درس خارج فقه استاد مقتدایی
94/07/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الخمس (1-تعجیل
در پرداخت خمس قبل از إتمام سال مالی؛ 2-رجوع از پرداخت پس از تعجیل
در پرداخت؛ 3-مصرف سود متعلق خمس در بین سال در غیر مؤونه نظیر
اسراف و غیره.)
بحث اخلاقی: بهرهای از نور هدایت امام هادی(ع)
امروز 15 ذیحجه مصادف است با ولادت با خیر و برکت امام هادی فحول علما نظیر مرحوم کلینی(ره)، مرحوم شیخ مفید، مرحوم شیخ طوسی و دیگران ولادت امام هادی(ع) را چنین روزی ثبت کردند و بعضی هم در ماه رجب نوشتند و مشهور و سیره علما بر بزرگداشت همین روز 15 ذی الحجه به عنوان ولادت آن حضرت بوده است.
کنیه حضرت امام هادی(ع) ابوالحسن الثالث بوده به اعتبار اینکه حضرت موسی بن جعفر(ع) و امام رضا(ع) کنیهشان ابوالحسن بود، پس اسم علی بن محمد لقب ابن الرضا و کنیهاش ابوالحسن ثالث بود. آن حضرت در زمان رسیدن به امامت بعد از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام جواد(ع) در سال 212 هجری قمری شش سال و چند ماه داشتهاند و برای شیعیان تعجب آور نبود چون سابقه امام جواد(ع) را داشتهاند که در کودکی به امامت رسیده بود.
روایتی از ایشان به مناسبت ولادتشان تبرکا نقل میکنیم.
مرحوم شیخ طوسی در امالی از ابن سکیت نقل میکند «وَ عَنْهُ، قَالَ: أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ رَجَاءُ بْنُ يَحْيَى الْعَبَرْتَائِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ السِّكِّيتِ النَّحْوِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاالْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ الرِّضَا (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ): مَا بَالَ الْقُرْآنِ لَا يَزْدَادُ عَلَى النَّشْرِ وَ الدَّرْسِ إِلَّا غَضَاضَةً قَالَ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ، فَهُوَ فِي كُلِّزَمَانٍ جَدِيدٌ، وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.»[1] گروهی گفتهاند ابوالمفضل با ذکر سند از ابن سکیت نحوی نقل کرده است که گفت از حضرت امام هادی(ع) پرسیدم؛ این چه فلسفهای است که در قرآن هست که هرچه بیشتر قرآن روی آن بحث میشود تازگی آن بیشتر میشود؟ امام فرمودند خداوند قرآن را برای زمان خاصی نیاورد و برای گروهی غیر از گروه دیگر نیاورد و برای هر قومی هرچه پیش برود باز هم همان تازگی را دارد تا قرنهای بعد تا روز قیامت. ملاحظه میفرمائید حدود 1200 سال قبل این بیان را فرمودند.
عملا هم میبینیم جریان همین است. مرحوم علامه طباطبائی میفرمودند که برای تحقیق بیشتر در تفسیر المیزان مرور میکنم در جاهائی که تحقیق شده و نوشتم اکنون که برمیگردم و مرور میکنم نکات جدیدی به ذهنم میآید. بدیهی است کلام مرحوم علامه مصداق همین روایت است.
چندی قبل جلسهای با آیتالله مکارم داشتیم که به مناسبت فرمودند من دو دوره تفسیر نوشتم یک دوره تفسیر نمونه مفصلا کار کردیم و بعد از آن تفسیر موضوعی پیام قرآن را نوشتم اما باز هم به قرآن که مراجعه میکنم نکات جدیدی به ذهنم میآید و فرمودند تا الان صد نکته جدید یادداشت کردهام که بنا است در این تجدید نظری که برای چاپ جدید تفسیر نمونه میشود اضافه کنم و الآن که جلد 1 و 2 و 3 در دست بررسی است 20 نکته از آن 100 نکته را دادم در این سه جلد به تناسب اضافه کنند.
خداوند انشاءاله این عید سعید را بر شیعیان مبارک بگرداند و ما را جزء پیروان آنان قرار دهد و ما را با آنها محشور بگرداند.
بحث فقهی: فروع؛
1-تعجیل در پرداخت خمس قبل از إتمام سال مالی
2-رجوع از پرداخت پس از تعجیل در پرداخت
3-مصرف سود متعلق خمس در بین سال در غیر مؤونه نظیر اسراف و غیره.
متفرع بر مسأله 24 سه فرع قابل بررسی است که دو مورد را حضرت امام در ذیل مسأله 24 بیان کردند و فرع سوم را از کلام مرحوم سید یزدی مورد بررسی قرار میدهیم.
فرع اول: تعجیل در پرداخت خمس قبل از اتمام سال مالی:
حضرت امام در ذیل مسأله 24 فرمودند «ولو أراد التعجیل جاز له»[2]
بحث این بود که وجوب خمس به عین حین حصول ربح؛ تعلق میگیرد اما جایز است پرداخت را احتیاطا یا ارفاقا للمکتسب تا آخر سال مالی تأخیر بیندازد و این بحث تمام شد.
در اینجا مرحوم امام متفرع بر مسئله 24 میفرمایند اگر کسی خواست زودتر یعنی قبل از اتمام سال مالی پرداخت کند جایز است «ولو أراد التعجیل جاز له» [3]و اگر هم پرداخت کرد بعنوان خمس است نه اینکه بعنوان مراعی باشد.
فرع دوم: رجوع از پرداخت پس از تعجیل در پرداخت:
اگر تعجیل کرد و پول خمس را داد لکن طی سال موونهاش به اندازه ربح یا بیشتر شد از آنچه که فکر میکرد و معلوم شد اصلا خمس بدهکار نشده بود آیا میتواند رجوع کند به سید و مطالبه خمس داده شده را بنماید؟
مرحوم امام میفرماید به دو شرط جایز است.
اول: اینکه عین موجود باشد خواه خمس را از قیمت داده خواه از عین داده باشد.
دوم: اینکه آخذ خمس، نداند خمسی که پرداخت شده بود خمس معجل است.
اما وجه شرط اول: چون مؤونه سال کل ربح شد پس خمسی تعلق نگرفته و سادات با من شریک نشدند پس عین برای خود مالک است و میتواند رجوع کند و مطالبه کند اما اگر تلف شده و عین موجود نیست اینجا مالک سید را مسلط بر مال کرده و سید هم تصرف کرده پس ضامن نیست.
اما وجه شرط دوم: اگر آخذ میداند که هنوز این خمس مستقر نشده بلکه معجلا پرداخت میشود پس آخذ هم شک دارد که مالک این مال هست یا نیست با این صورت اگر تصرف کرد ضامن است اما اگر آخذ نمیداند که معجلا است و تصرف نمود پس شک و شبههای در مال اخذ شده وجود ندارد و ضامن نیست و مالک هم حق رجوع و مطالبه ندارد.
نتیجه: هرکدام از دو شرط باشد میتواند رجوع کند.
فرع سوم: مصرف سود متعلق خمس در بین سال در غیر مؤونه نظیر اسراف و غیره: مرحوم سید در عروه فرع دیگری متفرع کردند ایشان هم فتوای مشهور را داشتند و میفرمودند حین حصول ربح خمس واجب میشود و علیالقائده باید همان زمان پرداخت شود اما ارفاقا للمکتسب تأخیر در پرداخت تا آخر سال مالی جایز است در این فرع میفرمایند «فلو أسرف أو أتلف ماله في أثناء الحول لم يسقط الخمس و كذا لو وهبه أو اشترى بغبن حيلة في أثنائه»[4]
اگر برای مؤونه هزینه نکرد و اسراف کرد و یا در وسط سال بی جهت برای هزینههائی که داعی عقلائی ندارد مال را تلف کرد و در آخر سال چیزی از سود نمانده بود که به عنوان خمس یک پنجم آن را بپردازد خمس ساقط نمیشود و باید خمس اموال اسراف شده را بدهد زیرا فقط مؤونه نظیر خوراک، پوشاک، مسکن، سفر، زیارت، میهمانی، عروسی و هدیه دادن مطابق شأن از ربح إستثناء شده است چون اول سال خمس تعلق گرفت و مدیون شد منتهی اجازه دادند پرداخت را تا آخر سال به تأخیر بیندازد و در آخر سال خمس سود باقی مانده را بدهد.
اقول: و یلحق بذلک گر چه مرحوم سید نفرمود اما اضافه میکنیم اگر در راههای حرام استفاده کرد نمیتواند بگوید درآمد امسال من بوده و مصرف کردم بلکه باید خمس آن را نیز بپردازد زیرا تاخیر در اداء در هزینههای زندگی جایز بود.
مرحوم سید در ادامه فرمود: «وکذا لو وهبه او اشتری حیلة فی أثنائه.»[5]
دو مثال میآورد یکی هبهای که مطابق شأنش نیست یا فرارا من الخمس هبه میکند یا یک چیزی را با غبن بخرد یعنی جنسی که ده تومان ارزش دارد را به صد تومان از پسرش میخرد.
تاکنون پنج قسم از اقسام موارد خمس را خواندیم.
اول: غنائم جنگی؛ دوم: معدن؛ سوم: کنز؛ چهارم: غوص؛ پنجم: فاضل مؤونه؛
قسم ششم از موارد خمس: خمس زمینی که ذمی از مسلم بخرد؛ انشاءاله برای فردا.
بحث اخلاقی: بهرهای از نور هدایت امام هادی(ع)
امروز 15 ذیحجه مصادف است با ولادت با خیر و برکت امام هادی فحول علما نظیر مرحوم کلینی(ره)، مرحوم شیخ مفید، مرحوم شیخ طوسی و دیگران ولادت امام هادی(ع) را چنین روزی ثبت کردند و بعضی هم در ماه رجب نوشتند و مشهور و سیره علما بر بزرگداشت همین روز 15 ذی الحجه به عنوان ولادت آن حضرت بوده است.
کنیه حضرت امام هادی(ع) ابوالحسن الثالث بوده به اعتبار اینکه حضرت موسی بن جعفر(ع) و امام رضا(ع) کنیهشان ابوالحسن بود، پس اسم علی بن محمد لقب ابن الرضا و کنیهاش ابوالحسن ثالث بود. آن حضرت در زمان رسیدن به امامت بعد از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام جواد(ع) در سال 212 هجری قمری شش سال و چند ماه داشتهاند و برای شیعیان تعجب آور نبود چون سابقه امام جواد(ع) را داشتهاند که در کودکی به امامت رسیده بود.
روایتی از ایشان به مناسبت ولادتشان تبرکا نقل میکنیم.
مرحوم شیخ طوسی در امالی از ابن سکیت نقل میکند «وَ عَنْهُ، قَالَ: أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ رَجَاءُ بْنُ يَحْيَى الْعَبَرْتَائِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ السِّكِّيتِ النَّحْوِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاالْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ الرِّضَا (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ): مَا بَالَ الْقُرْآنِ لَا يَزْدَادُ عَلَى النَّشْرِ وَ الدَّرْسِ إِلَّا غَضَاضَةً قَالَ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ، فَهُوَ فِي كُلِّزَمَانٍ جَدِيدٌ، وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.»[1] گروهی گفتهاند ابوالمفضل با ذکر سند از ابن سکیت نحوی نقل کرده است که گفت از حضرت امام هادی(ع) پرسیدم؛ این چه فلسفهای است که در قرآن هست که هرچه بیشتر قرآن روی آن بحث میشود تازگی آن بیشتر میشود؟ امام فرمودند خداوند قرآن را برای زمان خاصی نیاورد و برای گروهی غیر از گروه دیگر نیاورد و برای هر قومی هرچه پیش برود باز هم همان تازگی را دارد تا قرنهای بعد تا روز قیامت. ملاحظه میفرمائید حدود 1200 سال قبل این بیان را فرمودند.
عملا هم میبینیم جریان همین است. مرحوم علامه طباطبائی میفرمودند که برای تحقیق بیشتر در تفسیر المیزان مرور میکنم در جاهائی که تحقیق شده و نوشتم اکنون که برمیگردم و مرور میکنم نکات جدیدی به ذهنم میآید. بدیهی است کلام مرحوم علامه مصداق همین روایت است.
چندی قبل جلسهای با آیتالله مکارم داشتیم که به مناسبت فرمودند من دو دوره تفسیر نوشتم یک دوره تفسیر نمونه مفصلا کار کردیم و بعد از آن تفسیر موضوعی پیام قرآن را نوشتم اما باز هم به قرآن که مراجعه میکنم نکات جدیدی به ذهنم میآید و فرمودند تا الان صد نکته جدید یادداشت کردهام که بنا است در این تجدید نظری که برای چاپ جدید تفسیر نمونه میشود اضافه کنم و الآن که جلد 1 و 2 و 3 در دست بررسی است 20 نکته از آن 100 نکته را دادم در این سه جلد به تناسب اضافه کنند.
خداوند انشاءاله این عید سعید را بر شیعیان مبارک بگرداند و ما را جزء پیروان آنان قرار دهد و ما را با آنها محشور بگرداند.
بحث فقهی: فروع؛
1-تعجیل در پرداخت خمس قبل از إتمام سال مالی
2-رجوع از پرداخت پس از تعجیل در پرداخت
3-مصرف سود متعلق خمس در بین سال در غیر مؤونه نظیر اسراف و غیره.
متفرع بر مسأله 24 سه فرع قابل بررسی است که دو مورد را حضرت امام در ذیل مسأله 24 بیان کردند و فرع سوم را از کلام مرحوم سید یزدی مورد بررسی قرار میدهیم.
فرع اول: تعجیل در پرداخت خمس قبل از اتمام سال مالی:
حضرت امام در ذیل مسأله 24 فرمودند «ولو أراد التعجیل جاز له»[2]
بحث این بود که وجوب خمس به عین حین حصول ربح؛ تعلق میگیرد اما جایز است پرداخت را احتیاطا یا ارفاقا للمکتسب تا آخر سال مالی تأخیر بیندازد و این بحث تمام شد.
در اینجا مرحوم امام متفرع بر مسئله 24 میفرمایند اگر کسی خواست زودتر یعنی قبل از اتمام سال مالی پرداخت کند جایز است «ولو أراد التعجیل جاز له» [3]و اگر هم پرداخت کرد بعنوان خمس است نه اینکه بعنوان مراعی باشد.
فرع دوم: رجوع از پرداخت پس از تعجیل در پرداخت:
اگر تعجیل کرد و پول خمس را داد لکن طی سال موونهاش به اندازه ربح یا بیشتر شد از آنچه که فکر میکرد و معلوم شد اصلا خمس بدهکار نشده بود آیا میتواند رجوع کند به سید و مطالبه خمس داده شده را بنماید؟
مرحوم امام میفرماید به دو شرط جایز است.
اول: اینکه عین موجود باشد خواه خمس را از قیمت داده خواه از عین داده باشد.
دوم: اینکه آخذ خمس، نداند خمسی که پرداخت شده بود خمس معجل است.
اما وجه شرط اول: چون مؤونه سال کل ربح شد پس خمسی تعلق نگرفته و سادات با من شریک نشدند پس عین برای خود مالک است و میتواند رجوع کند و مطالبه کند اما اگر تلف شده و عین موجود نیست اینجا مالک سید را مسلط بر مال کرده و سید هم تصرف کرده پس ضامن نیست.
اما وجه شرط دوم: اگر آخذ میداند که هنوز این خمس مستقر نشده بلکه معجلا پرداخت میشود پس آخذ هم شک دارد که مالک این مال هست یا نیست با این صورت اگر تصرف کرد ضامن است اما اگر آخذ نمیداند که معجلا است و تصرف نمود پس شک و شبههای در مال اخذ شده وجود ندارد و ضامن نیست و مالک هم حق رجوع و مطالبه ندارد.
نتیجه: هرکدام از دو شرط باشد میتواند رجوع کند.
فرع سوم: مصرف سود متعلق خمس در بین سال در غیر مؤونه نظیر اسراف و غیره: مرحوم سید در عروه فرع دیگری متفرع کردند ایشان هم فتوای مشهور را داشتند و میفرمودند حین حصول ربح خمس واجب میشود و علیالقائده باید همان زمان پرداخت شود اما ارفاقا للمکتسب تأخیر در پرداخت تا آخر سال مالی جایز است در این فرع میفرمایند «فلو أسرف أو أتلف ماله في أثناء الحول لم يسقط الخمس و كذا لو وهبه أو اشترى بغبن حيلة في أثنائه»[4]
اگر برای مؤونه هزینه نکرد و اسراف کرد و یا در وسط سال بی جهت برای هزینههائی که داعی عقلائی ندارد مال را تلف کرد و در آخر سال چیزی از سود نمانده بود که به عنوان خمس یک پنجم آن را بپردازد خمس ساقط نمیشود و باید خمس اموال اسراف شده را بدهد زیرا فقط مؤونه نظیر خوراک، پوشاک، مسکن، سفر، زیارت، میهمانی، عروسی و هدیه دادن مطابق شأن از ربح إستثناء شده است چون اول سال خمس تعلق گرفت و مدیون شد منتهی اجازه دادند پرداخت را تا آخر سال به تأخیر بیندازد و در آخر سال خمس سود باقی مانده را بدهد.
اقول: و یلحق بذلک گر چه مرحوم سید نفرمود اما اضافه میکنیم اگر در راههای حرام استفاده کرد نمیتواند بگوید درآمد امسال من بوده و مصرف کردم بلکه باید خمس آن را نیز بپردازد زیرا تاخیر در اداء در هزینههای زندگی جایز بود.
مرحوم سید در ادامه فرمود: «وکذا لو وهبه او اشتری حیلة فی أثنائه.»[5]
دو مثال میآورد یکی هبهای که مطابق شأنش نیست یا فرارا من الخمس هبه میکند یا یک چیزی را با غبن بخرد یعنی جنسی که ده تومان ارزش دارد را به صد تومان از پسرش میخرد.
تاکنون پنج قسم از اقسام موارد خمس را خواندیم.
اول: غنائم جنگی؛ دوم: معدن؛ سوم: کنز؛ چهارم: غوص؛ پنجم: فاضل مؤونه؛
قسم ششم از موارد خمس: خمس زمینی که ذمی از مسلم بخرد؛ انشاءاله برای فردا.