درس خارج فقه استاد مقتدایی
کتاب الخمس
93/08/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الخمس (معنای
معدن و دلیل وجوب خمس در معدن)
گفتیم بحث معدن فروعی دارد.
فرع اول: در مورد معنای معدن بود و گفتیم اختلاف بین لغویین و فقهاء وجود دارد لغویین - به اعتبار لفظ - مراد را اسم مکان و به معنای محلی که در آن اشیاء گرانبها استخراج میشود میدانند. فقهاء به اعتبار اینکه میخواهند موضوع حکم خمس را بیان کنند به ما یستخرج من المکان معنی میکنند. منتهی یک مجاز مرتکب میشوند و میگویند تسمیه حالّ بهنام محل شده است.
فرع دوم: دلیل وجوب خمس در معدن: بحث امروز استدلال برای وجوب خمس در معدن میباشد.
1- اجماع: مرحوم صاحب جواهر میفرماید: «الثاني من السبعة الواجب فيها الخمس المعادن إجماعا محصلا و منقولا صريحا في الخلاف[1]و السرائر[2]و المنتهى[3]و التذكرة[4]و المدارك[5]و غيرها[6][7]، و ظاهرا في كنزالعرفان[8]و عن مجمعالبحرين[9]و البيان[10]، بل في ظاهر الغنية[11]نفي الخلاف بين المسلمين عن معدن الذهب و الفضة،»[12]
ملاحظه میفرمائید اجماعی بودن بین امامیه مسلم است. کلام برخی از فقهاء صریح در اجماعی بودن است و از ظاهر برخی دیگر اجماع بودن بدست میآید و در مورد عامه هم از ظاهر عبارت ابن زهره در غنیه بدست میآید همه علمای مسلمان در غیر مورد طلا و نقره بلاخلاف معدن را واجب میدانند چون عامه اخراج خمس معدن را بطور مطلق واجب نمیدانند مثل ابوحنیفه که فقط اخراج یک پنجم معدن طلا و نقره را واجب میداند آنهم از باب زکات نه خمس.
پس دلیل اول اجماع و اتفاق بین علما است.
مرحوم فاضل نراقی در مستند میفرماید «و وجوب الخمس فيها إجماعي، و الأصل المتقدّم يثبته، و النصوص به مع ذلك مستفيضة»[13] وجوب خمس در معادن اجماعی است و نصوص بطور مستفیضه از صحیح و معتبر و غیر معتبر زیاد داریم.
2- روایات: روایات داله بر و وجود خمس در معدن چند طائفه است.
طایفه اول: روایات داله بر وجوب خمس در مطلق معادن: یعنی در آن روایات مصادیق را ذکر نمیکند و میگوید کلما یسمی بالمعدن خمس دارد و برای تعیین مصداق احاله به عرف میشود الف: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْخِصَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى[14] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ فِيمَا يُخْرَجُ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ الْبَحْرِ وَ الْغَنِيمَةِ وَ الْحَلَالِ الْمُخْتَلِطِ بِالْحَرَامِ إِذَا لَمْ يُعْرَفْ صَاحِبُهُ وَ الْكُنُوزِ الْخُمُسُ.»[15]
در یک یک اینها خمس است که یکی معادن است ملاحظه میفرمائید نفرموده چه معدنی بلکه فقط به همراه حکم غنیمت و غوص بطور اطلاق گفته است هرچه که از معدن خارج شود خمس دارد.
ب: «وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَذَانِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: الْخُمُسُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْكُنُوزِ وَ الْمَعَادِنِ وَ الْغَوْصِ وَ الْغَنِيمَةِ وَ نَسِيَ ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ الْخَامِسَ.»[16]
ابن ابی عمیر از تعداد زیادی روایت میکند باز بنحو مطلق میفرماید در معدن خمس است و مصادیق و اقسام معدن را بیان نمیکند.
ج: « مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ(ع) قَالَ: الْخُمُسُ مِنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْغَنَائِمِ وَ الْغَوْصِ وَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ الْمَلَّاحَةِ[17]الْحَدِيثَ.»[18]
در این روایت هم با نقل از حضرت موسی بن جعفر(ع) معادن را بطور مطلق ذکر کرده است.
د: « وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا بَعْضُ أَصْحَابِنَا رَفَعَ الْحَدِيثَ قَالَ: الْخُمُسُ مِنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ الْمَعَادِنِ وَ الْغَوْصِ وَ الْمَغْنَمِ الَّذِي يُقَاتَلُ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَحْفَظِ الْخَامِسَ الْحَدِيثَ.» [19]
گرچه این روایت مرفوعه است اما به عنوان موید قابل استفاده است و ملاحظه میفرمائید اینجا هم وجوب خمس معدن را بطور مطلق ذکر میکند.
هـ: «عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى فِي رِسَالَةِ الْمُحْكَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ نَقْلًا مِنْ تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنْ عَلِيٍّ(ع) قَالَ: وَ الْخُمُسُ يُخْرَجُ مِنْ أَرْبَعَةِ وُجُوهٍ مِنَ الْغَنَائِمِ الَّتِي يُصِيبُهَا الْمُسْلِمُونَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ مِنَ الْغَوْصِ.»[20]
حدیث طولانی است که در ذیل آن میفرماید خمس از چهار وجه است از غنائمی که مسلمانان در جنگ با کفار بدست میآورند و از معادن و گنج و غوص اخراج خمس لازم است.
طایفه دوم: روایاتی است که بطور صریح پنج نوع از اقسام معدن را اسم میبرد که در این معدنها خمس است.
1- «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الصُّفْرِ[21]وَ الْحَدِيدِ وَ الرَّصَاصِ[22]فَقَالَ عَلَيْهَا الْخُمُسُ جَمِيعاً.»[23]
از معادن طلا و نقره و برنز و آهن و سرب سوال شد از امام و امام در پاسخ فرمودند در همه این موارد خمس واجب است. ملاحظه میفرمائید که برخی از انواع معادن را نام برده است.
2- «وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) عَنِ الْكَنْزِ كَمْ فِيهِ قَالَ الْخُمُسُ وَ عَنِ الْمَعَادِنِ كَمْ فِيهَا قَالَ الْخُمُسُ وَ عَنِ الرَّصَاصِ وَ الصُّفْرِ وَ الْحَدِيدِ وَ مَا كَانَ بِالْمَعَادِنِ كَمْ فِيهَا قَالَ يُؤْخَذُ مِنْهَا كَمَا يُؤْخَذُ مِنْ مَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ.»[24]
حماد از حلبی نقل میکند که از امام صادق(ع) از گنج سوال کردم چه مقدار (از مالیات در آن واجب است) امام فرمود خمس آن را باید بدهید و از معادن هم سوال کردم امام فرمود خمس آن واجب است و از بعض معادن مثل رصاص و صفر و حدید سوال کردم چه مقدار خمس دارد امام فرمود همان مقدار که در معادن ذهب و فضه گفته شده همان مقدار خمس دارد پس در این روایت هم غیر از اینکه معادن را بنحو مطلق میفرماید پنج قسم از معادن را هم نام میبرد.
معادن ذهب و فضه معلوم بوده و راویان میدانستند که خمس دارد و چه مقدار خمس دارد لذا بقیه با طلا و نقره مقایسه شده امام فرمود خمس آن همانند طلا و نقره است.
طایفه سوم: بیان وجوب خمس با تعلیل بر معدن بودن: ما یدل علی ثبوت الخمس فی بعض الموارد معللا بانه من المعدن گفته است چون مثل معدن است خمس دارد.
1- «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ(ع) عَنِ الْمَلَّاحَةِ فَقَالَ وَ مَا الْمَلَّاحَةُ فَقَالَ[25]أَرْضٌ سَبِخَةٌ[26] مَالِحَةٌ يَجْتَمِعُ فِيهَا الْمَاءُ فَيَصِيرُ مِلْحاً فَقَالَ هَذَا الْمَعْدِنُ فِيهِ الْخُمُسُ فَقُلْتُ وَ الْكِبْرِيتُ وَ النِّفْطُ يَخْرُجُ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ فَقَالَ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ فِيهِ الْخُمُسُ»[27]
کیفیت استدلال: صاحب وسائل پس از نقل روایت میفرماید: «رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ إِلَّا أَنَّ فِيهِ فَقَالَ مِثْلُ الْمَعْدِنِ فِيهِ الْخُمُسُ.»[28]
همین روایت را مرحوم صدوق از محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقل میکند که به جای «هذا المعدن» آمده است «هذا مثل المعدن»
صاحب وسائل میفرماید گرچه بعضی میگویند مثل معدن یعنی معدن نیست بلکه حکم معدن را دارد ولی این درست نیست و خلاف ظاهر روایت است و فرقی نمیکند بلکه ملاحه همان معدن است به هر حال راوی میگوید از امام از ملاحه سوال کردم امام فرمود ملاحه چیست[29] راوی میگوید گفتم ملاحه زمین شورهزار است و نمک دارد و در این زمین آب در گودالی جمع میشود و در اثر شور بودن زمین آب تبدیل به نمک میشود امام فرمودند این معدن است و خمس دارد
یعنی در هر معدنی خمس است و ملاحه هم چون معدن است خمس دارد و باز راوی میگوید سوال کردم از زمین نفت و کبریت در میآید امام فرمود اینها و نظائر اینها هم در آن خمس هست.
طایفه چهارم: روایات داله بر وجوب خمس در خصوص ذهب و فضه:
1- «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عَبْدِاللَّهِ[30]عَنْ أَبِي الْحَسَنِ(ع)[31]قَالَ: سَأَلْتُهُ عَمَّا يُخْرَجُ مِنَ الْبَحْرِ مِنَ اللُّؤْلُؤِ وَ الْيَاقُوتِ وَ الزَّبَرْجَدِ وَ عَنْ مَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ هَلْ (فِيهَا زَكَاةٌ)[32]فَقَالَ إِذَا بَلَغَ قِيمَتُهُ دِينَاراً فَفِيهِ الْخُمُسُ.»[33]
از امام پرسیدم آنچه از دریا استخراج میشود از لؤلؤ و یاقوت و زبرجد و از معادن طلا و نقره آیا در اینها زکات است؟ امام فرمود اگر این مقدار طلا و نقره به حد یک دینار برسد پرداخت خمس آن واجب است. ملاحظه میفرمائید در کنار بیان حکم غوص حکم وجوب اخراج خمس از معدن طلا و نقره نیز صریحا بیان شده است.
پس مجموع روایات باب چهار دسته شد دسته اول: مطلق. دسته دوم: بعض اقسام معدن. دسته سوم: خصوص ذهب و فضه و دسته چهارم: به صورت تعلیل میگوید چون معدن است خمس دارد.
و روایات دیگری نیز وجود دارد و در جمع اختلافی که در این روایات است میگوییم در مطلق معدن خمس واجب است و احاله میشود به عرف.
لذا امام(ره) در تحریر میفرمایند «الثانی المعدن و المرجع فیه العرف»[34]
خلاصه بدست آمده از روایات:
1- از مجموع روایات و مصادیقی که ذکر شده میبینیم بعضی از انواع معادن هستند که جدای از زمین است و صدق ارض بر آن نمیشود مثلا طلا که استخراج میشود ولی به آن زمین نمیگویند.
2- بعضی هست که قابل نرم شدن و تغییر است مثل آهن که صدق ارض هم نمیکند.
3- و بعضی هم سفت و سخت است مثل یاقوت و زبرجد و فیروزه.
4- و بعضی مایع است مثل نفت و قیر و کبریت.
5- و بعضی جامد است مثل انواع سنگها
6- از روایات استفاده کردیم که معدن آنچیزی است که عرف آن را معدن بنامد.
منتهی امام در بعضی از موارد احتیاط میکند و میفرماید «بل و الجص و المغرة و طين الغسل و الأرمني على الأحوط،»[35]و گچ و گلی که برای رنگ استفاده میشده و گلی که برای شستشو و گل ارمنی که برای پادرد و امثال اینها استفاده میشده علی الاحوط جزء معادن است و خمس دارد.
برای اینکه نمیدانیم صدق معدن بر اینها میشود یا نمیشود و عندالعرف شک میشود چون گرچه گل سرشور با گل ارمنی خواصی دارد اما هر خاکی در زمین به نوعی یک خاصیت دارد لذا میگوییم پس علی الاحوط خمس دارد مرحوم سید در عروه هم اینها را احتیاط میکند که فردا بحث میکنیم انشاءاله.
گفتیم بحث معدن فروعی دارد.
فرع اول: در مورد معنای معدن بود و گفتیم اختلاف بین لغویین و فقهاء وجود دارد لغویین - به اعتبار لفظ - مراد را اسم مکان و به معنای محلی که در آن اشیاء گرانبها استخراج میشود میدانند. فقهاء به اعتبار اینکه میخواهند موضوع حکم خمس را بیان کنند به ما یستخرج من المکان معنی میکنند. منتهی یک مجاز مرتکب میشوند و میگویند تسمیه حالّ بهنام محل شده است.
فرع دوم: دلیل وجوب خمس در معدن: بحث امروز استدلال برای وجوب خمس در معدن میباشد.
1- اجماع: مرحوم صاحب جواهر میفرماید: «الثاني من السبعة الواجب فيها الخمس المعادن إجماعا محصلا و منقولا صريحا في الخلاف[1]و السرائر[2]و المنتهى[3]و التذكرة[4]و المدارك[5]و غيرها[6][7]، و ظاهرا في كنزالعرفان[8]و عن مجمعالبحرين[9]و البيان[10]، بل في ظاهر الغنية[11]نفي الخلاف بين المسلمين عن معدن الذهب و الفضة،»[12]
ملاحظه میفرمائید اجماعی بودن بین امامیه مسلم است. کلام برخی از فقهاء صریح در اجماعی بودن است و از ظاهر برخی دیگر اجماع بودن بدست میآید و در مورد عامه هم از ظاهر عبارت ابن زهره در غنیه بدست میآید همه علمای مسلمان در غیر مورد طلا و نقره بلاخلاف معدن را واجب میدانند چون عامه اخراج خمس معدن را بطور مطلق واجب نمیدانند مثل ابوحنیفه که فقط اخراج یک پنجم معدن طلا و نقره را واجب میداند آنهم از باب زکات نه خمس.
پس دلیل اول اجماع و اتفاق بین علما است.
مرحوم فاضل نراقی در مستند میفرماید «و وجوب الخمس فيها إجماعي، و الأصل المتقدّم يثبته، و النصوص به مع ذلك مستفيضة»[13] وجوب خمس در معادن اجماعی است و نصوص بطور مستفیضه از صحیح و معتبر و غیر معتبر زیاد داریم.
2- روایات: روایات داله بر و وجود خمس در معدن چند طائفه است.
طایفه اول: روایات داله بر وجوب خمس در مطلق معادن: یعنی در آن روایات مصادیق را ذکر نمیکند و میگوید کلما یسمی بالمعدن خمس دارد و برای تعیین مصداق احاله به عرف میشود الف: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْخِصَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى[14] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ فِيمَا يُخْرَجُ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ الْبَحْرِ وَ الْغَنِيمَةِ وَ الْحَلَالِ الْمُخْتَلِطِ بِالْحَرَامِ إِذَا لَمْ يُعْرَفْ صَاحِبُهُ وَ الْكُنُوزِ الْخُمُسُ.»[15]
در یک یک اینها خمس است که یکی معادن است ملاحظه میفرمائید نفرموده چه معدنی بلکه فقط به همراه حکم غنیمت و غوص بطور اطلاق گفته است هرچه که از معدن خارج شود خمس دارد.
ب: «وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَذَانِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: الْخُمُسُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْكُنُوزِ وَ الْمَعَادِنِ وَ الْغَوْصِ وَ الْغَنِيمَةِ وَ نَسِيَ ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ الْخَامِسَ.»[16]
ابن ابی عمیر از تعداد زیادی روایت میکند باز بنحو مطلق میفرماید در معدن خمس است و مصادیق و اقسام معدن را بیان نمیکند.
ج: « مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ(ع) قَالَ: الْخُمُسُ مِنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْغَنَائِمِ وَ الْغَوْصِ وَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ الْمَلَّاحَةِ[17]الْحَدِيثَ.»[18]
در این روایت هم با نقل از حضرت موسی بن جعفر(ع) معادن را بطور مطلق ذکر کرده است.
د: « وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا بَعْضُ أَصْحَابِنَا رَفَعَ الْحَدِيثَ قَالَ: الْخُمُسُ مِنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ الْمَعَادِنِ وَ الْغَوْصِ وَ الْمَغْنَمِ الَّذِي يُقَاتَلُ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَحْفَظِ الْخَامِسَ الْحَدِيثَ.» [19]
گرچه این روایت مرفوعه است اما به عنوان موید قابل استفاده است و ملاحظه میفرمائید اینجا هم وجوب خمس معدن را بطور مطلق ذکر میکند.
هـ: «عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى فِي رِسَالَةِ الْمُحْكَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ نَقْلًا مِنْ تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنْ عَلِيٍّ(ع) قَالَ: وَ الْخُمُسُ يُخْرَجُ مِنْ أَرْبَعَةِ وُجُوهٍ مِنَ الْغَنَائِمِ الَّتِي يُصِيبُهَا الْمُسْلِمُونَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ مِنَ الْغَوْصِ.»[20]
حدیث طولانی است که در ذیل آن میفرماید خمس از چهار وجه است از غنائمی که مسلمانان در جنگ با کفار بدست میآورند و از معادن و گنج و غوص اخراج خمس لازم است.
طایفه دوم: روایاتی است که بطور صریح پنج نوع از اقسام معدن را اسم میبرد که در این معدنها خمس است.
1- «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الصُّفْرِ[21]وَ الْحَدِيدِ وَ الرَّصَاصِ[22]فَقَالَ عَلَيْهَا الْخُمُسُ جَمِيعاً.»[23]
از معادن طلا و نقره و برنز و آهن و سرب سوال شد از امام و امام در پاسخ فرمودند در همه این موارد خمس واجب است. ملاحظه میفرمائید که برخی از انواع معادن را نام برده است.
2- «وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) عَنِ الْكَنْزِ كَمْ فِيهِ قَالَ الْخُمُسُ وَ عَنِ الْمَعَادِنِ كَمْ فِيهَا قَالَ الْخُمُسُ وَ عَنِ الرَّصَاصِ وَ الصُّفْرِ وَ الْحَدِيدِ وَ مَا كَانَ بِالْمَعَادِنِ كَمْ فِيهَا قَالَ يُؤْخَذُ مِنْهَا كَمَا يُؤْخَذُ مِنْ مَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ.»[24]
حماد از حلبی نقل میکند که از امام صادق(ع) از گنج سوال کردم چه مقدار (از مالیات در آن واجب است) امام فرمود خمس آن را باید بدهید و از معادن هم سوال کردم امام فرمود خمس آن واجب است و از بعض معادن مثل رصاص و صفر و حدید سوال کردم چه مقدار خمس دارد امام فرمود همان مقدار که در معادن ذهب و فضه گفته شده همان مقدار خمس دارد پس در این روایت هم غیر از اینکه معادن را بنحو مطلق میفرماید پنج قسم از معادن را هم نام میبرد.
معادن ذهب و فضه معلوم بوده و راویان میدانستند که خمس دارد و چه مقدار خمس دارد لذا بقیه با طلا و نقره مقایسه شده امام فرمود خمس آن همانند طلا و نقره است.
طایفه سوم: بیان وجوب خمس با تعلیل بر معدن بودن: ما یدل علی ثبوت الخمس فی بعض الموارد معللا بانه من المعدن گفته است چون مثل معدن است خمس دارد.
1- «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ(ع) عَنِ الْمَلَّاحَةِ فَقَالَ وَ مَا الْمَلَّاحَةُ فَقَالَ[25]أَرْضٌ سَبِخَةٌ[26] مَالِحَةٌ يَجْتَمِعُ فِيهَا الْمَاءُ فَيَصِيرُ مِلْحاً فَقَالَ هَذَا الْمَعْدِنُ فِيهِ الْخُمُسُ فَقُلْتُ وَ الْكِبْرِيتُ وَ النِّفْطُ يَخْرُجُ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ فَقَالَ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ فِيهِ الْخُمُسُ»[27]
کیفیت استدلال: صاحب وسائل پس از نقل روایت میفرماید: «رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ إِلَّا أَنَّ فِيهِ فَقَالَ مِثْلُ الْمَعْدِنِ فِيهِ الْخُمُسُ.»[28]
همین روایت را مرحوم صدوق از محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقل میکند که به جای «هذا المعدن» آمده است «هذا مثل المعدن»
صاحب وسائل میفرماید گرچه بعضی میگویند مثل معدن یعنی معدن نیست بلکه حکم معدن را دارد ولی این درست نیست و خلاف ظاهر روایت است و فرقی نمیکند بلکه ملاحه همان معدن است به هر حال راوی میگوید از امام از ملاحه سوال کردم امام فرمود ملاحه چیست[29] راوی میگوید گفتم ملاحه زمین شورهزار است و نمک دارد و در این زمین آب در گودالی جمع میشود و در اثر شور بودن زمین آب تبدیل به نمک میشود امام فرمودند این معدن است و خمس دارد
یعنی در هر معدنی خمس است و ملاحه هم چون معدن است خمس دارد و باز راوی میگوید سوال کردم از زمین نفت و کبریت در میآید امام فرمود اینها و نظائر اینها هم در آن خمس هست.
طایفه چهارم: روایات داله بر وجوب خمس در خصوص ذهب و فضه:
1- «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عَبْدِاللَّهِ[30]عَنْ أَبِي الْحَسَنِ(ع)[31]قَالَ: سَأَلْتُهُ عَمَّا يُخْرَجُ مِنَ الْبَحْرِ مِنَ اللُّؤْلُؤِ وَ الْيَاقُوتِ وَ الزَّبَرْجَدِ وَ عَنْ مَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ هَلْ (فِيهَا زَكَاةٌ)[32]فَقَالَ إِذَا بَلَغَ قِيمَتُهُ دِينَاراً فَفِيهِ الْخُمُسُ.»[33]
از امام پرسیدم آنچه از دریا استخراج میشود از لؤلؤ و یاقوت و زبرجد و از معادن طلا و نقره آیا در اینها زکات است؟ امام فرمود اگر این مقدار طلا و نقره به حد یک دینار برسد پرداخت خمس آن واجب است. ملاحظه میفرمائید در کنار بیان حکم غوص حکم وجوب اخراج خمس از معدن طلا و نقره نیز صریحا بیان شده است.
پس مجموع روایات باب چهار دسته شد دسته اول: مطلق. دسته دوم: بعض اقسام معدن. دسته سوم: خصوص ذهب و فضه و دسته چهارم: به صورت تعلیل میگوید چون معدن است خمس دارد.
و روایات دیگری نیز وجود دارد و در جمع اختلافی که در این روایات است میگوییم در مطلق معدن خمس واجب است و احاله میشود به عرف.
لذا امام(ره) در تحریر میفرمایند «الثانی المعدن و المرجع فیه العرف»[34]
خلاصه بدست آمده از روایات:
1- از مجموع روایات و مصادیقی که ذکر شده میبینیم بعضی از انواع معادن هستند که جدای از زمین است و صدق ارض بر آن نمیشود مثلا طلا که استخراج میشود ولی به آن زمین نمیگویند.
2- بعضی هست که قابل نرم شدن و تغییر است مثل آهن که صدق ارض هم نمیکند.
3- و بعضی هم سفت و سخت است مثل یاقوت و زبرجد و فیروزه.
4- و بعضی مایع است مثل نفت و قیر و کبریت.
5- و بعضی جامد است مثل انواع سنگها
6- از روایات استفاده کردیم که معدن آنچیزی است که عرف آن را معدن بنامد.
منتهی امام در بعضی از موارد احتیاط میکند و میفرماید «بل و الجص و المغرة و طين الغسل و الأرمني على الأحوط،»[35]و گچ و گلی که برای رنگ استفاده میشده و گلی که برای شستشو و گل ارمنی که برای پادرد و امثال اینها استفاده میشده علی الاحوط جزء معادن است و خمس دارد.
برای اینکه نمیدانیم صدق معدن بر اینها میشود یا نمیشود و عندالعرف شک میشود چون گرچه گل سرشور با گل ارمنی خواصی دارد اما هر خاکی در زمین به نوعی یک خاصیت دارد لذا میگوییم پس علی الاحوط خمس دارد مرحوم سید در عروه هم اینها را احتیاط میکند که فردا بحث میکنیم انشاءاله.
[10] البیان، شهید اول، ص342، محقق قم.
[14] في
المصدر أحمد بن محمد بن عيسى.
[17] زمین شوره زار. که از آن نمک استحصال
میشود نمک را ملاحه میگویند.
[19] وسائل
الشیعة، حرعاملی، ج9، ص489، کتاب الخمس، ابواب ما یجب فیه
الخمس، باب2، ح11، آلالبیت.
روایت مرسله است لکن بعنوان موید استفاده میشود
روایت مرسله است لکن بعنوان موید استفاده میشود
[21] برنز
[22] سرب
[25] في نسخة- فقلت (هامش المخطوط).
[26] زمین شوره زار.
[29] البته نه از باب اینکه امام نداند که
ملاحه چیست بلکه سوال از باب این است که ببینند مراد سائل از
ملاحه چیست؟.
[30] في
الكافي- محمد بن علي (هامش المخطوط).
[31] ظاهرا موسی بن جعفر.
[32] في
المصدر- عليه زكاتها.