درس خارج فقه استاد مقتدایی
92/02/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الدیات (ضمان خسارت حیوان بر مزرعه)
«الثانی اذا جنت الماشیة علی الزرع فی اللیل ضمن صاحبه»[1]
اگر -مثلا- گله گوسفندی به مزرعه وارد شوند و خسارت بزنند یا در باغی وارد شوند که درختان کوچک دارد وارد شوند و به باغ خسارت وارد کنند در مورد ضمان خسارت وارده دو قول است:
قول اول: تفصیل بین شب و روز: مشهور بین قدماء اصحاب قول به تفصیل است میگویند اگر گله گوسفند -یا هر حیوان دیگر- روز وارد مزرعه شود و خسارت وارد کند مالک گله ضامن نیست و اگر شب وارد مزرعه شود و خسارت وارد کند مالک گله ضامن است مرحوم صاحب جواهر[2] میفرماید «المشهور بین قدماء الاصحاب بل لعل علیه اجماعهم کما اعترف به بعضهم بل عن ابن زهره منهم دعواه علیه» مشهور قدماء اصحاب بلکه اجماع قدمای اصحاب -همانگونه که ابن زهره مدعی است- بر قول به تفصیل است.
دلیل قول اول: «سکونی[3] عن جعفر عن ابیه عن علی قال کان علی لا یضمن ما افسدت البهائم نهارا ویقول علی صاحب الزرع حفظ زرعه وکان یضمن ما افسدت البهائم لیلا»
امام صادق(ع) از پدرش نقل کرده است که فرمود حضرت علی(ع) در مورد خسارات وارده بر مزرعه توسط حیوانات در روز حکم به ضمان مالک حیوان نمیکرد ولی در مورد خسارت وارده بر مزرعه توسط حیوانات در شب ضمانت مزرعه را بر عهده صاحب حیوان قرار میداد.[4]
روایت تفصیل میدهد بین شب و روز و این روایت مورد اعتماد است به علاوه اگر ضعفی هم باشد به عمل مشهور جبران میشود.
مؤیدات قول اول: مرحوم صاحب جواهر میفرماید این روایت معتضد است به چند روایت که دلیل مستقل نیستند ولی میتوانند مؤید روایت سکونی باشند
مؤید اول: معاویة بن عمار[5] عن ابی عبدالله(ع) فی حدیث «ان داود(ع) ورد علیه رجلان یختصمان فی الغنم والکَرم[6] فاوحی الله الی داود(ع) اجمع ولدک فمن قضی منهم بهذه القضیة فاصاب فهو وصیک من بعدک» معاویة بن عمار میگوید امام صادق(ع) فرمود در یک داستانی دو نفر که گوسفند یکی به باغ انگور دیگری خسارت وارد کرده بود مرافعه نزد حضرت داوود(ع) آوردند خداوند به حضرت داوود(ع) وحی کرد برای قضاوت تمام فرزندانت را حاضر کن و قضاوت را به عهده آنها بگذار هر یک از فرزندانت قضاوت حق داشت همان وصی تو است «فجمع داود(ع) ولده فلما ان قص الخصمان قال سلیمان(ع) یا صاحب الکرم متی دخلت غنم هذا الرجل کرمک قال دخلته لیلا قال سلیمان(ع) قد قضیت علیک یا صاحب الغنم باولاد غنمک واصوافها فی عامک هذا» داوود(ع) همه فرزندان را جمع کرد و قضاوت را به عهده آنان گذاشت حضرت سلیمان(ع) خطاب به صاحب باغ گفت چه زمانی گوسفندان این مرد وارد باغ شدند و خسارت زدند صاحب باغ گفت هنگام شب سلیمان(ع) خطاب به صاحب گوسفندان گفت حکم دادم تمام منافع یک سال این گوسفندها اعم از بره و پشم و شیر و غیره برای صاحب باغ باشد «فقال داود(ع) کیف لم تقض برقاب الغنم وقد قوم ذلک علماء بنیاسرائیل وکان ثمن الکرم قیمة الغنم» حضرت داوود(ع) که نظرش بر خلاف این نظر سلیمان(ع) بود خطاب به فرزند پرسید کارشناسی شد و معلوم شد و کارشناسان بنیاسرائیل میگویند قیمت گوسفندان به اندازه باغ است پس همه گوسفندان باید به صاحب باغ به عنوان خسارت پرداخت شود تو چرا چنین حکمی ندادی؟ «فقال سلیمان(ع) ان الکرم لم یجتس من اصله وانما اکل حمله وهو عائد فی قابل» سلیمان(ع) گفت گوسفندان باغ را به کلی نابود نکردند بلکه ظاهر و محصول آن را خوردند که به زودی رشد میکند و سبز میشود پس حمل و رشد گوسفندان غرامت حمل و رشد باغ است. «فاوحی الله الی داود(ع) آن القضاء فی هذه القضیة ما قضی به سلیمان(ع)» خداوند به داوود(ع) وحی فرستاد که حکم به حق همان است که سلیمان(ع) گفته است.
تحلیلی پیرامون حکم سلیمان و داوود:
در مقام جمع بین دو حکم داوود(ع) و سلیمان(ع) که قرآن میگوید هر دو حق است قرآن فرمود ﴿انهما حکما بالحق﴾ میگویند
1- حکم مرافعه اینگونه در زمان انبیاء قبل از داوود(ع) دادن گوسفندان به عنوان غرامت باغ بود و حضرت داوود(ع) به اعتبار انبیاء قبل حکم پرداخت گوسفندان را مطرح کرد. و اما حضرت سلیمان(ع) این حکم جدید را مطرح کرد و بعید نیست گفته شود این حکم امضائی بوده است یعنی اول به فکر سلیمان(ع) به عنایت الهی رسید و بعد که مورد اعتراض قرار گرفت خداوند به داوود(ع) وحی کرد که همین حکم جدید که طرح سلیمان(ع) است پذیرفته و جایگزین شود.
2- بعضی هم میگویند وجه جمع این است که میخواستند تعیین خسارت کنند و تعیین خسارت دو راه داشت که قرآن هم میفرماید هر دو حکم، حکم به حق بوده است.
راه اول: دادن گوسفندان در برابر غرامت که گوسفندان ملک صاحب باغ شوند و این حکم از زمان انبیاء قبل نیز بود.
راه دوم: دادن گوسفندان در اختیار صاحب باغ به عنوان بهرهبرداری یک ساله از درآمد آن بطوریکه پس از یک سال گوسفندان به صاحب گوسفندان برگردد.
پس حکم یکی یعنی تعیین خسارت است.
مؤید دوم: «هارون بن حمزه[7] قال سألت اباعبدالله(ع) عن البقر والغنم والابل تکون فی المرئی فتفسد شیئا هل علیها ضمان فقال ان افسدت نهارا فلیس علیها ضمان من اجل ان اصحابه یحفظونه وان افسدت لیلا فانه علیها ضمان»
ابن حمزه گوید از امام صادق(ع) در مورد ضمان گاو، گوسفند و شتری که در مزارع وارد میشوند و احیانا خساراتی وارد میکنند پرسیدم امام(ع) فرمود اگر در روز خسارت وارد کنند ضمان ندارد چون وظیفه صاحبان مزرعه حفاظت از مزرعه است و اگر در شب خسارت وارد کنند ضمان دارد.
ملاحظه میفرمائید چون روایت ضعیف است به عنوان مؤید گرفتهاند.
مؤید سوم: روایت ابی بصیر است که به سه طریق نقل شده است و صاحب وسائل آن را طی شماره 4[8] و 5[9] و 6[10] به صورت سه روایت آورده است ولی در واقع یک روایت است.
«قال سألت اباعبدالله عن قول الله عزوجل ﴿وداود وسلیمان اذ یحکمان فی الحرث اذ نفشت[11] فیه غنم القوم وکنا لحکمهم شاهدین﴾[12] » ابوبصیر میگوید در مورد داستان حکم حضرت سلیمان(ع) در مورد گوسفندانی که بی چوپان وارد باغی شدند و خسارت زدند از امام صادق(ع) پرسیدم «فقال لا یکون النفش الا بالیل» امام(ع) فرمود با توجه به کلمه نفش که در آیه آمده است این خسارت در شب وارد شده است یعنی قول قرآن این است که ایجاد خسارت در شب بوده است «ان علی صاحب الحرث ان یحفظ الحرث فی النهار ولیس علی صاحب الماشیة حفظها بالنهار» بدیهی است که صاحب حرث در روز باید حرثش را حفظ کند و صاحب ماشیه شب باید گلهاش را حفظ کند «انما رایها بالنهار فما افسدت فلیس علیها وعلی اصحاب الماشیة حفظ الماشیه باللیل عن حرث الناس فما افسدت باللیل فقد ضمنوا وهو النفش وان داود حکم للذی اصاب زرعه رقاب الغنم وحکم سلیمان الرسل وسلم وهو اللبن والصوف فی ذلک العام» و اگر در روز گوسفندان به چرا رفته بودند بر صاحب غنم غرامتی نیست و بر صاحب گله لازم است در شب از گله حفاظت کند بنابراین اگر در شب گله خسارت وارد کند صاحب گله ضامن است و چون عنوان نفش آمده است نشان میدهد که خسارت در شب بود و لذا داوود(ع) جهت غرامت حکم به پرداخت همه گوسفندان داد و سلیمان(ع) جهت غرامت حکم بر پرداخت منافع گوسفند داد یعنی هر دو حکم در جهت پرداخت غرامت است.
مؤید چهارم: «رواه جماعة منهم ابن زهره[13] «أن ناقة البراء بن عازب[14] ،[15] ،[16] دخلت حائطا فأفسدته فقضى عليه: أن على أهل الأموال حفظها نهارا ، وعلى أهل المواشي حفظها ليلا ، وأن على أهلها الضمان في الليل»[17] »[18]
از عامه نقل شده است که در زمان رسول الله(ص) ناقه براء وارد باغی شد و باغ را از بین برد پیامبر(ص) فرمود صاحب باغ و اموال باید در روز از مال خود حفاظت کند و صاحب گوسفندان در شب باید حفاظت کند و اگر در شب خسارت وارد شد صاحب گوسفندان ضامن است.
قول دوم: تفصیل به تفریط و عدم تفریط:
مرحوم محقق[19] در شرایع بعد از نقل مستند قول مشهور -روایت سکونی- میفرماید «وفیه ضعف» چون راوی شخصی مثل سکونی است و بر خلاف قاعده و موازین روایت نقل میکند لذا نمیتوانیم بر اساس روایت سکونی فتوی بدهیم بلکه باید مقید به تفریط کنیم و بگوئیم اگر صاحب ماشیه در حفظ ماشیه تفریط کرده است چه شب باشد یا روز باشد ضامن است اما اگر تفریط نکرده است و موارد لزوم را رعایت کرده است در این صورت خسارتی که حیوان وارد میکند صاحب حیوان ضامن است.
استدلال مرحوم محقق و جوابی که داده میشود برای فردا انشاءاله.