درس خارج فقه استاد مقتدایی
93/11/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الخمس (مالکیت گنج در صورت کشف در ملک خود کاشف)
گفتیم اگر شخصی زمین را مالک شود و در آن گنجی با آثار اسلامی پیدا کند در مسأله دو قول است:
قول اول: مشهور فقهاء میگویند برود و مالک را پیدا کند و اطلاع دهد اگر مال او بود که تحویل میدهد و الا به سراغ مالک قبلی میرود و هکذا اگر کسی ادعای مالکیت کرد به او میدهد و اگر کسی پیدا نشد و مأیوس شد از اینکه مالکی پیدا شود اینجا خودش تملک میکند و خمس آن را میپردازد. مرحوم امام هم میفرماید «عرفه المالک»[1] تا مأیوس شود مرحوم سید[2] در عروه عینا همین فتوی را دارد مرحوم صاحب جواهر[3] میفرماید «لم اجد فیه مخالف» و بعضی هم ادعای اجماع کردند.
دلیل مسأله:
1- دلیل اول: قاعده ید: گفتهاند ید هر کس بر زمین و گنج ثابت باشد همان شخص مالک گنج است و قاعده ید هم که شرعا حجت است اگر ید سابق گفت مال من نیست سراغ ید اسبق میرود و هکذا...
2- دلیل دوم: گفتهاند در چنین مالی اگر کسی ادعا کرد که مال اوست اجماع است که قبول میشود این دلیل دوم خارج از ید نیست همان ید است اما گفتهاند اجماع داریم که اگر ادعا کرد حجت است و قبول میشود.
مناقشه در استدلال قول مشهور:
دو ایراد قوی به این استدلال شده است.
ایراد اول: قاعده ید دلیل بر ملکیت است و حجت است اما به ید فعلی نه بر ید سابق این کسی که الان خریده مالک است ید دارد و بایع قبلی ید ندارد. و ید سابقه اکنون اسمش ید ساقطه و ید زائله است و نیز ید اسبق، ید بایع زائله است و ادلهای که دلالت میکند بر حجیت ید حجیت فعلی را میگوید آن وقتی که ید داشت میگفتیم بالتبع گنج هم ملک اوست وقتی ید او هم بر خود این مال هم بر تبعات آن قطع شده است.
ایراد دوم: گفتهاند این قاعده ید که تمسک میکنید قاعده را قبول دارید و تمسک میکنید یا خیر؟ اگر قبول دارید و میگویید ید دلیل ملکیت است پس مالک قبلی هم ید داشته پس نیاز به تعریف نیست بلکه باید به او تحویل داده شود بدون تعریف و مسامحه و سوال چون مالک است.
پاسخ مناقشه بر استدلال به قول دوم:
هر دو اشکال را میشود رفع کرد.
رد اشکال اول بر دلیل مشهور:
گفتید ید فعلی را حجت میدانید میگوییم که ما ید قبلی را نمیگوییم بالفعل حجت است میگوییم ید قبلی در زمان خودش حجت بود. یعنی کسی که دیروز مالک بود و فروخت صاحب ید دیروز حجت بود نه ید امروز پس خلط نشود که وقتی میگوییم ید حجت است ید زائله را حجت بدانیم اگر رفتید خانهای خریدید بعد از 20 روز دیدید یک صندوق آنجاست شک میکنید مال مالک قبلی است بدیهی است که نه میرویم از او سوال میکنیم و اگر مال او بود به او میدهیم.
بنابراین دلیل بر حجیت ید هم ید موجود است هم ید قبلی که اگر آثاری بر آن باشد الان هم هست اگر عالم بود به وجود گنج و فروخت حقش زائل شد اما احتمال میدهیم که خبر ندارد یا فراموش کرده از این جهت است اگر گفت مال من است و نفروختم به او میدهیم اما اگر گفت زمین و مافیها را فروختم آنچه پیدا شد برای مشتری است.
رد اشکال دوم بر دلیل قول مشهور:
اما اشکال دوم که گفتید قاعده ید را قبول دارید یا خیر؟ در جواب میگوییم ید دو قسم است گاهی ید استقلالی است و گاهی تبعی اگر استقلالی باشد یعنی مستقیما روی مال تسلط پیدا میکند و اگر تبعی یعنی ید روی ارض و ما فیها که ید روی مافیها ید تبعی است.
بین این دو فرق است دلیل حجیت ید تعبدی نیست بلکه به بناء عقلا است و شارع امضا کرده است. و بناء عقلا دوگونه است نسبت به استقلالی میگویند مالک است. اما ممکن است نسبت به تبعی عقلاء بگویند باید ببینیم مالک اولی قبول دارد یا خیر؟ که مالک بود و انتقال داد یا خیر؟ و این سیره و بناء عقلاء است.
پس قول مشهور ثابت میشود که اگر کسی در زمینی گنجی پیدا کرد به بایع مراجعه میکند و تعریف میکند و اگر شناخت به او میدهیم و الا سراغ مالک قبلی میرویم.
3- دلیل قول مشهور:
علاوه بر این شیخ انصاری برای قول مشهور به دو روایت تمسک کردهاند.
الف: روایت موثقه اسحاق بن عمار «وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ(ع) عَنْ رَجُلٍ نَزَلَ فِي بَعْضِ بُيُوتِ مَكَّةَ فَوَجَدَ فِيهِ نَحْواً مِنْ سَبْعِينَ دِرْهَماً مَدْفُونَةً فَلَمْ تَزَلْ مَعَهُ وَ لَمْ يَذْكُرْهَا حَتَّى قَدِمَ الْكُوفَةَ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ يَسْأَلُ عَنْهَا أَهْلَ الْمَنْزِلِ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يَعْرِفُوهَا قَالَ يَتَصَدَّقُ بِهَا.»[4]
اسحاق بن عمار گوید در مورد مردی از امام صادق(ع) پرسیدم که به مکه رفته بود و در یکی از منزلها برای استراحت رفته بودند که در آن منزل 70 درهم مدفون پیدا کرده بود و همراه خود نگه داشت و به کسی نگفت تا اینکه به کوفه بازگشت (از امام سوال کردم) این 70 درهم را چه باید بکنم امام(ع) فرمودند از اهل منزل باید بپرسد اگر گفتند مال ماست باید به آنها بدهد در ادامه میگوید اگر گفتند نمیشناسیم امام فرمودند از طرف مالک صدقه بدهد.
کیفیت استدلال:
میفرماید کسی گنجی در منزلی پیدا کرد برداشت آمد کوفه و از امام سوال کرد امام فرمود برو از اهل مکه سوال کن این شاهد حرف ماست. استدلالی که اینجا میشود این است که در اینکه این گنج بوده و صدق گنج بر آن است شکی نیست چون مدفون بوده و مبلغ قابل توجهی هم بوده پس باید از مالک بپرسد این شاهد حرف ماست که ما هم اگر زمینی خریدیم و گنجی در آن پیدا کردیم باید از بایع سوال کنیم پس از این روایت استظهار میکنیم برای ما نحن فیه زیرا ما کاری به اجاره و بیع نداریم بلکه در منزلی که سکونت داشت گنج را پیدا کرد امام فرمود باید از آنکه قبلا منزل مال او بود بپرسد.
دو روایت دیگر هم هست انشاءاله برای فردا.
وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.