درس خارج فقه استاد مقتدایی
95/11/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ولایت فقیه (شرائط ولی فقیه: دلیل اشتراط عدالت در ولی فقیه)
بزرگداشت دو یوم الله (دهه فجر):
در دهه مبارک فجر هستیم و بین دو یوم الله 12 بهمن و 22 بهمن که بعد از حدود 15 سال حضرت امام به کشور بازگشتند و 22 بهمن که روز سقوط نظام ستم شاهی است و دهه بسیار مبارکی است. فکر کردیم که بجای بحث اخلاقی روایی این بحث را که میتواند یک بحث مهم اخلاقی باشد را مطرح کنیم.
روز 12 بهمن روز ورود حضرت امام به ایران بود. خاطره عجیبی دارد و یک استقبال بینظیری از امام شد حتی از کشورهای دیگر هم آمده بودند و آن زمان هنوز رژیم ستم شاهی مستقر بود و بختیار در رأس امور بود که حضرت امام در آن روز در جمع عظیم مردم فرمودند من به پشتوانه این ملت دولت تعیین میکنم و توی دهن این دولت میزنم شاید علت اینکه امام فرمودند من به پشتیبانی این ملت توی دهن این دولت (بختیار) میزنم؛ این است که آن زمان هنوز ولایت امری امام از ناحیه مردم اعلام نشده و فقط مردم از امام حمایت میکردند ولی به عنوان ولی امر مسلمین چیزی مطرح نمیکردند. چون نظام پهلوی چنان خفقانی درست کرده بود که بسیاری اصلاحات و فرهنگها و باورها را داشتند تغییر میدادند من یادم هست در زمان شاه در دوره نخست وزیری هویدا در اتوبوس نشسته بودم و به سمت اصفهان میرفتم صحبت هویدا را از رادیو شنیدم که میگفت اینکه میگویند اعلیحضرت همایونی شخص اول مملکت است ادعای بیجایی است برای اینکه شخص اول در جایی گفته میشود که دومی وجود داشته باشد ولی ما دیگر دومی در کشور نداریم تا اعلیحضرت اول آن باشد بلکه هرچه هست شاه است. و تعبیر به خدایگان میکرد یعنی همانگونه که میگوییم ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾[1] خداوند احد است نه واحد آنها هم میگفتند شاه در کشور احد است و دو ندارد اما در همان موقع امام در صحبتهایشان از شاه به مردک تعبیر میکرد و میفرمود کاری نکن که مردم تو را بیرون کنند و بعد خوشحالی کنند چنانچه با بیرون رفتن پدرت خوشحالی کردند. و این نشان از کمال قاطعیت و توکل و ایمان به خدا بود که در وجود حضرت امام بود و این قدرت بود که توانست مردم را حرکت دهد.
روز 21 بهمن بختیار اعلام حکومت نظامی کرد که حتی دو نفر هم نمیتوانند با هم صحبت کنند و در تمام نقاط شهر خودروهای نظامی مستقر شدند و خبر به امام رسید گفتند امام در اتاق تأملی و فکری کردند و بعد از اتاق آمدند بیرون و دستور دادند که به مردم بگویید که به حکومت نظامی اعتنا نکنید و بریزید در خیابانها و همان موقع از آیتالله طالقانی نقل میکنند که گفته بود یا ما سیاست حالیمان نمیشود و یا این آقا با یک جای دیگر ارتباط دارد و الا این بیرون آمدن یعنی راضی شدن به قتل عام مردم.
و این مطلب با اینکه موبایل نبود و تلفنها محدود بود در عرض یک ساعت به تمام نقاط تهران رسید و مردم ریختند بیرون و شعار میدادند و حکومت نظامی را فلج کردند و حتی بعد معلوم شد که آنها محرمانه تصمیم داشتند شب 22 بهمن آن قسمتی که مدرسه رفاه و امام هست را بمباران کنند و یک لیست 70 یا 80 نفره از یاران امام را دستگیر کنند ولی بعکس شد به دلیل نفوذ کلام امام که تقریبا یک شبه معجزه است و از نظر بحث اخلاقی هم این نفوذ که به این صورت امام بفرماید و در کمتر از یک ساعت منتشر شود را کسی دارد که در زمان مرحوم بروجردی نمیگذاشت از او حتی یک عکس بگیرند تا اینکه عکاسی هما که در خیابان ارم آن زمان دایر بود و الآن هم هست چهره امام را نقاشی کرد و از روی نقاشی ماهرانه دستی عکس گرفت و سریع پخش شد حتی روزی در بازار چهارباغ دیدم یک بشقاب بود که عکس امام در آن بود و من خریدم تا مدتها نگه داشتم. و همواره در کنار جریانها بود. بعد از اینکه مرحوم آقای بروجردی به رحمت الهی رفت؛ بحث بود که جانشین آقای بروجردی کیست و چه کسی نماز بخواند و اولین ختم را چه کسی بگیرد از طرف همه بزرگان مجلس ختم دایر شد ولی امام اجازه ندادند از طرف ایشان مراسم ختمی گرفته شود شب 17 یا 18 جمعی از شاگردان جمع شدیم که مناسب نیست و به نام امام مراسمی گرفتیم.
و یک بار اعلان کرده بودند که امام به جای درس امروز در مسجد اعظم صحبت میکنند آن روز مردم فراوان آمدند و امام سخنرانی کردند بعد از اتمام سخنرانی در حالی که امام روی منبر ایستاد و در حال تنظیم عبا برای فرود آمدن از منبر بودند یکی از طلاب شروع کردند به شعار دادن که «برای سلامتی حضرت آیة ....» و امام در همان حال با صدای بلند فرمودند «ساکت» و نگذاشتند شعار را کامل کند.
در درس اصولشان که عصرها بود یک روز طول کشید مقارن تمام شدن درس بلندگوها شروع کردند به قرآن خواندن و ما ناراحت شدیم که وهن امام شد که چرا اینگونه شد و من و آقای امامی از اصفهان رفتیم قسمت صوت و اعتراض کردیم که چرا صبر نکردی که درس تمام شود او هم که طلبه بود گفت که من خبر نداشتم و فکر میکردم علی القاعده درس تمام شده ما کمی با او تندی کردیم و توبیخش کردیم و ایشان شب رفته بود خدمت امام برای عذرخواهی. و امام فردا قبل از درس شروع به نصیحت کردند که تقاضا میکنم که کسانی که به من محبت دارند فقط محبتشان قلبی باشد و ابراز نکنید و فرمودند شنیدم که به آن طلبه اعتراض کردید. نباید اینکار را میکردید.
و نیز در درس فقهشان که صبح بود بعد از درس دنبال امام رفتم صبح بود در خیابان موزه که به خیابان ارم منتهی میشد و یک طرف سمت قبله مغازه داشت و سمت حرم دیوار حرم بود بعضی از مغازهدارها آمده بودند در قسمت دیوار حرم و در آفتاب نشسته بودند و یک ردیف بودند امام هم که از مقابلشان رد شد یک نفر بلند نشد و عرض ادب نکرد زیرا اصلا نمیشناختند خدا میداند همان وقت من شرمنده شدم که امام از مقابل اینها رد میشود و حتی یک نفر نمیشناسد کیست که ادای احترام کنند و ادای احترام نمیکردند. و این روش امام بود که بعد از درس اجازه نمیدادند افراد او را همراهی کنند حتی اگر کسی کار داشت توقف میکرد تا کار او را رسیدگی کند و بعد حرکت میکرد. و این باعث این نفوذ کلمه شده بود که منجر به آن غوغای شب 22بهمن شد و وقتی همه مردم ریختند در خیابانها رفتند مراکز شهربانی را غارت کردند و خلع سلاحشان کردند و یکی یکی این پایگاهها و مراکز پلیسی سقوط کرد و پایگاه مرکزی را هم خلع سلاح کردند و این منعکس به استانهای دیگر هم شد و آنها هم شروع کردند و روز 22 بهمن تا بعدازظهر کل مراکز نظامی خلع سلاح شد و کمیتهها تشکیل شد و رژیم سقوط کرد و این نظام مستقر شد. البته این اراده حق بود که کسی که برای خدا قدم برمیدارد خدا هم او را کمک خواهد کرد همچنین همان موقع این کلام امام هم خیلی بلوا در دنیا کرد که فرمود «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» درحالیکه آنها برای نظام زمان معین میکردند که شش ماه یا یک سال دیگر سقوط میکند ولی الحمدلله تا الان 38 سال است که نظام برقرار است و با تمام توطئهها همچنان باپرجا است و مثل یک خورشید در سطح جهان میدرخشد. از برکت ولایت فقیه است رجلی که برای خدا اقدام کند و برای خدا کار کند. و این رئیس جمهور آمریکا هم که رجز میخواند آقا فرمودند از او تشکر نمیکنیم و از او نمیترسیم ولی از یک جهت از او تشکر میکنیم که آن فسادی که در دستگاه حاکمه آمریکا بود و ما هرچه میگفتیم دیگران به راحتی قبول نمیکردند این رئیس جمهور جدید آمریکا گفت و زحمت ما کم شد و آقا به رجزخوانی او هم دیروز جواب قشنگی دادند و فرمودند مردم جواب این آقا را در روز 22 بهمن خواهند داد.
و معنای ولایت فقیه همین است که باید در راه خدا قدم بردارد خدایا به آبروی ولیت امام زمان(عج) این نعمت ولایت را برای کشور مستدام بدار. طول عمر با عزت به مقام معظم رهبری عنایت بفرما و وجود مبارک ایشان را مستدام بدار.
بحث فقهی: شرایط ولی فقیه: دلیل اشتراط عدالت در ولی فقیه:
در آیات و روایاتی که در اثبات ولایت فقیه بحث کردیم در شرایط ولی فقیه وارد شدیم شرط اول عقل و دوم اسلام و سوم عدالت بود و عدالت را گفتیم که اتیان واجبات و ترک محرمات بود که قرار شد مفصلتر بحث کنیم و مفصل عدالت را گفتیم و کلام علما را نقل کردیم.
و گفتیم استقامت یا ملکه نفسانیه که انسان را مانع باشد از ارتکاب کبائر و اصرار صغائر و از اینجا معلوم شد که گناهان دو دسته هستند صغائر و کبائر و در قرآن هم صریحا ذکر کرده بود که دو قسم هست.
و معنای اصرار را گفتیم و صغیره و کبیره را هم گفتیم و اینکه اگر کسی فقط مرتکب صغیره شد مضر به عدالت است یا خیر که بحث کردیم.
بحث سوم: دلیل اشتراط عدالت در ولی فقیه:
دلیل اول: عقل: عقل دلالت دارد که عدالت در ولی فقیه شرط است و حکم عقلاء نیز همین است.
دلیل دوم: آیات:
1- ﴿وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[2]
مسلم است که ابراهیم(ع) پیامبر بود و مطاع در امت بود با این وصف خداوند میفرماید به ابراهیم گفتیم بعد از آنکه امتحان سختی گرفتیم و از عهده آنها برآمدی برای پاداش آن امتحانات، تو را امام قرار دادیم بدیهی است این امام معنایش رهبری دینی در جامعه نبود زیرا ابراهیم(ع) از قبل پیامبر بود و این رهبری دینی در بین مردم را داشت بلکه به معنای زمام امر و تدبیر امور و تشکیل حکومت است و لذا ابراهیم درخواست کرد که این سمتی که به من دادی در ذریه من هم ادامه داشته باشد که خداوند فرمود این عهد من که ولایت است به ظالمین نمیرسد پس یعنی شرط آن این است که ظالم نباشد. و ظالم یعنی کسی که مرتکب عصیان خداوند شود. ظلم یعنی وضع الشیئ فی غیر موضعه آن که عصیان کرد منحرف از صراط مستقیم شد و وضع شیئ فی غیر موضعه کرده است و به خاطر اینکه ظالم است به عهد ولایت نمیرسد. البته اینکه خداوند فرمود عهد من به ظالمین نمیرسد نشان میدهد که خداوند دعای حضرت ابراهیم(ع) را پذیرفت منتهی از ورثه شما به آنها که ظالم باشند نمیرسد ولی اگر از ذریه شما کسی ظالم نباشد به عهد من میرسد چنانچه پیامبران فراوانی از نسل ابراهیم(ع) مبعوث شدند. یعنی ابراهیم(ع) گفت معنایش این نیست که تمامشان را رد کرده و به بعضی داده یعنی خداوند دعای ابراهیم(ع) را پذیرفت خدایا این محبتی که به من کردی در ذریه من هم قرار بده و خداوند هم با یک شرط قبول کرد.