درس خارج فقه استاد مقتدایی
96/08/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ولایت فقیه ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت:
بحث در حدیث مبارک از امام باقر(ع) به عنوان دلیل چهارم بر ضرورت تأسیس حکومت اسلامی بود که از آن حضرت نقل شد[1] که فرمود: پنج چیز رکن و پایه برای اسلام است و پنجمین آن ولایت است و فرمود در بین آنها نیز ولایت از بقیه افضل است و وجه افضلیت هم این است که کلید است برای بقیه موارد و دیگر اینکه این ولایت چیزی است که خداوند آن را قرار داده که دلالت به آن میشود و راهگشا است و راه را برای انجام نماز و روزه و حج و زکات باز میکند.
بعد از اثبات صحت سند روایت خواستیم از این روایت استفاده کنیم که در هر زمانی حکومت اسلامی و حقه ضرورت دارد.
و گفتیم در دراسات[2] اینگونه استدلال میکند که در این روایت بنابر این است که احکام اجرایی را بیان کند نه احکام اعتقادی پس به قرینه چهار مورد که اجرایی هستند پس باید ولایت هم اجرایی باشد پس باید والی وجود داشته باشد و نظارت بر اجرای احکام داشته باشد.
بیان چند قرینه: ایشان چند قرینه بیان میکند که مراد روایت ولایت عملی است.
قرینه اول: ولایتی که در اینجا است به قرینه چهار مورد دیگر یک امر اجرایی عملی است.
قرینه دوم: قرینه دیگر این است که در ادامه روایت میفرماید «وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِنَّ» پس معلوم میشود که یک والی وجود دارد که هدایت میکند.
قرینه سوم: یک قرینه دیگر هم ذکر میکند که مراد از ولایت احکام عملی است در مقابل قولی که میگوید ولایت به معنی محبت است.
قرینه چهارم: روایت دیگری از امام باقر(ع) نقل میشود که امام تعبیر کردند از ولایت در اینجا به فریضه و اصطلاحا فریضه به احکامی گفته میشود که عملی است نه اعتقادی. یعنی اصطلاحا نمیگویند فریضه توحید اما فریضه صلاة گفته میشود.
صحیحه عن ابی جعفر «وَ كَانَتِ الْفَرِيضَةُ تَنْزِلُ بَعْدَ الْفَرِيضَةِ الْأُخْرَى وَ كَانَتِ الْوَلَايَةُ آخِرَ الْفَرَائِضِ»[3] ،[4]
فرایض یکی بعد از دیگری نازل میشد و ولایت آخرین فریضه بود که بر پیامبر(ص) نازل شد و بعد از آن فرمود «فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي﴾[5] قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ(ع) يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا أُنْزِلُ عَلَيْكُمْ بَعْدَ هَذِهِ فَرِيضَةً قَدْ أَكْمَلْتُ لَكُمُ الْفَرَائِضَ»[6] خداوند آیه شریفه ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ﴾[7] نازل شد که نشان میداد دین به طور کامل بیان شد.
یعنی بعد از این فریضه ولایت فریضه دیگری نازل نخواهد شد و این آخرین فریضه بود. پس معلوم میشود که ولایت در کنار چهار مورد دیگر از عبادات عملی است که تعبیر فریضه به آن شده است.
نتیجه بیان کیفیت استدلال: ایشان در نهایت میفرمایند کیف کان مراد از این حدیث این شد که پنج چیز رکن و اساس اسلام است که یکی از آنها ولایت است و افضل آنها است و در ردیف احکام عملی اسلام است یعنی اساس اسلام دوتاست یکی اصول و دیگری دعائم که ولایت از دعائم است و میفرماید مراد از ولایت یعنی حکومت حقه و یک امر و فریضه اجرایی در اسلام است و والی هم دارد و اگر در زمان حضور است آنها متکفل هستند و دلیلش هم اولا نص است که تصریح شده است به امامت و ولایت امامان معصوم و ثانیا بالأکملیة یعنی بر فرض نصی در مورد آنها نیامده باشد امامان معصوم در هر عصری اکمل افراد هستند پس زعامت و حکومت بر مردم باید در اختیار آنها باشد. و اگر در زمان غیبت است مسلمانان باید اهتمام کنند و حکومت حقهای ایجاد کنند و ولایت را هم بعهده حاکم شرعی بگذارند پس در عصر غیبت هم وجود یک حکومت حقه و صالحه ضرورت دارد این خلاصه فرمایش ایشان است.
مناقشه در بخشی از کلام صاحب دراسات: ما میگوییم که یک بخش کلام ایشان درست است که مراد از ولایت فریضه و ولایت عملی است به همان قرائن چهارگانه که گفته شد و میپذیریم اما اینکه مراد یک حکومت حقه مطلقه در هر عصری باشد مورد قبول نیست بلکه مراد روایت خصوص ولایتی است که باید بدست معصوم پیاده شود زیرا قرائن مفصلی داریم که مراد از این ولایت، ولایت خصوص ائمه است.
قرینه اول: در خود همین روایت قرینه داریم که در ذیل میفرماید «أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَيْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِيعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِيعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلَايَةَ وَلِيِّ اللَّهِ فَيُوَالِيَهُ وَ يَكُونَ جَمِيعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَيْهِ مَا كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِي ثَوَابِهِ وَ لَا كَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ ثُمَّ قَالَ أُولَئِكَ الْمُحْسِنُ مِنْهُمْ يُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ.»[8] ،[9]
در ذیل روایت میفرماید: آگاه باشید که اگر کسی مدت عمرش شب تا صبح نماز بخواند و و روزها روزه باشد و تمام اموالش را صدقه بدهد و جمیع عمرش را حج بجا بیاورد لکن ولایت ولی الله را نداشته باشد حقی از او بر خداوند نیست که ثوابی به او بدهد و از اهل ایمان نیست.
میبینیم که عدم شناخت ولایت برابر با عدم قبول تمام اعمال ذکر شده میباشد و نمیتوان گفت مراد ولایت حاکم شرع و ولایت فقیه باشد بلکه خصوص ولایت ائمه است یعنی باید امامت را قبول داشته باشد و امام معصوم را حجت خدا بداند و این ارتباط به ولایت عملی والی و حاکم در زمان غیبت؛ گرچه ما قبول داریم که در استمرار ولایت انبیاء و امامان معصوم ولایت فقیه است و دلیل های خاص خودش را دارد اما در این روایت مورد بحث ایشان میگوید مربوط به ولایت در هر عصری است ولی مناقشه ما این است که به قرینه ذیل خود روایت ولایت مورد اشاره مربوط به ولایت امام معصوم است.
قرینه دوم: ابو حمزه ثمالی[10] از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ إِبْلِيسَ سَجَدَ لِلَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ بَعْدَ الْمَعْصِيَةِ وَ التَّكَبُّرِ عُمُرَ الدُّنْيَا مَا نَفَعَهُ ذَلِكَ وَ لَا قَبِلَهُ اللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ مَا لَمْ يَسْجُدْ لآِدَمَ كَمَا أَمَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَسْجُدَ لَهُ وَ كَذَلِكَ هَذِهِ الْأُمَّةُ الْعَاصِيَةُ الْمَفْتُونَةُ بَعْدَ نَبِيِّهَا(ص) وَ بَعْدَ تَرْكِهِمُ الْإِمَامَ الَّذِي نَصَبَهُ نَبِيُّهُمْ(ص) لَهُمْ فَلَنْ يَقْبَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُمْ عَمَلًا وَ لَنْ يَرْفَعَ لَهُمْ حَسَنَةً حَتَّى يَأْتُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ وَ يَتَوَلَّوُا الْإِمَامَ الَّذِي أُمِرُوا بِوَلَايَتِهِ وَ يَدْخُلُوا مِنَ الْبَابِ الَّذِي فَتَحَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولُهُ لَهُمْ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَى أُمَّةِ مُحَمَّدٍ(ص) خَمْسَ فَرَائِضَ الصَّلَاةَ وَ الزَّكَاةَ وَ الصِّيَامَ وَ الْحَجَّ وَ وَلَايَتَنَا فَرَخَّصَ لَهُمْ فِي أَشْيَاءَ مِنَ الْفَرَائِضِ الْأَرْبَعَةِ[11] وَ لَمْ يُرَخِّصْ لِأَحَدٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ فِي تَرْكِ وَلَايَتِنَا لَا وَ اللَّهِ مَا فِيهَا رُخْصَةٌ.»
اگر شیطان بعد از آنکه خداوند امر کرد که سجده کن و سجده نکرد تمام عمر دنیا سجده کند برایش فایدهای ندارد و قبول نیست مگر اینکه برگردد و همانگونه که خداوند امر کرده بود برای آدم سجده کند امام در ادامه فرمود این امت معصیتکار که بعد از پیامبر امتحان شدند و از وصی او روی گرداندند همین حالت نیز صادق است زیرا وقتی امامی را که پیامبر برایشان نصب کرده بود قبول نکردند اگر به مدت عمر تمام دنیا عبادت کنند از آنان قبول نیست و حسنهای هم از آنان بالا نمیرود مگر اینکه مجددا برگردند همان راهی را که خداوند فرموده بروند و قبول کنند همان امامی را که خداوند امر به اطاعت از او کرده بود.
ای ابامحمد خداوند پنج واجب (عملی) بر امت محمد(ص) قرار داد یعنی نماز و روزه و زکات و حج و ولایت؛ و در مورد چهار واجب نماز و روزه و زکات و حج در برخی موارد اجازه ترک داده است ولی در مورد ولایت هرگز اجازه نداده است که ولایت ما را ترک کنند. به خدا قسم در مورد ولایت ما هیچ رخصتی وجود ندارد.
پس ولایت عملی ائمه را باید قبول داشته باشند لکن مربوط به در عصر حضور است و در عصر غیبت نیست یعنی ولایتی عملی که در زمان معصوم است و از ارکان است و نظری به زمان غیبت ندارد.
نتیجه اینکه مراد از ولایتی که ترکش باعث قبول نشدن عبادت است همان ولایت معصوم است.