحُ خَزَائِنِ الْأَرْضِ.»[5] محمد بن مسلم گوید از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود فرشته نزد پیامبر اسلام(ص) حاضر شد و گفت خداوند فرمود: شما در انتخاب یکی از دو سِمَت مخیّری؛ 1) می‌توانی عبد متواضعی باشی که پیامبر نیز هست. 2) می‌توانی پادشاهی باشی که پیامبر نیز هست. هرکدام را خواستی می‌توانی انتخاب کنی. امام باقر(ع) فرمود پیامبر(ص) قبل از پاسخ گویی نگاهی به جبرئیل کرد، جبرئیل به پیامبر اشاره کرد که تواضع را انتخاب کنی بهتر است پیامبر در درگاه خداوند عرض کرد دوست بنده متواضعی باشم که پیامبر نیز هست. آن فرشته‌ای که مأمور رساندن پیام بود گفت البته هر کدام را که انتخاب می‌کردی از مقام و منزلت تو نزد پروردگار کم نمی‌شد یعنی با این قید که هرکدام را انتخاب کردید سر سوزنی از مقام شما نزد خداوند کم نخواهد شد اختیار انتخاب کردن داری. حضرت امام باقر(ع) فرمود: آن فرشته در موقع ارائه این پیشنهاد کلیدهای تمام خزائن زمین و آسمان را به همراه داشت که اگر پیامبر(ص) ملک بودن را انتخاب کرد تقدیم پیامبر(ص) نماید لکن پیامبر(ص) عبد متواضع و رسول بودن را انتخاب کرد آن فرشته گفت وقتی مأمور شدم به زمین بیایم و پیام را برسانم در آسمان‌ها صدای فرشته دیگری را شنیدم که می‌گفت خوب است پیامبر همین عبد متواضع بودن را انتخاب کند.

انشاءالله ما هم باید این‌گونه باشیم علی‌الخصوص روحانیون و بحمدالله روش بزرگان ما این‌گونه بوده و سلف سابق ما زندگی و رفتارشان زندگی فقیرانه و متواضعانه بود.

مرحوم آقای بروجردی آن زمان‌ها که ماشین بسیار کم بود با درشکه می‌آمدند درس در حرم یا مسجد اعظم و یک دری بود برای مسجد اعظم طرف رودخانه که حوض کوچکی داشت و چاه آبی هم داشت آب گوارایی بود که مردم هم می‌آمدند می‌بردند و خود ما هم می‌رفتیم آب می‌گرفتیم و می‌بردیم و تا 24 ساعت نگه می‌داشتیم چون آب لوله‌کشی هنوز وجود نداشت آن‌جا یک ماشین سواری در مسجد اعظم کنار حوض پارک بود و می‌گفتند و مشهور بود که یکی از تجار تهران هدیه کرده لکن ایشان سوار نمی‌شدند و درشکه سوار می‌شدند با اینکه به خاطر کبر سن زحمت بود سوار شوند و باید ایشان را بلند می‌کردند که سوار شوند اما حاضر نشد ماشین سوار شود.

اوائلی که آمده بودم قم تابستان هم بود از درب روبروی ایوان آینه در آستانه وارد شدند یکی از زوار رفت جلو و افتاد که پای ایشان را ببوسد ما می‌دیدیم که چنان چهره ایشان متغیر شد و با فریاد فرمودند چرا چنین می‌کنید مگر من که هستم؟

و در جلساتشان برای طلاب احترام ویژه قائل می‌شدند.

و یا مرحوم امام(ره) قبل از شروع نهضت‌شان اجازه نمی‌دادند یک نفر دنبالشان راه برود و اگر کسی سؤالی داشت ایشان می‌ایستادند جواب سؤالات را می‌دادند و بعد تنها می‌رفتند.

یکی از روزها که از درس فقه‌شان در مسجد اعظم آمدند بیرون، من دنبال ایشان رفتم و به خاطر آشنایی بیشتری که داشتیم مانع من نشد زمستان بود چند قدم با هم رفتیم و مغازه‌دارهای روبروی دیوار حرم آمدند در قسمت دیوار حرم رو به آفتاب نشسته بودند ولی یک نفر جلوی ایشان بلند نشد من آن روز پیش خودم شرمنده شدم که بابا، آقا روح‌الله است شخصیت عظیم حوزوی است اما کسی گویا نشناخت و هیچ احترامی قائل نشد. زیرا معلوم نبود ایشان کیستند چون ناشناس رفت و آمد می‌کردند. همواره از منزل به مسجد اعظم رفت و آمد می‌کردند. همین طور دیگر بزرگان قم نیز این‌گونه بودند حتی گاهی که سفر به عراق می‌رفتیم روش علمای نجف نیز همین‌گونه بود به هر حال خوب است که این روال باید ادامه داشته باشد. این روش تواضع باید ملکه طلاب و روحانیون باشد.

بحث فقهی: ادله ضرورت تأسیس حکومت اسلامی:

بحثی که داشتیم 5 دلیل ذکر کردیم برای ضرورت وجود حکومت در هر عصری که در دراسات[6] دلائل متعددی را ذکر کرده و ده دلیل آورده است که دلیل دهم توسعه دارد و تا 43 روایت از فریقین برای آن ذکر کرده است. لکن ما بطور خلاصه بحث می‌کنیم و لذا از آن رد می‌شود و بحث روشن شد که در هر عصری علی‌الخصوص عصر غیبت تحقق یک حکومت و دولت حقه اسلامی با زعامت یک ولی جامع الشرایط ضروری است.

بررسی روایات معارض با ادعای ضرورت تأسیس حکومت اسلامی‌در عصر غیبت؛

روایاتی داریم که بعضی به آن تمسک می‌کنند و می‌گویند در عصر غیبت و قبل از ظهور امام زمان(عج) هر حرکتی برای ایجاد یک حکومت حرام است، که معارض با روایاتی است که خواندیم، و ضرورت ایجاد حکومت را ثابت کردیم.

مرحوم صاحب وسائل[7] تعدادی از این روایات را در ابواب جهاد العدو جلد 15 در باب13 ذکر کرده است.

روایت اول: عیص بن قاسم: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ‌ عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَوَ اللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَكُونُ لَهُ الْغَنَمُ فِيهَا الرَّاعِي فَإِذَا وَجَدَ رَجُلًا هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي هُوَ فِيهَا يُخْرِجُهُ وَ يَجِي‌ءُ بِذَلِكَ الرَّجُلِ الَّذِي هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي كَانَ فِيهَا وَ اللَّهِ لَوْ كَانَتْ لِأَحَدِكُمْ نَفْسَانِ يُقَاتِلُ بِوَاحِدَةٍ يُجَرِّبُ بِهَا ثُمَّ كَانَتِ الْأُخْرَى بَاقِيَةً تَعْمَلُ عَلَى مَا قَدِ اسْتَبَانَ لَهَا وَ لَكِنْ لَهُ نَفْسٌ وَاحِدَةٌ إِذَا ذَهَبَتْ فَقَدْ وَ اللَّهِ ذَهَبَتِ التَّوْبَةُ فَأَنْتُمْ أَحَقُّ أَنْ تَخْتَارُوا لِأَنْفُسِكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ آتٍ مِنَّا فَانْظُرُوا عَلَى أَيِّ شَيْ‌ءٍ تَخْرُجُونَ وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَيْدٌ- فَإِنَّ زَيْداً كَانَ عَالِماً وَ كَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ يَدْعُكُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ إِنَّمَا دَعَاكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ إِنَّمَا خَرَجَ إِلَى سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لَيَنْقُضَهُ فَالْخَارِجُ مِنَّا الْيَوْمَ إِلَى أَيِّ شَيْ‌ءٍ يَدْعُوكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) فَنَحْنُ نُشْهِدُكُمْ أَنَّا لَسْنَا نَرْضَى بِهِ وَ هُوَ يَعْصِينَا الْيَوْمَ وَ لَيْسَ مَعَهُ أَحَدٌ وَ هُوَ إِذَا كَانَتِ الرَّايَاتُ وَ الْأَلْوِيَةُ أَجْدَرُ أَنْ لَا يُسْمَعَ مِنَّا إِلَّا مَنِ اجْتَمَعَتْ بَنُو فَاطِمَةَ مَعَهُ فَوَ اللَّهِ مَا صَاحِبُكُمْ إِلَّا مَنِ اجْتَمَعُوا عَلَيْهِ إِذَا كَانَ رَجَبٌ فَأَقْبِلُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَتَأَخَّرُوا إِلَى شَعْبَانَ فَلَا ضَيْرَ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَصُومُوا فِي أَهَالِيكُمْ فَلَعَلَّ ذَلِكَ يَكُونُ أَقْوَى لَكُمْ وَ كَفَاكُمْ بِالسُّفْيَانِيِّ عَلَامَةً.»[8]

این روایت صحیحه است و قبلا هم به مناسبت خواندیم. عیص بن قاسم گوید از امام صادق(ع) شنیدم که ابتدا توصیه به تقوی کرد و فرمود در برابر خداوندی که شریک ندارد. تقوی پیشه کنید و به خودتان نگاه کنید کنایه از اینکه مواظب خودتان باشید. و بعد با ذکر دو مثال بیان خودشان را ادامه دادند.

مثال اول: به خدا قسم ممکن است انسانی گله گوسفندی داشته باشد که چوپانی هم داشته باشد که به وظائف خودش عمل می‌کند اما اگر برخورد کرد به کسی که بهتر از این چوپان فعلی است چوپان فعلی را اخراج می‌کند و چوپان جدید را می‌آورد؛ پس وقتی یک انسان نسبت به گوسفندانش این مقدار دقت دارد پس باید نسبت به خودش مراقبت بیشتری داشته باشد.

مثال دوم: به خدا قسم اگر یکی از شما این‌گونه بود که در خلقت دارای دو نفس بود و با یک نفس بی محابا وارد می‌شد تا به هلاکت می‌رسید قطعا با تجربه این نفس اول نفس بعدی را بدون مشکل پیش می‌برد لکن این‌گونه نیست یعنی دو نفس ندارد پس باید از همین یک نفس مراقبت کند. پس باید دقت نماید چون جای رجوع نیست و مهلت توبه ندارد پس شما سزاوارترید که راه خوب و حق را انتخاب کنید.

نکته: این روایت را امام(ع) در زمانی بیان می‌کند که قیام سادات فراوان بود و در هر گوشه‌ای قیامی بپا می‌شد امام(ع) فرمودند اگر کسی از طرف ما به شما بگوید که قیام کنید دقت کنید که برای چه کاری خروج می‌کنید و به خروج زیدبن علی مثال نزنید زیرا او عالم و راستگو بود و مردم را به خودش دعوت نمی‌کرد بلکه به امامت امامی‌که مرضی پروردگار بود دعوت می‌کرد و اگر زید غلبه می‌کرد به آنچه که دعوت کرده بود وفا می‌کرد و هدفش این بود که سلطان وقت را بشکند و شکست دهد ولی اگر امروز کسی خروج کرد و قیام کرد شما ببینید به چه چیزی دعوت می‌کند و من به شما می‌گویم که راضی نیستم که کسی شما را به کسی دعوت کند که مرضی پروردگار نیست و الان که تنهاست اطاعت ما را نمی‌کند (می‌گوییم فعلا قیام مصلحت نیست گوش به حرف ما نمی‌دهد برخی از سادات بدون اجازه امام قیام می‌کردند) و اگر پرچمی راه انداخت و جمعیتی درست کرد به طریق اولی اطاعت ما را نمی‌کند و فقط به دعوتی پاسخ مثبت دهید که همه اولاد فاطمه (امامان معصوم) بر آن اتفاق داشته باشند (اشاره به قیام امام زمان(عج)) که به خدا قسم او صاحب شماست و بعد به صورت اخبار غیبی است که ممکن است ظهور امام زمان(عج) رجب یا شعبان یا رمضان باشد. اگر در ماه رجب از شما دعوت شد اجابت کنید و اگر خواستید تأخیر بیندازید در شعبان اجابت کنید و اگر خواستید تأخیر بیاندازید که روزه رمضان را بگیرید اشکالی ندارد. شاید مراد امام باقر(ع) این باشد که امام زمان(عج) بعد از رمضان ظهور می‌کند و بعد امام(ع) یک نشانه می‌دهد که منتظر و مواظب خروج سفیانی باشید که هر وقت این خروج محقق شد قیام امام اتفاق خواهد افتاد و سفیانی نیز بدست امام کشته خواهد شد و در این صورت است که از امام باید متابعت کنید.

این روایت دلیل بر این است که این قیام‌هایی که قبل از قیام امام زمان(عج) است بی‌اعتبار است و نباید از آن متابعت نمود و قیام جایز نیست.

تا اینجا استدلال به این روایت بود؛ که به ظاهر با اصل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی تعارض دارد تا از نظر سند و دلالت آن را مورد بررسی قرار دهیم.

وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo