درس خارج فقه استاد مقتدایی
93/11/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الخمس (مالکیت گنج در صورت کشف در ملک خود کاشف)
گفتیم در موردی که شخصی زمینی را از کسی بخرد و در آن گنجی پیدا میکند مشهور گفتند؛ باید تعریف کند به بایع اگر گفت برای من است به او میدهند و اگر نفی کرد سراغ مالکین قبلی میرود و هکذا.
دلیل قول مشهور قاعده ید است با این توضیح که ید فعلی حجت است منتهی چون از دیگری خریده او هم ید داشته و باید از او هم بپرسد.
مرحوم شیخ انصاری که به تعبیر مرحوم اراکی خاتمة المجتهدین است و خاتمه و نهایت مجتهدان است. و مجتهدین بعد از شیخ همه بی تردید ریزهخوار خوان شیخ هستند. مرحوم شیخ در کتاب خمس به دو روایت تمسک میکند.
1- «وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ(ع) عَنْ رَجُلٍ نَزَلَ فِي بَعْضِ بُيُوتِ مَكَّةَ فَوَجَدَ فِيهِ نَحْواً مِنْ سَبْعِينَ دِرْهَماً مَدْفُونَةً فَلَمْ تَزَلْ مَعَهُ وَ لَمْ يَذْكُرْهَا حَتَّى قَدِمَ الْكُوفَةَ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ يَسْأَلُ عَنْهَا أَهْلَ الْمَنْزِلِ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يَعْرِفُوهَا قَالَ يَتَصَدَّقُ بِهَا.»[1]
اسحاق بن عمار گوید از حضرت امام موسی بن جعفر(ع) پرسیدم مردی در سفر به مکه در یکی از منزلها که برای استراحت رفته بودند (در آن منزل) 70 درهم مدفون پیدا کرده بود و همراه خود نگه داشت و به کسی نگفت تا اینکه به کوفه بازگشت اکنون با این 70 درهم چه کند؟ امام فرمودند از اهل منزل باید بپرسد اگر گفتند مال ماست باید به آنها بدهد راوی در ادامه میگوید پرسیدم اگر گفتند نمیشناسیم تکلیف چیست؟ امام فرمودند از طرف مالک صدقه بدهد.
کیفیت استدلال:
بحث ما خرید است و اینکه بعد از خرید اگر گنجی پیدا کند تکلیف چیست؟ ولی این روایت بحث خرید نیست بلکه جایی را اجاره کرده است. اما میگوییم از اینکه امام فرمود «از مالکین بپرسد» از این وجوب تعریف فهمیده میشود که نمیتواند تملک کند و باید اعلام کند و همین مقدار شاهد میشود که در خرید هم باید به بایع مراجعه کند. زیرا در منزلی رفته و توقف کرده و گنجی پیدا کرده و امام فرمود از اهل منزل بپرس این ویژگی و مناط در هر دو مورد – اجاره و بیع – موجود است. مرحوم شیخ میفرماید به این قرینه که امام فرمود تعریف میخواهد میگوییم در صورت خرید هم تعریف به مالک منزل لازم است.
نظر استاد:
ولی ما قبلا گفتیم انصاف این است که این روایت بر تعریف در صورت خرید دلالت ندارد. زیرا بعید است از کلمه «مدفونة» که در عبارت بود بتوانیم استفاده بکنیم که گنج بوده است یعنی در منزلی که اجاره میدهند و مرتب حجاج میآیند و میروند بعید است کسی کندوکاو بکند و گنج پیدا کند بلکه مراد این است که مخفی کرده بودند و پیدا کرده است. در حالیکه در صدق گنج باید سالها از دفن گذشته باشد تا صدق گنج کند پس این مال مجهول المالک است که در این صورت باید به مالک مراجعه کند شاید آنها خبر داشته باشند و از تعبیر «لعلهم» در کلام روایت به دست میآید حتی شاید برای مالک نباشد؛ بلکه برای مستاجرین قبلی باشد پس از این روایت بیش از مال مجهول المالک استفاده نمیکنیم و دلالتی بر مانحن فیه ندارد. لذا فرمود «یتصدّق بها» صدقه بدهد.
2- «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الرَّجُلِ(ع)[2] أَسْأَلُهُ عَنْ رَجُلٍ اشْتَرَى جَزُوراً أَوْ بَقَرَةً لِلْأَضَاحِيِّ فَلَمَّا ذَبَحَهَا وَجَدَ فِي جَوْفِهَا صُرَّةً فِيهَا دَرَاهِمُ أَوْ دَنَانِيرُ أَوْ جَوْهَرَةٌ لِمَنْ يَكُونُ ذَلِكَ فَوَقَّعَ(ع) عَرِّفْهَا الْبَائِعَ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ يَعْرِفُهَا فَالشَّيْءُ لَكَ رَزَقَكَ اللَّهُ إِيَّاهُ.»[3]
عبدالله بن جعفر میگوید به آقا نامه نوشتم (نمیگوید به چه کسی نوشتم بلکه میگوید نوشتم به مردی(ع)) و در مورد مردی پرسیدم که شتری یا گاوی خرید برای قربانی در مکه؛ وقتی حیوان را ذبح کرد در شکم آن صرّهای[4] پیدا کرد که در آن درهم و دینار یا دانه جواهری بود سوال این است که این صرّه برای چه کسی است؟ امام در جواب مکاتبه نوشتند که از آن بایع بپرسد اگر گفت نمیدانم این چیزی است که خداوند روزیات کرده و تصرف کن.
مرحوم شیخ به این روایت هم تمسک میکند برای ما نحن فیه و فرمود باید به بایع زمین مراجعه کند. و مرحوم نراقی در مستند[5] هم این روایت را نقل میکند و میفرماید چه فرقی میکند بین اینکه مدفون باشد فی الارض و یا اینکه مدفون باشد در شکم حیوان و هر دو چیزی است که مدفون است و فی الارض را هم گفتیم خصوصیتی ندارد.
در جواب میگوییم؛
اولا: صدق گنج نمیکند گنج باید مدفون قصدا باشد و استمرار در آن باشد. اما اینکه در شکم حیوان پیدا شده است برای دیروز و امروز است و سابقهای ندارد تا گنج باشد. مرحوم آقا رضا همدانی میفرماید فرقی نمیکند که از حلق حیوان درآمد یا از شکم حیوان یا روی گرده حیوان درآمد بلکه مال مجهول المالک را بلعیده و علی ای حال صدق گنج بعید است. علاوه بر این امام(ع) فرمودند به مالک معرفی نماید اگر مالک گفت من نمیشناسم چیزی است که خداوند روزیاش نموده. این بیان امام نه با گنج میخواند و نه با لقطه لکن در خصوص این فرمودند که خداوند روزیات کرده و حکمی هم دادند مخصوص به همین مورد است و یک تعبدی است.
بالاخره این روایت هم وجهی ندارد مضافا اینکه حکم گنج که خمس باشد را در روایت نیاورده است.
روایت دیگر هم بعض بزرگان تمسک کردند و مرحوم آقارضا همدانی هم ذکر میکند
«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: قَضَى عَلِيٌّ(ع) فِي رَجُلٍ وَجَدَ وَرِقاً فِي خَرِبَةٍ أَنْ يُعَرِّفَهَا فَإِنْ وَجَدَ مَنْ يَعْرِفُهَا وَ إِلَّا تَمَتَّعَ بِهَا.»[6]
محمد بن قیس از حضرت امام باقر(ع) نقل کرده است که فرمود: امیرالمومنین(ع) در مورد شخصی که ورقهای در خرابهای پیدا کرده قضاوت کردند که باید معرفی کند اگر کسی شناخت به او میدهد و الا خودش استفاده میکند. برخی از بزرگان نظیر حاج آقا رضا همدانی به این روایت تمسک کردهاند و گفتهاند وقتی در خرابه پیدا کرد و باید تعریف کند گفتهاند سزاوارتر از همه برای تعریف مالک است.
نظر استاد:
این هم قابل اشکال است زیرا معلوم نیست بر «وجد ورقا» صدق گنج بکند بلکه ممکن است اصلا مدفون نبوده است. یک تکه نقره پیدا کرده را که نمیگوییم گنج پیدا کرده هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی اشکال در آن است یک ورق است.
ثانیا: معلوم نیست مدفون بوده است. در نتیجه تنها دلیل ما برای مسأله همان قاعده ید است.
و خود شیخ میفرماید ولی ظاهر امر این است که بگوییم این مربوط به بحث ما نیست و شاید امر به صدقه دادن استحبابی است. و کمّاً و کیفاً از تعریف گنج خارج است.
پس قول صحیح همان قول مشهور است زیرا ادلهای که دلالت بر حجیت ید میکند سیره عقلا است و سیره ید فعلی را حجت میدانند و ید قبلی را هم به اعتبار زمان خودش حجت میداند.
بحثی در ذهن آقایان بود که آیت الله مکارم عنوان کردند و توجیهی آوردند اصل اشکال ایشان این است که از نظر فقها اتفاق است که اگر کسی گنجی پیدا کرد مالک است از طرفی در روایات هم دیدیم که گنج برای کسی است که پیدا کرده است. ایشان میفرماید مراجعه کردم به کتب فقهای عامه و این حکم مورد اتفاق علمای عامه هم هست چرا با این اوضاعی که داریم میبینیم در جایی گنجی پیدا شد حکومتها (چه در ایران یا دیگر کشورها) وارد میشوند و تصرف میکنند. حتی اگر کسی گنجی پیدا کند و اعلام نکند محکوم میشود و تعزیر میشود. آیا مبنایی دارد با این همه اتفاقی که در این مسأله وجود دارد. انشاء الله برای فردا.
وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.