درس خارج فقه استاد مقتدایی
92/08/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات)
«القول في شرائط وجوبهما»[1]
بعد از مباحثی در مورد اصل وجوب امر به معروف و نهی از منکر و واجب کفائی بودن آن، اکنون وارد میشوند در شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر و چهار شرط ذکر میکنند:
شرط اول: علم: از شرائط وجوب امر به معروف و نهی از منکر این است که انسان عالم باشد و معروف و منکر را بشناسد و اگر این علم باشد وجوب پیدا میکند.
مقدمه: شرط وجوب و شرط واجب: قبل از توضیح این شرط میگوییم آیا شرط علم از شرایط وجوب است یا از شرایط واجب؟ چون شرط دو قسم است شرط وجوب و شرط واجب.
شرط وجوب آن است که وجوب مشروط به این شرط است به گونه ای که اگر این شرط منتفی شد وجوب هم منتفی خواهد شد مانند استطاعت برای حج.
قرآن کریم میفرماید ﴿و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾[2] پس وجوب حج مشروط است به استطاعت و اگر استطاعت محقق شد حج واجب است اما اگر مستطیع نشد حج هم بر او واجب نیست. این را شرط وجوب میگویند.
یا مثل زکات که واجب است اما حد نصاب دارد و اگر به حد نصاب نرسد واجب نیست و تحصیل شرط هم واجب نیست که تلاش بکند تا مستطیع شود یا به مالش زکات تعلق گیرد.
پس شرط وجوب دو نشانه دارد. نشانه اول این است که اگر شرط منتفی بود وجوب هم منتفی و چیزی بر شخص واجب نیست. نشانه دوم این است که اگر فاقد شرط بود واجب نیست برای تحصیل شرط اقدام کند.
شرط واجب: یعنی شرط موضوع است مانند اقیموا الصلاة نماز شرایطی دارد یکی وضو و یکی مثلا تحصیل قبله یعنی نماز که واجب است شرط آن طهارت است و آن را شرط واجب میگویند و وجوب بر این شرایط متوقف نیست و نمیتوان گفت الان که طهارت ندارد پس نماز واجب نیست بلکه تحصیل شرط واجب است تا شرایط را تحصیل کند و واجب را اتیان کند پس ثمره بین این دو نوع شرط در تحصیل شرایط آن است یعنی در شرط وجوب اگر شرایط نباشد واجب منتفی میشود. و در شرط واجب اگر شرایط نباشد باید شرایط را تحصیل نمود.
اکنون پرسش این است: وقتی میگوییم در امر به معروف و نهی از منکر چهار چیز شرط است: آیا شرط علم و سه شرط دیگر در امر به معروف و نهی از منکر؛ شرط واجب است یا شرط وجوب؟ در مسأله دو قول است قول اول: شرط وجوب: جمعی از بزرگان شرط علم و غیره را شرط وجوب میدانند لذا میگویند اگر کسی جاهل است و معروف و منکر را نمیداند امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست. و تحصیل علم هم برایش واجب نیست.
مرحوم امام میفرماید «الأول- أن يعرف الآمر أو الناهي أن ما تركه المكلف أو ارتكبه معروف أو منكر، فلا يجب على الجاهل بالمعروف و المنكر، و العلم شرط الوجوب كالاستطاعة في الحج.»[3] یعنی آمر و ناهی باید بشناسد آنچه که ملکف ترک کرده یا مرتکب شد؛ معروف است یا منکر پس بر جاهل به معروف و منکر واجب نیست امام میفرماید «فلا يجب على الجاهل بالمعروف و المنكر، و العلم شرط الوجوب كالاستطاعة في الحج.»[4] و علم هم شرط وجوب است مثل استطاعت در حج البته هردو علم اجتهادی و تقلیدی مراد است که فروع را بعد میگوییم.
مرحوم محقق در شرایع میفرماید «و لا يجب النهي عن المنكر ما لم تكمل شروط أربعة الأول أن يعلمه منكرا ليأمن الغلط في الإنكار.»[5]
مادامیکه این چهار شرط محقق نشود امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست مرحوم محقق در بیان شرائط معروف را ذکر نمیکند و از منکر نام میبرد ولی مراد مرحوم محقق هردو مورد است و فقط از باب نمونه یکی را گفته است و الا این شرایط برای هردو است و شرط اول این است که بداند معروف و منکر کدام است برای اینکه ایمن از غلط باشد.
مرحوم صاحب جواهر در ادامه کلام محقق میفرماید «کما صرح به الحلی[6] و الفاضل[7] و الشهیدان[8] [9] و المقداد[10] و غیرهم علی ما حکی عن بعضهم بل عن المنتهی[11] نفی الخلاف فیه»[12] همه علما به صورت شبه اجماع این شرط را شرط وجوب میدانند در نتیجه جاهل تکلیف ندارد.
قول دوم: شرط واجب: صاحب جواهر[13] از دو نفر از بزرگان نام میبرد که قائلند علم به معروف و منکر شرط واجب است یکی محقق کرکی[14] در حاشیهای که دارد و دیگری شهید ثانی در مسالک[15] که میفرمایند علم به معروف و منکر شرط واجب است.
بررسی کلام قائلین به قول دوم: عبارت محقق کرکی در جامعالمقاصد چند فراز دارد.
فراز اول: «لقائل ان یقول ان فی اشتراط الوجوب به نظرا» محقق کرکی بعد از اینکه قول شرط وجوب را مطرح میکند میگوید ممکن است کسی بگوید در قول به شرط وجوب بودن اشکال است و بعد یک مثال میآورد و میگوید فرض کنیم میدانیم یک نفر در بین کارهای انجام شدهاش یک منکری را انجام داده است ولی نمیدانیم کدام یک از کارهایش منکر است چون نمیشناسیم و یا در معروف هم همینطور اینجا تکلیف من چیست؟ محقق کرکی میگوید در اینجا سزاوار است بگوییم باید تحقیق کند و مصداق معروف و منکر را بشناسد و امر و نهی کند.
دلیل مسأله: 1- اطلاقات: محقق کرکی بعد از بیان مثال دلیل میآورد امر به معروف و نهی از منکر کرد پس این تکلیف ثابت است ولی واجب ما شرط دارد که باید بشناسم و اگر جاهل هستم باید تحقیق کنم پس دلیل ما اطلاق ادله است از مثال استفاده کرد که واجب است یاد بگیریم تکلیف نماز به عهده همه آمده است و شرایطی دارد که باید تحصیل نمود اینجا هم فرموده «وأمروا بالمعروف» و امر به معروف هم چهار شرط دارد و باید تحصیل نمود و یکی علم به معروف است قید ندارد که اذا کنت عالما وقتی امر مطلق شد امر به معروف واجب چه عالم به معروف باشد یا نباشد منتهی اگر عالم به معروف نبود باید تحصیل علم کند. در ذیل یک مطلب دارند که از خود دلیلی که محقق و دیگران دارند که میگویند شرط واجب است از استدلالشان قول ما استفاده میشود زیرا مرحوم محقق[16] میفرماید «واجب است تحصیل علم لیأمن الغلط» همین استدلال میفهماند که شرط تحصیل علم شرط واجب است اگر شرط وجوب بود من که نمیدانم بر من واجب نیست پس آنکه علم ندارد وجوب به عهدهاش است و برای ایمنی از غلط باید بشناسد لذا میگوید تعلیلی که آقایان میآورند برای شرط وجوب بعکس دلالت دارد و دلیل شرط واجب میشود.
مثل همین حرف را مرحوم شهید در مسالک[17] دارد و صاحب جواهر[18] نیز از مسالک[19] نقل میکند و شرط را شرط واجب میداند نظیر مُحدِث که واجب است تحصیل طهارت بکند برای نماز.
قول دوم و استدلال آن برای فردا.
وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین