< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

95/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت فقیه (شرائط ولی فقیه: چهارم: شرطیت علم)

بحث در آیات داله بر شرطیت علم برای کسی که متصدی ولایت امر می‌شود بود و گفتیم که ولی امر باید عالم فقیه و مجتهد باشد.

1- ﴿قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدي لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‌ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾[1]

در استفاده از این آیه گفتیم کسی که قصد راهنمایی به حق دارد باید عالم باشد و این شخص سزاوار است که تبعیت شود و از او اطاعت شود در مقابل کسی که راهنمایی به حق ندارد سزاوار ولایت نیست و برای شاهد حرف روایتی آوردیم که امیرالمؤمنین خودشان را مصداق أحق أن یتّبع در این آیه معرفی کردند. و مستوفی بحث کردیم.

2- ﴿أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ[2] مِنْ بَني‌ إِسْرائيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‌ إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ في‌ سَبيلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ في‌ سَبيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ وَ قَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكاً قَالُواْ أَنىَ‌ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَ نحَْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَئهُ عَلَيْكُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَةً فىِ الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتىِ مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[3]

گروهی از بنی‌اسرائیل بعد از حضرت موسی(ع) نزد پیامبر بعدی آمدند و از او خواستند که پادشاه و فرماندهی برایشان معرفی کند که به همراه او در راه خدا با جالوت بجنگند چون جالوت ستمگری می‌کرد و همواره به شهرهای بنی‌اسرائیل حمله می‌کرد و آنان را آواره کرده بود و فراوان از بنی‌اسرائیل کشته بود. آن پیامبر نبی طی یک اتمام حجت خطاب به آن قوم گفت اگر از خدا خواستم و خدا کسی را تعیین کرد آیا با ترک قتال او را عصیان نمی‌کنید و از او پیروی می‌کنید؟ گفتند چگونه ترک قتال کنیم در حالیکه دشمن، ما را آواره کرده و از فرزندان و خانه‌هایمان دور کرده است؟ پیامبرشان گفت خداوند طالوت را بعنوان ملک و پادشاه برایتان برگزید که تحت فرمان او باشید. در عین حال که از آنان اقرار گرفت و تعهد کردند که عصیان نمی‌کنند با این حال مخالفت کردند. چون طالوت یک روستایی بود و در روستا زندگی می‌کرد و کشاورزی می‌کرد لذا آنان خودشان را احق به فرماندهی دانستند و گفتند این شخص مال و ثروتی ندارد و پشتوانه‌ای ندارد. یعنی دو جهت را ملاک برتری خودشان دانستند:

جهت اول: گفتند او فامیل‌دار نیست و دارای شخصیت اجتماعی و قبیله بزرگ نیست.

جهت دوم: پادشاه باید دارای مال و ثروت باشد و او ثروتمند نیست.

لذا خواستند از بین خودشان یک نفر انتخاب شود. اما پیامبرشان فرمود شما حق ندارید بعد از اینکه خدا انتخاب کرد در مقابل خداوند مخالفت کنید و چون این برگزیده خداست باید اطاعت کنید به علاوه خداوند یک توسعه علم و توانایی جسمی به او داده است که در شما نیست و کسی که خدا انتخاب کند قطعا ترجیح دارد و در اراده خداوند است که به هر کسی خواست پادشاهی و فرمانروایی بدهد.[4]

کیفیت استدلال:

استدلال ما به همین جمله است که خداوند به او توانایی و توسعه در علم داده است پس میزان در اعطاء ملک علم است و اساس حکومت بر مردم داشتن آگاهی و علم است.

کلام امیرالمؤمنین در تفسیر و استدلال به آیه شریفه 247 و 246 سوره بقره:

در مشهد یک آقایی علاوه بر نهج‌البلاغه فعلی که موجود است؛ کلماتی که سید رضی نیاورده را جمع کرده است. در کتاب و بعد از ضمیمه به نهج‌البلاغه فعلی نامش را «تمام نهج‌البلاغة» گذاشته است. البته دلیل نیامدن برخی کلمات امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه فعلی این است که سید رضی آن کلماتی که در نظر خودش سرآمد در فصاحت و بلاغت بود انتخاب کرد اما در کتاب «تمام نهج البلاغة» همه آنچه که در کتب حدیثی از فرمایشات امیرالمؤمنین بود جمع‌آوری شد. به هر حال کتاب تمام نهج‌البلاغة در خطبه 61 که متن آن در کتاب احتجاج طبرسی هم موجود است آمده است: «اسْمَعُوا مَا أَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ عَلَى نَبِيِّهِ الْمُرْسَلِ لِتَتَّعِظُوا فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ أَبْلَغُ عِظَةً لَكُمْ فَانْتَفِعُوا بِمَوْعِظَةِ اللَّهِ وَ ازْدَجِرُوا عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ فَقَدْ وَعَظَكُمُ اللَّهُ بِغَيْرِكُمْ فَقَالَ لِنَبِيِّهِ(ص) ﴿أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ أَلاّ تُقاتِلُوا؟ قالُوا وَ ما لَنا أَلاّ نُقاتِلَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاّ قَلِيلًا مِنْهُمْ وَ اللّهُ عَلِيمٌ بِالظّالِمِينَ. وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً قالُوا أَنّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لَكُمْ فِي هَذِهِ الْآيَاتِ عِبْرَةً لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْخِلَافَةَ وَ الْإِمْرَةَ مِنْ بَعْدِ الْأَنْبِيَاءِ فِي أَعْقَابِهِمْ وَ أَنَّهُ فَضَّلَ طَالُوتَ وَ قَدَّمَهُ عَلَى الْجَمَاعَةِ بِاصْطِفَائِهِ إِيَّاهُ وَ زِيَادَةِ بَسْطَةٍ فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ﴾[5] فَهَلْ تَجِدُونَ أَنَّ اللَّهَ اصْطَفَى بَنِي أُمَيَّةَ عَلَى بَنِي هَاشِمٍ وَ زَادَ مُعَاوِيَةَ عَلَيَّ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ جَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَنَالَكُمْ سَخَطُهُ بِعِصْيَانِكُمْ لَهُ»[6]

این آیه را که برایتان می‌خوانم گوش دهید و از آن موعظه بگیرید زیرا به خدا قسم این آیه پند و نصیحت است برای شما. پس از موعظه خدا بهره ببرید و از معاصی کناره‌گیری کنید خداوند بوسیله عملی که در دیگران واقع شده است شما را پند می‌دهد.

آن حضرت در ادامه آیه 246 و 247 سوره بقره را خواندند و جریان جالوت و طالوت را یادآور شدند و بعد فرمودند: ایها الناس برای شما در این آیات پندی است و از آن موعظه بگیرید تا بدانید که خداوند جان هر پیامبری را که می‌گرفت برای ادامه پیامبری و حکومت از اعقاب آن پیامبر جانشین می‌گذاشت و از این آیه به دست می‌آورید که خداوند با انتخاب و برگزیدن طالوت و آن زیادی علم و قدرت و توانایی جسم که به او داد او را بر آن جماعت برتری داد و مقدم داشت. اکنون از شما می‌پرسم آیا چنین می‌یابید که خداوند بنی‌امیه را بر بنی‌هاشم برتری داده است؟ و آیا خداوند به معاویه از علم و قدرت جسمی بر من برتری داده است؟ پس آنکه خداوند به او بسط در علم و توانایی داده من هستم.

کیفیت استدلال به روایت:

امیرالمؤمنین(ع) به چند نکته اساسی اشاره کردند:

    1. علی(ع) برگزیده خداست به عنوان خلافت.

    2. علی(ع) بسط در علم دارد.

    3. علی(ع) بسط در قدرت جسمی دارد.

پس به دست می‌آوریم که بنی‌امیه هرگز برگزیده از طرف خداوند نیست. ملاک در فرمانروایی و ولایت امر علم و توانایی است.

تذکر: آیات دیگری هم تمسک شده غیر از این آیه ولی استدلالشان خیلی محکم نیست مثلا در دراسات[7] تمسک کرده به آیه شریفه ﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون إنما یتذکر اولوا الالباب﴾[8] و گفت استفهام انکاری است که آیا کسی که عالم مساوی است با کسی که عالم نیست؟ جواب این سوال به قدری روشن است که کسی که کوچکترین مرحله عقل را دارا باشد می‌گوید که عالم مقدم است لذا خود قرآن در ذیل می‌فرماید صاحبان عقل به راحتی می‌فهمند که عالم مقدم است. پس در جایی که ولی فقیه تعیین می‌کنیم باید عالم باشد.

نظر استاد: گرچه این آیه ترجیح عالم بر جاهل را می‌رساند ولی این آیه شرطیت را نمی‌رساند و فقط ترجیح را می‌رساند. و ما می‌خواهیم اثبات کنیم عالم بودن ولی امر مسلمین شرطیت دارد. بنابراین به آیه شریفه 9 سوره مبارکه زمر نمی‌توانیم استدلال کنیم.

بحث بعدی بررسی شرطیت علم در ولی امر مسلمین از روایات است که بعضی از روایات فقط علم را مطرح می‌کند و بعضی اعلم بودن را هم مطرح می‌کند. برای فردا انشاءاله.

و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.


[2] ملأ گروهی منسجم از یک قوم با یک هدف را می‌گویند.
[4] سوره آل عمران، آیه26: ﴿قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَديرٌ﴾.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo