درس خارج فقه استاد مقتدایی
95/10/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ولایت فقیه (ادله ولایت فقیه)
بحث اخلاقی: بزرگداشت رحلت حضرت فاطمه معصومه(س) - رحلت آیة الله هاشمیرفسنجانی.
امروز روز رحلت و وفات حضرت فاطمه معصومه کریمه اهلبیت(س) و روز حزن و غم و اندوه اهلبیت است. حضرت معصومه دختر موسی بن جعفر است. و دارای فضائل و مناقب بالایی است «بنت الامام»، «اخت الامام» و «عمة الامام» است جمع بودن این سه جهت برای ایشان موجب فضیلت بالایی است. حضرت معصومه(س) با امام رضا(ع) برادر و خواهر ابوینی هستند یعنی هم مادر و هم پدرشان یکی است مادرشان نجمه خاتون است و تفاوت سنشان 25 سال است در سال 173 هجری حضرت معصومه(س) متولد شدند 10 ساله بودند که پدر بزرگوارشان به شهادت رسیدند و ایشان و بقیه فرزندان امام موسی کاظم(ع) تحت حمایت امام هشتم(ع) اداره میشدند. و از نظر کمالات همانند عمهشان حضرت زینب(س) هستند که امام سجاد(ع) درباره ایشان فرمودند «أنت بحمدالله عالمة غیر معلمة»[1] ایشان هم اینگونه بودند و عالمه غیر معلمه بود. یکی از علمای بزرگ شیعه ملاصالح حلی در کتاب کشف اللئالی[2] مینویسد که جمعی از شیعیان به قصد دیدار امام موسی کاظم(ع) به مدینه آمدند و پرسشهایی داشتند که میخواستند بپرسند آمدند در منزل اما دیدند حضرت امام موسی کاظم(ع) گویا به مسافرت کوتاهی رفته بودند و حضرت فاطمه(س) فرمودند پدرم نیستند امام امروز یا فردا بر میگردند لذا آن حضرت که هنوز کودک بود سوالات را از آنان گرفتند و فردا که آنها برای جواب گرفتن آمدند دیدند حضرت امام موسی کاظم(ع) هنوز از سفر برنگشتند گفتند چون قافله حرکت میکند پس سوالات را بدهید تا در سفر دیگری بیاوریم و جواب بگیریم اما حضرت معصومه(س) جوابها را نوشته بودند پرسش و جوابها را به آنها دادند و آنها خوشحال شدند و از مدینه خارج شدند و در راه بازگشت به حضرت امام موسی کاظم(ع) برخوردند که از سفر برگشته بود و گفتند سوالاتی داشتیم و درب منزل رفتیم کودکی سوالات را گرفت و جوابها را نوشت حضرت امام موسی کاظم(ع) سوالات و جوابها را گرفتند و خواندند و سه مرتبه فرمودند «فداها ابوها». پدر فدایش شود جوابها درست است.
علی ای حال کرامات و فضائل علمی ایشان و روایاتی که نقل کردند فراوان است و بزرگان روایاتی که حضرت معصومه(س) از پدرش یا از دیگران نقل میکنند را معتبر میدانند.
مأمون در سال 200 هجری به بهانه اینکه میخواهم منصب ولایت امری را به شما بدهم امام هشتم(ع) را بالاجبار از مدینه به مرو آورد. حضرت معصومه(س) با آن علاقهای که به برادر داشتند نتوانستند فراق برادر را تحمل کند یک سال بعد یعنی سال 201 با جمعی از علویون برای دیدار برادر به سمت ایران حرکت کردند و وارد ساوه شدند در آن زمان اهالی قم متوجه شدند که حضرت معصومه(س) مریض شدند و در ساوه هستند موسی بن خزرج بزرگ اهالی قم در آن زمان به همراه جمعی از بزرگان برای دیدار با حضرت معصومه(س) به ساوه رفتند و از حضرت دعوت کردند که اگر هم چند روزی بخواهند در مسیر استراحت کنند و مداوا شوند به قم بیایند و این چند روز را در قم که امنتر است بمانند حضرت معصومه(س) از فاصله بین قم و ساوه پرسیدند گفتند ده فرسخ است آن حضرت قبول کردند که به قم بیایند و هنگام ورود به قم استقبال با شکوهی از ایشان شد همان موسی بن خزرج دستور داد حضرت معصومه را در هودج شخصی خودش قرار دادند و خود موسی بن خزرج پیاده افسار شتر را گرفت و تا درب منزل موسی بن خزرج وارد شدند حضرت معصومه(س) که در ساوه مریض شدند و مریضه بودند 17 روز در قم در همان منزل موسی بن خزرج با سیل مراجعات جمعیت پذیرایی شدند و بعد وفات کردند و موسی بن خزرج به همراه بزرگان و مردم قم آن حضرت را در ملک شخصی خود موسی بن خزرج در قطعه زمینی بنام بابلان دفن کردند منتهی در موقع دفن اختلاف شد که یک محرمی باید باشد تا جنازه را در قبر قرار دهد و چنین کسی از محارم آن حضرت همراهش نبودند لذا داشتند تصمیم میگرفتند که غلام پیرمردی بنام قادر اینکار را انجام بدهد در تردید بودند اقدام بکنند یا خیر؟ که دو نفر سوار نقابدار از مقابل رسیدند و بدون اینکه با کسی حرف بزنند بر جنازه نماز خواندند و دفن کردند و یک ابهتی داشتند که کسی هم نتوانست بفهمد چه کسی بودند. و این قضیه را شیخ عباس قمی در سفینه البحار[3] در ماده فطم نقل کردند.
فضیلت زیارت حضرت معصومه از زبان معصومین(ع):
1- سفارش امام رضا(ع):
«عَنْ سَعْدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام قَالَ قَالَ: يَا سَعْدُ عِنْدَكُمْ لَنَا قَبْرٌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَبْرُ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى علیه السلام قَالَ نَعَمْ مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ»[4]
سعدبن عبدالله قمیکه یکی از علماء و راویان حدیث است در زمانی که امام رضا(ع) در خراسان بودند از قم برای دیدار امام رضا(ع) حرکت کردند وقتی به حضور امام رسید امام به او فرمود «عِنْدَكُمْ لَنَا قَبْرٌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَبْرُ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى(ع) » نزد شما از خاندان ما قبری هست. راوی گوید گفتم فدایت شوم قبر فاطمه بنت موسی بن جعفر(ع) را میفرمایید؟ امام فرمود آری و در ادامه فرمودند «مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ» و در ذیل روایت بعد از اینکه فرمودند بخوانید «یا فاطمة اشفعی لنا فی الجنة» فرمودند «تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة» شیعیان ما به شفاعت فاطمه معصومه(س) وارد بهشت میشوند و در زیارت هم داریم. «یا فاطمة اشفعی لنا فی الجنة فان لک عند الله شأنا من الشأن» عین همین زیارت نامهای که الآن در حرم خوانده میشود را امام هشتم(ع) به سعد بن عبدالله تعلیم دادند و فرمودند خواهرم را اینگونه زیارت کنید که اول تسبیحات را بگویید و بعد زیارتنامه را بخوانید و در بین امامزادگان نداریم کسی که زیارت نامهاش توسط یک امام انشاء شده باشد.
نقل میکنند یک کسی مرحوم میرزای قمی را در خواب دیده بود گفت شما عالم قم بودید بفرمایید آیا حضرت معصومه(س) اهالی قم را شفاعت میکند میرزای قمی میگوید شفاعت قمییون برای من است و شفاعت حضرت معصومه(س) شامل تمام شیعیان است.
2- سفارش امام صادق(ع):
«رُوِيَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَهْلِ الرَّيِ أَنَّهُمْ دَخَلُوا عَلَى أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) وَ قَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ فَقَالَ مَرْحَباً بِإِخْوَانِنَا مِنْ أَهْلِ قُمَّ فَقَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ فَأَعَادَ الْكَلَامَ قَالُوا ذَلِكَ مِرَاراً وَ أَجَابَهُمْ بِمِثْلِ مَا أَجَابَ بِهِ أَوَّلًا فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ وَ إِنَّ لِأَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ الرَّاوِي وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ يُولَدَ الْكَاظِمُ عَلَيْهِ السَّلَامُ.»[5] [6]
گروهی از مردم ری نقل کردند که روزی بر حضرت امام صادق(ع) وارد شدند و خطاب به امام عرض کردند ما از اهالی ری هستیم امام فرمود مرحبا به برادران قمی ما آن گروه تکرار کردند یا بن رسول الله ما اهل ری هستیم امام صادق(ع) مجددا فرمودند مرحبا به برادران قمی ما به طوری که چند بار آن گروه حرف اول را تکرار کردند که ما اهل ری هستیم و امام هم همان حرف اول را تکرار کردند و فرمودند مرحبا به برادران قمی ما سپس در ادامه فرمودند حرم خداوند مکه است و حرم پیامبر مدینه است و حرم امیرالمؤمنین کوفه است و حرم ما امامان شهر قم است و به زودی در قم زنی از فرزندان من که فاطمه نام دارد در آنجا دفن میشود هر کسی در قم قبر دخترم را زیارت کند سزاوار بهشت خواهد شد. راوی گوید امام صادق(ع) این سخن را موقعی فرمودند که هنوز فرزندش امام کاظم(ع) به دنیا نیامده بود تا از او فاطمه معصومه(س) به دنیا بیاید و بعد وفات کند.
3- سفارش امام جواد(ع):
امام نهم(ع) هم نسبت به زیارت عمهشان فرمودند «من زار قبر عمتی فاطمة بقم فله الجنة»[7] هر کسی قبر عمهام فاطمه معصومه(س) در قم را زیارت کند سزاوار ورود به بهشت است.
ملاحظه میفرمایید سه امام این تضمین را کردند که اگر کسی او را زیارت کند از بهشتیان خواهد بود.
خداوند رحمت کند مرحوم آقای مرعشی که ابتدا زیارت میرفت و بعد نماز شب و بعد آماده میشدند برای فریضه صبح.
و نقل میکنند که میگفت اگر لباس نوئی داشتم به حرم میآورم و به ضریح تبرک میکنم
امیدواریم که در کنار حرم به وظیفهمان عمل کنیم و توفیق عمل داشته باشیم و همواره زیارت حضرت معصومه(س) را فراموش نکنیم و هرگز بر این باور نباشیم ما که سالها اینجا هستیم و قمی شدیم و لازم نیست همیشه و مداوم به زیارت برویم. بلکه برخی از بزرگان مقید بودند که به زیارت حضرت مرتب مشرف شوند.
بزرگداشت یاد آیة الله هاشمی رفسنجانی:
یک مطلبی هم راجع به رحلت آقای هاشمی رفسنجانی که خیلی غافلگیرانه بود و چنانچه دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در تلویزیون مطرح کرد صبح همان روز جلسه مجمع داشتند و در این جلسه هم نسبت به مقام معظم رهبری تعبیرات همیشگی خودشان را تکرار کردند که غیر از ایشان نداریم و فقط ایشان لایق رهبری هستند و امثال این تعبیرات داشتند و حال با نشاطی هم داشتند و حالشان خوب بود. و عصر آن حادثه پیش آمد. آقای هاشمی خدمات صادقانه و دلسوزانه و فراوانی داشتند و اهل کار بود و نظام را از خودش میدانست و علاقه داشت و دلسوز و با قصد خالص بود.
مبارزات سخت آقای هاشمی قبل از انقلاب:
پیش از انقلاب یکی از مبارزین بود و چندین بار زندانی شد و شکنجه شد و حتی محاکمهای که میشد احتمال حکم اعدام داده میشد.
بیان یک نمونه: در یک تابستان من اصفهان بودم و در آن محل خود ما شبها برای نماز جماعت به مسجد میرفتیم یک شب که در مسجد بعد از نماز برای یک مجلس ختم نشسته بودم فاتحه بخوانم و بعد بروم برخی از مؤمنین آمدند و گفتند دو نفر روحانی سراغ منزل شما را گرفتند و به سمت منزل شما رفتند من فوری بلند شدم به طرف منزل رفتم دیدم دو نفر یکی آقای هاشمیان که بعد امام جمعه رفسنجان شد و دیگری مرحوم ربانی املشی آمدند که از رفقا بودند گفتند که آقای هاشمی رفسنجانی زندان است و فردا محاکمه دارد آن ماده قانونیای که به استناد آن ماده میخواهند او را محاکمه کنند حداقل جرم آن 6 سال زندان و حداکثر آن اعدام است دادگاه نظامی است و احتمال دارد که محکوم به اعدام شود و رئیس دادگاه گویا شخصی بنام مدرسی است (تردید از من است) و از فامیل میرمحمدصادقیها هستند و اینان از مریدان آیتالله خادمی هستند این دو بزرگوار آمده بودند که برویم خدمت آقای خادمی و آقا به رئیس محکمه یک سفارشی بکنند رفتیم خدمت آیة الله خادمی و آنها قضیه را گفتند و مرحوم خادمی هم که آن روزها هر دو چشم را عمل کرده بود و چشمانش بسته بود با همان حالت بیماری و شبانه تماس گرفتند با آقا علاء میرمحمدصادقی که مدرسی دائی او بود و الآن هم زنده است. او هم همان شبانه به دائی خودش تماس گرفت و توصیه آقای خادمی را رساندند و این دو بزرگوار هم همان شبانه به قم رفتند که به سمت تهران بروند و نتیجه داشت و نتیجه خوبی شد و برخلاف انتظار محکوم کرده بود به همان مقدار تحمل زندان و بعد هم در همان روز اتهام محاکمه آزاد شد و از اعدام نجات پیدا کرد. البته این داستان یک تتمه عبرت انگیزی دارد گرچه مربوط به آقای هاشمی نیست اما به لحاظ عبرت خوب است بیان کنیم. بعد از انقلاب حضرت امام خمینی در تهران مدرسه رفاه مستقر شدند مرحوم خادمی آمدند قم و یک شب در قم ماندند فرمودند خدمت امام میخواهیم برویم ما با هم رفتیم تهران و آقای خادمی وارد شدند منزل اخوان میرمحمدصادقی سر سفره نهار نشسته بودیم یکی از این میرمحمدصادقیها که خواهرزاده همان قاضی مدرسی بود تلفن را داد به آقای خادمی و گفت که مادر با شما کار دارد یعنی خواهر همان مدرسی قاضی و خواهر آن قاضی به آقای خادمیگفت برادرم زندان است و شما که خدمت امام میروید سفارشی بکنید که او را آزاد کنند یعنی دیدیم عین همان قضیه پیش آمده که آقای خادمی یک بار دیگر باید توصیه کند. بالاخره با هم که خدمت امام رفتیم چیزی نگفتند ولی به آقای قدوسی که هنوز دادستان کل انقلاب نشده بود توصیهای کردند که راهی پیدا شود. اما از منزل امام که برگشتیم گفتند که آقای خلخالی شبانه چند نفر را اعدام کرده که از جمله همین شخص مدرسی در بین آنها بود.
به هر جهت جناب آقای هاشمی از مبارزین قبل از انقلاب بود و بعد از انقلاب هم نزدیک امام بودند و امام هم ایشان را دوست داشتند.
روزی ما اعضای شورای عالی قضایی که آقای موسوی اردبیلی و آقای جوادی آملی هم بودند مطلبی را خدمت امام عرض کردیم که امام اقدام کنند امام فرمودند الان آقای هاشمی میآیند و به ایشان میگویم که انجام دهند یعنی محرم اسرار امام بود و طرف مشورت امام بود و در جهات مختلف امام با ایشان مشورت میکردند با هوش بلندی که داشتند و نماینده و جانشین امام در جنگ بودند و در خط مقدم حضور پیدا میکردند و نمایندگی مجلس و ریاست مجلس و ریاست مجلس خبرگان رهبری و ریاست جمهور و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بودند. همین دیشب آقای محسن رضایی صحبت میکرد گفت در اغلب موارد در خط مقدم جبهه در ساعت آتش باری سنگین حضور پیدا میکرد.
رابطه قوی هاشمی و خامنهای:
یک وقتی خودم به مناسبتی که کار داشتیم رفتم منزل ایشان و تصادفا در آن ایام اعتراضاتی به ایشان شده بود ایشان گفتند این حرفهایی که میزنند برای این است که رابطه من و آقای خامنهای را گلآلود کنند ولی کور خواندند.
یک بار هم در جلسه جامعه مدرسین صبحت شد که بین مقام معظم رهبری و آقای هاشمیکدورتی هست و برخی در همان جلسه جامعه مدرسین نقل کردند که در یک جلسهای آقای هاشمیسخنرانی کرده و اسم رهبری را نیاورده و یا در جلسه ملاقات عمومی ایشان شرکت نکرده و اینها را قرینه میگرفتند که بین آن دو بزرگوار کدورتی هست و به نفع نظام نیست لذا آقایان تصمیم گرفتند که با هر دو بزرگوار جدا جدا ملاقات کنند. و دغدغه جامعه مدرسین را برسانند که به هر حال صلاح نظام و اسلام نیست. هفته بعد آیت الله امینی در جلسه جامعه مطرح کردند که من زنگ زدم به آقای هاشمی و صحبت کردم – آقای امینی - گفت قبل از اینکه من بگویم ایشان خبر داشت و خیلی اظهار تشکر کرد از اینکه جامعه مدرسین رصد میکنند و حواسشان جمع است و گفت من به شما بگویم که سر سوزن کدورتی بین ما نیست و در همان حال گفت گوشی را داشته باشید گوشی را به مقام معظم رهبری دادند معلوم شد در کنار هم بودند و ایشان هم عینا تشکر کردند که رصد میکنید و هردو گفتند ابدا چیزی وجود ندارد علی ای حال در سخنانش گفته بود هیچ دو نفری را پیدا نمیکنید که به اندازه من و آقای خامنهای با هم نزدیک و صمیمی باشند و حتی فرمود عشق من آقای خامنهای است با تعبیراتی که بهترین گزینه برای رهبری آقای خامنهای است و غیر از ایشان نداریم فراوان داشت.
خدا رحمت کند ایشان را ولی ظلم هم به ایشان خیلی شد و صبر و حوصلهای که داشت یکی از امتیازات ایشان بود و بالاخره رفت و پرونده موفقی دارد. انشاءاله در پیشگاه عدل الهی پاداش این خدمات و زحمات و خلوصی که برای اسلام داشت را خواهد دید.
زمان گذشت بحث فقهی برای فردا انشاءاله.