< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

92/07/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات)

گفتیم آیات و روایات فراوانی بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر وارد شده است منتهی در خصوص خانواده و اهلبیت عائله انسان تاکید ویژه‌ای شده است گرچه اطلاق آیات و روایات؛ اهلبیت انسان را هم شامل می‌شود منتهی آیه و روایتی در خصوص اهلبیت داریم که دلیل بر ویژگی و تاکید بر امر به معروف و نهی از منکر آنان است. آیه قرآن را خواندیم:

﴿يا أيها الذين آمنوا قوا أنفسكم وأهليكم نارا وقودها الناس والحجارة عليها ملائكة غلاظ شداد لا يعصون الله ما أمرهم ويفعلون ما يؤمرون﴾[1] ای کسانی که ایمان آورده‌اید خود و کسانی که اهل و عائله شما هستند را حفظ کنید از آتش که هیزم آن بدن انسان و سنگ کبریت است که شدیدترین حرارت را دارد. حتی در برخی روایات گفته اهل انسان علاوه بر زن و فرزند و فامیل، کسانی هستند که اهل و عیال حساب می‌شود برای نمونه خادم و رفیق صمیمی که با هم ارتباط دارند شامل است.

و در کیفیت استدلال گفتیم که آیه صراحت در وجوب نهی از منکر نسبت به اعضای خانواده دارد.

ذکر چند آیه بعنوان موید:

اکنون می‌گوییم بعض از آیات گرچه صریحا در مورد امر به معروف و نهی از منکر اهلبیت وارد نشده است لکن بعنوان تایید می‌توان از آن استفاده نمود

1- ﴿وأنذر عشيرتك الأقربين﴾[2]

هرچند پیامبر برای انذار همه امت اسلامی آمده چنانچه در قرآن آیاتی دال بر این مطلب داریم:

الف: ﴿تبارك الذي نزل الفرقان على عبده ليكون للعالمين نذيرا﴾[3]

ب: ﴿وما أرسلناك إلا كافة للناس بشيرا ونذيرا﴾[4] در عین حال نسبت به عشیره و اقربین عنایت ویژه‌ای می‌شود. و می‌فرماید فامیلان را انذار کن که همان دعوت به حق و به راه راست آوردن عشیره و فامیلان نزدیک است.

در تفسیر می‌فرماید وقتی آیه انذار اقربین نازل شد پیامبر(ص) در خانه عمویشان حدود 40 نفر از عموها و عموزاده‌ها و بستگان را جمع کردند و دعوت خودشان را اعلام کردند و بستگان آن حضرت معجزاتی هم دیدند ولی هیچکدام قبول نکردند حتی فرمود هرکدام اولین نفر باشد برادر و جانشین من خواهد بود که حضرت علی(ع) قبول کرد و آنان در مقام استهزاء به ابوطالب می‌گفتند از امروز باید از پسرت اطاعت کنی.

2- ﴿وأمر أهلك بالصلاة واصطبر عليها﴾[5]

این آیه –علاوه بر اوامر عمومی همه مردم به نماز- بر خصوص دعوت اهلبیت(ع) بر نماز خواندن دلالت دارد.

صاحب مجمع البیان نقل می‌کند «روى أبوسعيد الخدري قال:

لما نزلت هذه الآية، كان رسول‌الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم، يأتي باب فاطمة وعلي تسعة أشهر، عند كل صلاة فيقول: الصلاة رحمكم الله، إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا»[6]

وقتی این آیه نازل شد پیامبر(ص) طی نه ماه هر شبانه‌روز پنج وعده هنگام رفتن به مسجد برای نماز می‌آمد درب خانه علی و فاطمه و دو دست را به دو طرف چارچوب در می‌گرفت و می‌فرمود بشتابید به سوی نماز خداوند شما را رحمت کند.

ضمن اینکه خود این آیه علاوه بر صراحت برای مامور بودن اهل پیامبر به نماز دلالت دارد بر اهمیت بالای نماز به طوری که برای اقامه نماز دستور ویژه برای خانواده پیامبر صادر شده است.

و در ادامه برای تثبیت اینکه اینها اهلبیت(ع) هستند و آیه تطهیر در حق اینها نازل شده این آیه را می‌خواندند ﴿إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا﴾[7]

و نیز در مجمع البیان در ذیل همین آیه روایتی نقل می‌کند «وقال أبوجعفر(ع)

أمره الله تعالى أن يخص أهله دون الناس، ليعلم الناس أن لأهله عندالله منزلة ليست للناس، فأمرهم مع الناس عامة، ثم أمرهم خاصة»[8]

امام باقر(ع) فرمود دلیل اینکه خداوند –علاوه بر دستور به پیامبر برای امر عموم مردم به صلاة- دستور می‌دهد خصوص اهل را امر به صلاه نماید در خصوص اهلبیت(ع) امر خاص دیگری می‌آورد این است که مردم بدانند که منزلتی که نزد خدا برای اهلبیت پیامبر هست که برای عموم مردم نیست لذا یک بار در ضمن امر به عموم مردم مامور به صلاة می‌شوند و یک بار بطور خاص مامور به صلاة می‌شوند.

پس از آیات استفاده می‌کنیم که امر به معروف و نهی از منکری که واجب است و به نحو عموم شامل خواص می‌شود با تاکید بیشتری برای اهل هم آمده است در همین مورد خصوص مامور بودن اهل و خانواده پیامبر به طور خاص روایات فراوانی وارد شده است لذا مرحوم صاحب وسائل بابی در وسائل منعقد می‌کند بنام باب وجوب امر الأهلین بالمعروف و نهیهم عن المنکر[9] که چند روایت این باب را به عنوان نمونه ذکر می‌کنیم:

1- «وعنهم عن أحمد، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة، عن أبي بصير،

في قول‌الله عزوجل: "قوا أنفسكم وأهليكم نارا" قلت: كيف أقيهم؟ قال تأمرهم بما أمر الله، وتنهاهم عما نهاهم الله، فان أطاعوك كنت قد وقيتهم، وإن عصوك كنت قد قضيت ما عليك.»[10]

ابی بصیر[11] از امام سوال می‌کند در رابطه با این آیه قرآن که چگونه اهلبیت خود را حفظ کنیم امام(ع) در جواب فرمود باید امر به معروف و نهی از منکر کنید اگر اطاعت کردند حفظشان کردی و اگر عصیان کردند تو به تکلیفت عمل کردی.

2- «وعن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حفص بن عثمان، عن سماعة، عن أبي بصير، عن أبي‌عبدالله(ع)

في قول‌الله عزوجل "قوا أنفسكم وأهليكم نارا" كيف نقي أهلنا؟ قال: تأمرونهم وتنهونهم.»[12]

در مورد آیه قرآن که می‌فرماید اهل خودتان را حفظ کنید از آتش، ابی بصیر می‌پرسد چگونه حفظ کنیم امام صادق(ع) فرمود امر به معروف و نهی از منکرشان بکنید.

کیفیت استدلال:

می‌توانیم بگوییم مراد از این آیه که نسبت به اهل وارد شده همان آیاتی است که راجع به وجوب امر به معروف و نهی از منکر وارد شده منتهی ویژگی این آیه این است، که در خصوص اهل وارد شده است.

3- «محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعيل، عن محمد بن عذافر، عن إسحاق بن عمار، عن عبدالأعلى مولى آل سام، عن أبي‌عبدالله(ع)

قال: لما نزلت هذه الآية: "يا أيها الذين آمنوا قوا أنفسكم وأهليكم نارا" جلس رجل من المسلمين يبكي، وقال: أنا عجزت عن نفسي، كلفت أهلي فقال رسول‌الله(ص): حسبك أن تأمرهم بما تأمر به نفسك، وتنهاهم عما تنهى عنه نفسك»[13]

از امام صادق(ع) نقل شده که وقتی این آیه نازل شد پیامبر در مسجد برای مردم خواندند مردم دیدند شخصی کناری نشسته و گریه می‌کند به او گفتند چرا گریه می‌کنی گفت من از اینکه خودم را از گناه و معصیت حفظ کنم عاجزم حال آنکه به من تکلیف شده که اهلت را حفظ کن خبر به پیامبر(ص) رسید پیامبر فرمود همین مقدار که خودت را وادار به اطاعت خدا و ترک معصیت و مراقبت می‌کنی که معصیت نکنی و اطاعت کنی به آنها هم اعلام کن و به آنها امر به معروف و نهی از منکر کن.

4- روایت دیگر از لئالی الاخبار[14] [15] فی الخبر «عن النبی(ص)

انه نظر الی بعض الاطفال فقال ویل لاولاد آخرالزمان من آبائهم فقیل یا رسول الله من آبائهم المشرکین فقال لا من آبائهم المومنین لایعلمونهم شیئا من الفرائض و اذا تعلموا اولادهم منعوهم و رضوا عنهم بارض یسیر من الدنیا فانا منهم برئ و هم منی بِراء»[16]

چند بچه بازی می‌کردند و جلوی پیامبر آمدند پیامبر فرمود وای بحال فرزندان آخرالزمان از دست پدرهایشان اصحاب گفتند از دست پدران مشرکشان؛ پیامبر فرمودند خیر از دست پدران مومنشان زیرا به فرزندانشان واجبات را نمی‌آموزند و بچه‌ها را رها می‌کنند و اگر بچه‌ها خودشان یاد گرفتند مانعشان می‌شوند و به یک متاع قلیلی از دنیا که بروند و درآمد تولید کنند اکتفا می‌کنند پس من از آنها بیزارم و آنها هم از من بری هستند -نعوذ بالله- در قیامت نه من آنها را می‌بینم و نه آنها من را می‌بینند.

امروزه می‌بینیم که اینگونه افراد زیاد پیدا می‌شوند.

هذا تمام الکلام نسبت به ادله‌ای که دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر از آیات و روایات دارد.

در ابتدای بحث گفتیم مرحوم محقق در شرایع می‌فرماید «برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر اجماع مسلمین وجود دارد»[17] و نیز صاحب جواهر می‌فرماید «اجماع مسلمین است»[18] و امام می‌فرماید «منکِر امر به معروف و نهی از منکر با توجه به لازمه آن یعنی انکار نبی کافر و مرتد است.»[19]

انما الکلام در یک مسئله که آیا برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر به عقل هم می‌توان استدلال نمود یا خیر و ادله فقط سمعی است؟

بحثی است که اختلاف عجیب و شدیدی بین علما وجود دارد که انشاءاله برای بعد.

وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین


[11] ابی بصیر در این روایت نام امام را نیاورده ولی از کسی مثل ابی بصیر معلوم است که از امام نقل روایت می‌کند خصوصا اینکه در مورد آیه ای از قرآن سوال نموده است.
[14] که در وسائل نیست در لئالی الاخبار جلد5 ص263 نقل می‌کند و سند ندارد ولی چون خودش در ابتدای کتاب می‌گوید که از چه کتبی این روایات را نقل نموده و همه آن کتابها هم مورد اعتماد و اطمینان است لذا به احادیث این کتاب هم اعتماد می‌شود.
[15] لئالی جمع لؤلؤ است یعنی جواهرات از روایات را جمع کرده است. صاحب کتاب می‌گوید من طول عمر وقتم را در جمع روایات در ابواب مختلف صرف کردم. در بین این روایات یک روایاتی به چشم می‌خورد که قابل توجه است مثلا یک امر عظیمی‌در آن است یا یک قصه است که برای انسان مورد توجه است نوعا آاقایان فرصت نمی‌کنند که اینگونه روایات را پیدا کنند. می‌گوید من سعی کردم اینها را جمع کنم و اسم این کتاب را لئالی اخبار گذاشتم. کتاب مورد اعتمادی استنویسنده همین کتاب در ذیل همین روایت می‌فرماید من رساله منفردی در باب رعایت فرزند و وادار کردن اهل و اولاد به عبادت نوشته ام و در آن کتاب گلایه کردم از مردم این زمان نه تنها از مردم بلکه از علما و از صلحای این زمان که آنها هم نسبت به فرزندانشان رعایت ندارند.خدا رحمت کند مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی –را در مورد عدم توجه والدین به فرزندان- می‌فرمودند من به نظرم می‌آید که زنهای قم و زنهای طلاب از زنهای روستاهای دورافتاده نسبت به احکام دین ناآشناتر هستند و ما نیز همین گلایه را از مومنین به ویژه علماء و صلحای زمان داریم.
[16] براء مصدر باب مفاعله است بارء یبارء مبارئه و برائا.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo