< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (فوت مجنی علیه در مدت انتظار بازگشت بینائی)
 مسأله4: «لو مات قبل مضی مدة التی اجلت استقرت الدیة» گفتیم اگر ضربهای بر چشم وارد شد و چشم به حال خودش باقی است ولی مجنی علیه ادعا میکند نمیبیند و بینائی ندارد و جانی منکر است در این صورت که اختلاف میشود مرجع اهل خبره است و چند صورت پیدا میکند:
 صورت اول: اگر دو پزشک متخصص شهادت دادند که دید و بینائی بحال خودش باقی است؛ جانی چیزی بدهکار نمیشود.
 صورت دوم: اگر دو پزشک تایید کردند که دید بکلی ازبین رفته است و زوال هم بگونهای است که بازگشت ندارد؛ در اینجا جانی باید دیه کامله بدهد.
 صورت سوم: دو پزشک تایید کردهاند که بینائی از بین رفته است ولی میگویند رجاء عود هست اما مدت خاصی را هم تعیین نمیکنند در اینجا هم جانی باید دیه را بپردازد. زیرا اگر نپردازد به معنی سقوط ضمان است چون هیچ زمانی برای انتظار نمیتوان تعیین کرد.
 صورت چهارم: دو پزشک ذهاب بینائی را تایید کردند ولی میگویند رجاء عود هست و مدت خاصی هم تعیین میکنند این صورت دو حالت دارد:
 حالت اول: برنگشتن بینائی در مدت انتظار: اگر در این مدت معین شده برای عود بینائی؛ مجنی علیه بینائی خود را به دست نیاورد دیه ثابت است.
 حالت دوم: برگشت بینائی در طول مدت انتظار: اگر در طول مدت معین شده برای بینائی و یا در آخرین مهلت معین شده بینائی برگشت و مجنی علیه بینا شد در اینجا ارش ثابت است و جانی منافع ایام از دست رفتن منفعت چشم را باید بپردازد.
 مرگ مجنی علیه قبل از اتمام زمان انتظار:
 بحث امروز در این فقره آخر حالت دوم از صورت چهارم - است که اگر در بین این مدتی که معین شده بود برای عود بینائی؛ مجنی علیه مرد و موضوع منتفی شد آیا جانی باید دیه بپردازد یا خیر؟ عین همین مسأله را در سمع داشتیم که در اثر ضربه سماع از بین رفت و در مدت قطعی تعیین شده برای انتظار مجنی علیه مرده بود که در آن مسأله امام فرمود «الاقرب الدیة» و صاحب جواهر و محقق و علامه همگی گفتهاند «الاقرب الدیة» صاحب جواهر میگوید تا آنجا که بزرگان متعرض مسأله شدهاند فتوی به دیه دادهاند «بلاخلاف اجده فیه بین من تعرض»
 اما در این مسأله امام فتوی میدهد «استقرت الدیة» دیه ثابت میشود و جانی باید دیه را بپردازد. در مسأله سمع گفتیم وجه اقرب بودن این است که اگر عود میکرد کشف میکردیم زوال دائمی نیست چون وقتی دو پزشک گفتهاند قهرا احتمال عدم دیه قوی است اما عود نکرد و لذا بزرگان به آن احتمال اعتنا نکردند - ولو برای مردن مشمول اطلاق ادله است پس دیه استقرار پیدا میکند.
 از حدقه درآمدن چشم مجنی علیه در حال انتظار، توسط جانی دوم:
 اگر در حالیکه مجنی علیه منتظر بازگشت بینائی از دست رفته بر اثر جنایت است جانی دومی در بین این مدت چشم مجنی علیه را از حدقه در بیاورد یعنی موضوع انتظار از بین رفت یعنی چشم نیست تا منتظر بازگشت بینائی آن باشیم در این صورت هم جانی اول باید دیه نابینائی را بپردازد چون همان فرض قبلی گرچه احتمال قوی وجود داشت که اگر موضوع از بین نمیرفت بینائی برمیگشت اما اکنون بر اثر جنایت جانی اول بینائی از بین رفت و این بینائی ولو با از بین رفتن موضوع عود نکرد پس جانی اول تمام دیه را بدهکار است و در مورد بدهکار شدن جانی دوم دو قول است بعض گفتند مثل چشم اعمی است که بعضی گفتند حکومت و بعضی گفتند ثلث دیه دارد چون چشمی را از حدقه خارج کرده است که نور نداشت و محتمل بود که بینا شود به این احتمال توجه نمیشود بنابراین برخی گفتهاند ثلث و برخی گفته اند ارش ثابت است.
 درآوردن چشم از حدقه توسط جانی دوم بعد از عود بینائی از بین رفته با جنایت جانی دوم:
 امام میفرماید «نعم لو ثبت عوده» یعنی جانی دوم بعد از عود بینایی چشم جنایت را مرتکب شده در اینجا جانی اول ارش میدهد و جانی دوم باید دیه کامل بدهد.
 بررسی مجدد صورت چهارم: عود بینائی مجنی علیه بعد از مدت انتظار:
 اگر در موردی از بین رفتن دید مجنی علیه بین جانی و مجنی علیه اختلاف شد و مراجعه به پزشک کردند و دو پزشک عادل گفتند بینائی عود میکند و مدتی را برای انتظار عود معین کردهاند سه حالت در مسأله وجود دارد:
 حالت اول: اگر تا مدت معینه بینائی برنگشت دیه استقرار پیدا میکند.
 حالت دوم: اگر قبل از پرداخت دیه و بعد از اتمام مدت انتظار بینایی برگردد دیه لازم نیست و امام هم فرمود «لو عاد قبل استیفاء الدیة فله الارش» و فقط ارش ثابت است.
 حالت سوم: اگر دادگاه حکم داد و جانی دیه را پرداخت و بعد از آن بینایی عود کرد آیا جانی میتواند طلب بازپس گیری دیه را بکند اینجا میگوییم خیر بعد از اجرای حکم است لذا امام میفرماید «اما بعده فالظاهر عدم الارتجاع» اگر حکم اجراء شد گرچه بینائی عود کرده باشد ظاهر عدم رجوع دیه پرداخت شده است.
 دلیل عدم عود دیه بعد از پرداخت:
 این نکته مطرح است که چه اثری مترتب است که اگر بعد از مدت انتظار و ثبوت و قبل از پرداخت دیه بینائی برگردد دیه ثابت نمیشود و فقط ارش دارد و اگر پس از مدت انتظار و ثبوت دیه و نیز پرداخت دیه بینائی برگردد دیه پرداخت شده قابل بازگشت نیست. یعنی پرسش این است که در صورت بازگشت بینائی قبل از پرداخت دیه گویا دیه ثابت شده لغو میشود و تبدیل به ارش میگردد اما در صورت بازگشت بینائی بعد از پرداخت دیه حکم قابل تبدیل به ارش نیست؟ بنابراین میگوئیم چه خصوصیتی در پرداخت و عدم پرداخت دیه وجود دارد؟
 برای پاسخ به پرسش فوق به روایتی که قبلا هم خواندیم استناد میکنند که میگوید بازگشت بینائی بعد از اتمام دعوا و اجرای حکم یک موهبت الهی است.
 سلیمان بن خالد [1] «عن ابی عبدالله علیه السلام سألته عن العین یدعی صاحبها أنه لا یبصر شیئا...» در ذیل روایت راوی میپرسد «فان هو ابصر بعده» اگر بعد از پرداخت دیه و اتمام دعوا بینائی برگردد حکم چیست آیا جانی حق بازگرداندن دیه پرداخت شده را دارد؟ «قال هو شیئ اعطاه الله ایاه» امام فرمود آن بازگشت بینائی یک هبه الهی است و ارتباطی به جانی ندارد. علی ای حال در اینجا بعد از انقضاء مدت تفصیل قائل هستیم و میگوئیم اگر دیه استیفاء شده باشد قابل بازگشت نیست و اگر استفیاء نشد ساقط است و تبدیل به ارش میشود یعنی استیفاء ملاک است و در روایت مطلق است چه استفیاء یا عدم آن روایت میگوید بازگشت ندارد به هر حال این تفصیل مطرح است و - چنانچه امام میگوید الظاهر - مسأله خیلی برهانی نیست.
 مسأله5: «لو اختلفا فی عوده» اگر بعد از مدت انتظار بین جانی و مجنی علیه اختلاف شد و جانی میگوید بینائی برگشت ولی مجنی علیه منکر برگشت است و میگوید عود نکرده است و هنوز بینائی ندارد در این صورت اگر مدعی که جانی است توانست اثبات کند فبها نباید دیه دهد و اگر اثبات نتوانست بکند منکر که مجنی علیه است قسم میخورد و دیه ثابت میشود.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین


[1] وسائل الشیعة، ج29، ص370، کتاب الدیات، ابواب دیات المنافع، باب9، ح5، آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo