درس خارج فقه استاد مقتدایی
92/02/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الدیات (غصب کلب دارای مالیت)
مسأله4: «لو جنی علی کلب له دیة مقدرة فالظاهر الضمان»[1]
در بحث جنایت بر حیوانات گفتیم جنایت بر چهار دسته از کلاب دیه مقدر شرعی دارد و اگر کسی جنایتی بر یکی از چهار نوع کلب وارد کرد بر اساس تفاوت نوع کلب دیه آن متفاوت است و گفتیم مورد روایات هم اتلاف و قتل میباشد. یعنی اگر غصب کرد و بعد از غصب خودبخود تلف شد یا اتلاف صورت گرفت حکم دیه را ندارد بلکه ضامن قیمت است.
اکنون در مسأله چهار ایجاد نقص در سگ مطرح است.
میگوئیم اگر کسی جنایتی بر عضوی از اعضای سگ وارد نماید ضامن ارش است این مطلب طبق قاعده کلی است و همه فقهاء این قول را قبول کردند و امام هم ابتدا ارش را میپذیرند و میفرمایند نسبت ناقص به کامل به حسب قیمت سوقیه ملاحظه میشود یعنی یک ثلث یا نصف و یا ربع و غیره از دیه مقدره ضامن است مثلا اگر با نقص یک سوم از قیمت سگ کم شد جانی یک سوم از دیه مقدره را بدهکار است مثلا اگر دیه کامله این سگ چهل درهم بود یک سوم چهل درهم را ضامن است. لکن در ذیل عبارت امام فرضی در مسأله است که میفرماید «فلو فرض أن قیمة سلیما مأة دینار و معیباً عشرة دنانیر ینقص عشر ما هو المقدر»[2] شاید اشتباه چاپی باشد فرض امام این است که قیمت ناقص و کامل را میسنجیم به حسب القیمت السوقیه فیوخد بالنسبه -من الدیة- بعد مثال میزند که فلو فرض ان قیمته سلیما ماة دینار فرض قیمت صحیح سگ صد دینار بود و معیب ده دینار شد ومعیبا عشرة دنانیر اینجا منشأ اشتباه شده که بعضی عشر یعنی یک دهم گرفتند درحالی که ما تنزل قیمت را محاسبه میکنیم و تنزل قیمت نُه دَهُم قیمت است یعنی هم مثال و هم اصل مطلب صحیح است ولی نتیجه آن ایراد دارد که باید نه دهم از جانی بگیریم نه یک دهم در حالی که در عبارت امام آمده است «يؤخذ عشر ما هو المقدر» و این اشتباه چاپ است باید گفته باشد یؤخذ تسعة اعشار از چهل درهم.
«الرابع من اللواحق فی کفارة القتل»[3]
در کتاب القصاص و نیز در کتاب الدیات به تفصیل گفتیم که قتل نفس سه صورت دارد:
صورت اول: قتل عمد. صورت دوم: قتل شبه عمد. صورت سوم: قتل خطای محض و احکام آن دو حالت داشت:
حالت اول: قصاص و دیه: از نظر قصاص یا دیه در کتاب القصاص و کتاب الدیات بررسی شد.
حالت دوم: کفارة: اکنون میگوئیم علاوه بر حکم قصاص و دیه در قتل نفس حکم دیگری به نام کفاره داریم که جانی به جنایت قتل باید بپردازد البته کفارات باب مستقلی دارد و در جای خودش بحث شده است که یکی از موارد قتل است منتهی اینجا به طور خلاصه تکرار میشود و بحث مفصلی هم ندارد و با این بحث کتاب الدیات تمام میشود.
یک تذکر: بعد از اتمام اشتغال در شورای عالی قضائی و دیوان عالی کشور و مراجعت از تهران به قم در سال 80 بحث خارج قضا را شروع کردیم و بعد بحث شهادات و حدود و قصاص و دیات و به فضل الهی تمام شد و محل ابتلا هم بود. اما فکر میکنم برای بحث بعدی اگر امر به معروف و نهی از منکر را شروع کنیم فکر کنیم مفید باشد زیرا بحث امر به معروف و نهی از منکر به صورت درس خارج یا بحث نشده و یا کم بحث شده است و لذا فکر میکنیم مفید باشد. مرحوم امام ابتدا عروة را حاشیه زدند و چاپ هم شد ولی به نظرشان رسید که «الوسیلة» اصفهانی هم قویتر از عروة است و هم فروع بیشتر دارد لذا علاوه بر عروه شروع به حاشیه «الوسیلة» اصفهانی نمودند به ویژه مدتی که در ترکیه تبعید بودند خودشان حاشیه را وارد متن نمودند و به عنوان «تحریر الوسیلة» شد البته خود مرحوم اصفهانی در اول وسیلة دارند که به عنوان ذخیرة العباد بوده است و بعد حواشی زدند و حواشی را وارد متن کردند و چندین مرتبه توسعه دادند تا به صورت کتاب وسیلة که فقط تا کتاب ارث آمده است چاپ شد.
یعنی کتب زیادی از جمله دیات و قصاص و امر به معروف و نهی از منکر و دفاع در وسیله سید اصفهانی نیست و لذا برای سال جدید مناسب است امر به معروف شروع شود اما تا آخر سال به نوبت بحث کفارات و یا بحث کوتاه دیگری ادامه پیدا میکند.
مسأله1: «تجب کفارة الجمع»[4]
معنای کفارة:
الف: لغت: کفارة اسم مصدر از تکفیر است که از «کَفَرَ» به معنای «سَتَرَ» گرفته شده است کافر را از باب اینکه ساتر الحق میباشد کافر میگویند و نیز شب را کافر میگویند زیرا پوشنده است و ظاهر نیست.
ب: اصطلاح: در مورد معنای اصطلاحی کفارة صاحب جواهر[5] میفرماید «عبادة خاصة» مانند عتق «وصوم شهرین» و نیز «اطعام ستین مسکین» که عبادت هستند، کفاره نیز عبادت است.
مرحوم شهید[6] در مسالک میفرمایند «عرفها بعضهم انها طاعة مخصوصة مسقطة للعقوبة او مخففة له» یعنی معمولا مسقط عقوبت است گرچه گاهی اوقات عقوبتی نیست که کفاره مسقط یا مخفف آن باشد مانند کفارهای که در قتل خطای محض ثابت میشود گناهی نبوده تا عقوبتی داشته باشد و کفاره باعث سقوط یا تخفیف عقوبت باشد البته در جای خودش بحث میشود که کفاره یک نحو از توبه است و از باب التائب من الذنب کمن لا ذنب له و دادن کفاره نیز گناه را از بین میبرد.
اقسام کفاره:
قسم اول: کفاره جمع: یعنی کسی که محکوم به پرداخت شد باید هر سه کفاره عتق، صیام شهرین، اطعام ستین مسکین، را یکجا انجام دهد.
قسم دوم: کفاره مرتبه: انسان محکوم به کفاره باید یکی از سه کفاره را به ترتیب انجام دهد اول عتق اگر نیست یا نشد روزه بگیرد و اگر مقدور نبود اطعام نماید.
قسم سوم: کفاره مخیره: مخیر است یکی را انتخاب کند مثل کفاره روزه ماه رمضان که از ابتداء هر یک از سه کفاره را میتواند انتخاب کند.
بررسی نوع پرداخت کفاره در قتل:
اول: قتل عمد: اگر کسی انسانی را عمدا کشته باشد علاوه بر قصاص کفاره جمع هم بعهدهاش میآید. مرحوم صاحب جواهر[7] در ادامه کلام محقق[8] که فرمود «يجب كفارة الجمع بقتل العمد» میفرماید «بلا خلاف اجده فی ذلک بل علیه الاجماع بقسمیه» علاوه بر این حکم نصوصی هم داریم.