درس خارج فقه استاد مقتدایی
95/02/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : تحلیل انفال/ انفال/ کتاب الخمس/ فقه
قول دیگر در مسأله تحلیل انفال : یکی از اقوال در مسأله تحلیل انفال از قلم افتاده بود و مطرح نشده بود که امروز آنرا مطرح میکنیم و آن عبارت است از: "عدم تحلیل انفال مطلقا". قائلین به این قول مدعی هستند که هیچیک از اقسام انفال از طرف ائمه اطهار (علیهمالسلام) برای شیعیان تحلیل نشده است. مرحوم ابوالصلاح حلبی و مرحوم اسکافی (رحمة الله علیهما) قائل به این قول هستند.
استدلال: استدلال ایشان این است که: همه روایات تحلیل (که گفتیم چند طائفه هستند) از نظر سند ضعیف هستند. از طرفی ادله قطعی قائم بر این معنا هستند که: انفال ملک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و بعد از ایشان ملک ائمه اطهار (علیهمالسلام) است. و وقتی انفال ملک ایشان است بدون اذن ایشان نمیتوان در آن تصرف نمود و با این روایات ضعیف اذن ایشان برای تصرف در انفال احراز نمیگردد.
جواب: جواب این استدلال همان است که قبلا نیز بیان کردیم:
اولا: در میان این روایات، وایات معتبره نیز وجود دارد. در عبارتی که از صاحب جواهر (ره) نقل کردیم ایشان فرمود: وقتی فقیه این روایات را بررسی میکند در شرف قطع به این مطلب قرار میگیرد که ائمه (علیهمالسلام) انفال را و بلکه هر آنچه در دست ایشان است را برای شیعیان مباح نمودهاند.
ثانیا: بر فرض که همهی این روایات ضعیف باشند، با عمل اصحاب منجبر خواهند بود؛ زیرا غیر از قائلین به قول عدم تحلیل مطلق، بقیهی فقها اجمالا به این روایات عمل کردهاند به این صورت که بعضی تحلیل انفال را مطلقا پذیرفتهاند، بعضی در خصوص مناکح و بعضی در خصوص مناکح و مساکن و متاجر.
اشکال :
اشکال مهمی در اینجا مطرح شده است به طوری که بعضی علما گفتهاند وقتی این شبهه پیدا شد "وقع الاعلام فی حیص و بیص" بنابراین باید این اشکال جواب داده شود.
تقریر اشکال : مفاد روایات تحلیل انفال عبارت است از "اباحه انفال برای شیعیان (یا برای شیعیان و غیرشیعیان)" و اساسا ظاهر از تحلیل، اباحه است. مقتضای اباحه، جواز تصرف است نه ملکیت؛ یعنی بدون ترتب آثار ملکیت میتواند در این اموال تصرف نماید. مثال واضح اباحه و جواز تصرف این است که: میزبان طعام را در اختیار میهمان قرار میدهد و میهمان حق تصرف در این طعام را پیدا میکند ولی مالک طعام نمیشود. پس اباحه غیر از تملیک است. از طرفی سیره متشرعه بر این قائم است که: با انفال معاملهی ملکیت نموده و در آن تصرف مالکانه مینمایند مثلا اگر کنیزی را از انفال خریداری کنند آنرا وطی میکنند یا اگر زمینی را از انفال حیازت نمایند از ایشان به ارث برده میشود یا خرید و فروش میگردد که اینها همه آثار مترتب بر ملکیت هستند. و فتوای فقها نیز بر همین ترتب آثار ملکیت قائم است.
در واقع اشکال و سوال این است که: به چه مجوزی و با چه توجیهی آثار ملکیت را بر انفال مترتب میکنید در حالی که مفاد روایات، اباحه و جواز تصرف است نه تملیک؟
جواب: مرحوم محقق همدانی (ره) در مصباح الفقیه ج14 ص271 جوابی از مرحوم شیخ اعظم (ره) نقل کردهاند که اصل این جواب در کتاب الخمس شیخ انصاری (ره) است. ایشان بعد از نقل این مشکل چنین فرموده است: "والذی یهون الخطب الاجماع علی انا نملک بعد التحلیل الصادر منهم (علیهم السلام) کلما یحصل بایدینا تحصیلا او انتقالا و هذا حکم شرعی لایجب تطبیقه علی القواعد"[1] آنچه که این مشکل و عویصه را آسان مینماید این است که اجماع وجود دارد بر این که: بعد از صدور تحلیل انفال از طرف ائمه اطهار (علیهمالسلام) هر چیزی از انفال که به دست ما برسد (چه از طریق تحصیل آن چیز مثل کشت و کار در زمین یا به دست آوردن محصول از زمین و چه از طریق نقل و انتقال آن چیز مثل خریدن زمین یا خریدن محصولی که از زمین یا معدن به دست آمده است) ما مالک آن قسمت از انفال میشویم و این یک حکم شرعی خاص است و لازم نیست که با قواعد تطبیق شود یعنی اگر با قواعد مخالفت هم داشته باشد مانعی ندارد (قاعده میگوید نباید آثار ملکیت را مترتب نمود چون مفاد روایات تحلیل، اباحه است نه تملیک ولی این حکم شرعی میگوید آثار ملکیت مترتب میشود)
جواب شیخ انصاری (ره): تا به اینجا ایشان فرمودند که حکم ملکیت شیعیان بر انفال اجماعی است اما اشکال مذکور هنوز به طور کامل جواب داده نشده است زیرا سوال در مورد مفاد همین اجماع است که: با وجود این که مفاد روایات تحلیل انفال، اباحه و جواز تصرف است مجمعین با چه ملاکی و چگونه اجماع نمودهاند بر حصول ملکیت و ترتیب آثار ملکیت؟ شیخ انصاری (ره) در مقام توجیه مفاد این اجماع دو وجه بیان نمودهاند:
وجه اول: مالکیت ائمه اطهار (علیهمالسلام) نسبت به انفال، مالکیت بالفعل نیست بلکه مالکیت شأنی است. توضیح ذلک: چون خداوند متعال میدانسته است که اهل بیت (علهیمالسلام) به خاطر محبتی که به شیعیان خود دارند مثلا در آن روایت حضرت فرمودند: (مَا أَنْصَفْنَاهُمْ إِنْ آخَذْنَاهُمْ وَ لَا أَحْبَبْنَاهُمْ إِنْ عَاقَبْنَاهُمْ)[2] راضی خواهند بود که شیعیان از اموالی که دست ایشان میرسد (یعنی انفال) استفاده نمایند؛ به همین دلیل خداوند متعال این اموال را بر اباحیه اصلیه باقی گذاشت و این اموال را ملک واقعی امامان معصوم (علیهمالسلام) قرار نداد بلکه ایشان را مالکان شأنی این اموال قرار داد به این معنا که: برای تصرف و تملک شیعیان در این اموال باید ایشان اذن بدهند و در واقع به ایشان حق اذن در تسلط در اموال را عطا نموده است.
بنابراین ائمه اطهار (علیهمالسلام) مالک فعلی انفال نیستند تا اشکال شود که "اگر مالک فعلی یک مال، آنرا برای فردی اباحه نماید این اباحه باعث حصول ملکیت برای آن فرد نمیشود بلکه تنها باعث حصول جواز تصرف او در آن مال است" بلکه ایشان حق اذن برای تملک شیعیان نسبت به انفال دارند که از آن تعبیر میکنیم به ملکیت شأنی.
وجه دوم: ملکیت ائمه اطهار (علیهمالسلام) نسبت به انفال، ملکیت فعلی است نه شأنی اما ملکیت فعلی بر دو نوع است که یک نوع آن با ملکیت فرد دیگر قابل جمع نیست ولی یک نوع با ملکیت فرد دیگر قابل جمع است و ملکیت ایشان از نوع دوم است که با ملکیت فرد دیگر (یعنی شیعیان) قابل جمع است. توضیح ذلک: نوع اول ملکیت عبارت است از ملکیت انسانها بر اموالشان مثلا زید مالک این قطعه از زمین است. اگر زید مالک تمام این قطعه از زمین باشد دیگر امکان ندارد در همان زمان، عمرو نیز مالک آن قطعه باشد. نوع دوم از ملکیت عبارت است از ملکیت خداوند متعال نسبت به هرآنچه در آسمانها و زمین است. ﴿لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض﴾[3] خداوند متعال مالک بالفعل تمام اشیاء است ولی ملکیت او با ملکیت انسانها بر اشیاء قابل جمع است یعنی همانطور که خداوند مالک این قطعه از زمین است، زید نیز مالک بالفعل آن است و این دو باهم منافات ندارند. در واقع ملکیت خداوند در طول ملکیت انسانهاست نه در عرض آن.
حال که دو نوع ملکیت فعلی مشخص شد فنقول: ملکیت ائمه اطهار (علیهمالسلام) نسبت به انفال از نوع دوم یعنی از نوع ملکیت خداوند متعال است نه از نوع ملکیت فعلی انسانها بر اموالشان؛ بنابراین ملکیت فعلی امامان معصوم (علیهمالسلام) بر انفال با ملکیت شیعیان بر انفال قابل جمع است و البته چون ایشان مالک اصلی انفال هستند بدون اذنشان، شیعیان حق تملک ندارند ولی وقتی ایشان اذن را صادر نمودند شیعیان نیز میتوانند انفال را به ملکیت خویش درآورند. انتهی کلام شیخ اعظم (ره).
اشکال بر کلام شیخ انصاری (ره)
این دو وجه که ایشان بیان نمودهاند قابل مناقشه هستند زیرا
اولا: این دو وجه جدا خلاف ظاهر روایات است چون در روایات به صراحت فرمودهاند: «لَنَا الْأَنْفَال»[4] که «لنا» ظهور دارد در ملکیت فعلی از نوع ملکیتی که انسانها بر اموالشان دارند و قابل جمع با ملکیت فرد دیگری نیست نه ملکیت شأنی و نه ملکیت خداوند متعال بر اشیاء.
ثانیا: این دو وجه خلاف سیره است؛ زیرا شیعیان انفال را به این وجه تملک کرده و میکنند که: چون امامان معصوم (علیهمالسلام) انفال برای ما تحلیل نمودهاند ما آنرا تملک میکنیم نه به این وجه که چون من این زمین را حیازت کردهام پس مالک آن شدهام. [در واقع اگر ملکیت ائمه اطهار (علیهمالسلام) از نوع ملکیت خداوند نسبت به اشیاء بود شیعیان در تملک آن، ملکیت ایشان را لحاظ نمیکردند همچنانکه در تملک غیرانفال (که ملک خداوند نیز هستند) ملکیت خداوند را لحاظ نمیکنند در حالی که سیره شیعیان بر خلاف این بوده است]
پس فرمایش شیخ اعظم (ره) در غایت بعد و بسیار خلاف ظاهر روایات است.
نکته: بله اگر راه دیگری برای حل اشکال نداشتیم، از باب ضرورت و به قول ایشان برای آسان شدن مشکل به یکی از این دو وجه تمسک میکردیم ولی حق این است که راه بهتری برای حل مشکل مزبور وجود دارد.
نظر استاد: بهترین راهحل برای این اشکال (که اشکالی هم متوجه خود راهحل نباشد) این است که بگوییم: مراد از اباحه در روایات تحلیل انفال عبارت است از: اعراض ائمه اطهار (علیهمالسلام) از ملکیتشان نسبت به انفال یعنی ایشان مالک فعلی انفال (و آن هم از نوع مالکیت انسانها نه از نوع مالکیت خداوند) هستند ولی از این ملکیت اعراض نمودهاند. یکی از اسباب خروج مال از ملکیت شخص، اعراض او از آن مال است؛ مثل اینکه ما یک وسیله از منزل را که به آن نیاز نداریم بیرون منزل میگذاریم، این به معنای اعراض ما از ملکیت آن وسیله است و هرکس آنرا برداشت و حیازت کرد مالک آن خواهد شد. ائمه اطهار (علیهمالسلام) نیز به وسیله روایات تحلیل، اعراض خود از انفال را برای شیعیان اعلام نمودهاند که با این اعراض، انفال از ملکیت ایشان خارج شده است و بعد از اعراض ایشان و خروج انفال از ملکیتشان هرکس آن را حیازت کند مالک خواهد شد.
نکته: اگر قائل شویم که تحلیل ایشان مطلق است و شامل غیرشیعیان نیز میشود نتیجه این خواهد بود که اعراضشان نیز مطلق است و غیرشیعیان نیز میتوانند مالک انفال شوند ولی اگر تحلیل را فقط برای شیعیان بدانیم معنایش این است که ایشان تنها برای شیعیان از ملک خود اعراض نمودهاند و تنها شیعیان هستند که میتوانند پس از اعراض، مالک انفال گردند.