< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الديات (دیه ذهاب عقل با ضربه بر جسم)

گفتیم در مورد دیه ذهاب عقل به سبب ضربه وارده بر جسم دو مثال مطرح است؛

1- لو شج رأسه.

2- لو قطع یده فذهب عقله.

پس دو جنایت است آیا دو دیه دارد یا یک دیه؟ در مسأله دو قول مطرح است:

قول اول: عدم تداخل: و گفته بودند دو جنایت صورت گرفت دو سبب است و دو مسبب می‌«لم تتداخل الجنایتین»[1]

و گفتیم قول اول مطابق با قاعده است و مقتضای قاعده اقتضای دو مسبب را دارد و اصل عدم تداخل است. علاوه بر این روایتی[2] داشتیم که برای شش جنایت حکم به شش دیه فرمودند.

بررسی مجدد قول اول:

در کشف اللثام[3] می‌«هو المشهور»

در خلاف[4] مرحوم شیخ در مورد قول اول یعنی عدم تداخل ادعای اجماع کرده است.

در مبسوط[5] فرموده «انه مذهبنا» عدم تداخل مذهب ماست که ظهور در اجماع دارد.

ابن ادریس[6] نقل می کند که «رجع الشیخ عن مبناه فی النهایة[7] » مرحوم شیخ که در نهایه قائل به تفصیل شده بود و به روایت تفصیل عمل کرده بود با بیان خلاف و مبسوط - که عدم تداخل را پذیرفت - معلوم می‌

مرحوم محقق در شرایع[8] می‌

در جواهر[9] بعد از کلام محقق می‌«انه اشهر بل المشهور»

توضیحی پیرامون اشهر ومشهور:

الف: اشهر: اشهر است یعنی قول مقابل، مشهور است اما یکی مشهورتر است

ب: مشهور: اما وقتی گفت بلکه مشهور است یعنی قول مقابلش نادر است.

بنابراین از مجموع بحث نظر امام خمینی در می‌«وفی روایة صحیحة»[10] اگر با ضربه واحد شد تداخل می‌«لکن اعرض اصحابنا عن ذلک الروایة»[11] اصحاب از عمل به این روایت اعراض کرده‌

و در ذیل می‌«مع ذلک»[12] با اینکه روایت معرض عنها است «فالاحتیاط بالتصالح حسن»[13] چون احتمال می‌

اقول: عقیده ما همین است که تداخل نمی‌

وجه احتیاط امام: می‌

قول دوم: تفصیل: به اختصار دیروز گفتیم اگر دو جنایت با یک ضربه ایجاد شود تداخل می‌[14] بود که از نظر سند صحیحه است و دلالت بر تفصیل دارد در یک فراز روایت، امام فرمودند «اغرم ضاربه الدیة فی ماله لذهاب عقله» چون عقل مجنی علیه زائل شد جانی باید یک دیه کامله بپردازد «قلت فما تری علیه فی الشجه شیئا» راوی می‌«قال لا لانه انما ضرب ضربة واحدة فجنت الضربه جنایتین»

امام فرمود برای شجه چیزی در نظر نمی‌

یعنی ضربه سبب دیه وقوع جنایت است و وقوع جنایت با یک ضربه بود.

مرحوم صاحب جواهر[15] می‌«عمل الشیخ فی النهایة[16] وابن السعید فی الجامع[17] بمضمون الروایة» شیخ و ابن سعید به مضمون این روایت عمل کردند و فتوی به تفصیل دادند.

هماهنگی مرحوم خوئی با قول دوم:

مرحوم آقای خویی[18] در اینجا فتوی به روایت می‌«لو شج شخصا شجة» اگر ضربه‌«فذهب بها عقله» و عقل مجنی علیه زائل شد «فان کانت الشجة وذهاب العقل بضربة واحدة تداخلت دیتاهما» اگر شجه و ذهاب عقل به یک ضربه باشد تداخل می‌«وان کانا بضربتین فجنی بکل ضربه جنایة لم تتداخلا» و اگر دو جنایت به دو ضربه باشد تداخل نمی‌موجب ضعف سند نمی‌

بازگشت سلامت عقلی پس از حکم و پرداخت دیه:

مسأله3: «لو ذهب العقل بجنایة ودفع الدیة ثم عاد العقل»[19]

اگر پس از محاکمه و محکومیت جانی و پرداخت دیه عقل مجنی علیه دوباره برگشت آیا جانی می‌

قول اول: مرحوم محقق در شرایع[20] می‌«لم یرتجع الدیة» و فتوی می‌«وان جنی فأذهب العقل ودفع الدیة ثم عاد العقل لم یرتجع الدیة»

اگر پس از ذهاب عقل و پرداخت دیه مجنی علیه پس از مدتی سلامتی مجدد را به دست آورد جانی نمی‌د.

دلیل مسأله:

1- مرحوم محقق می‌«لأنه هبة مجددة» برگشت عقل مجنی علیه هبه جدیدی است که خدا داده است جانی حق ندارد دیه را پس بگیرد و برگشت عقل ربطی به جانی ندارد و این عقل برگشته غیر از عقل قبلی است.

2- خبر ابی حمزه ثمالی[21] «عن ابی جعفر قال قلت له جعلت فداک ما تقول فی رجل ضرب راس رجل بعمود فسطاط فأمّه[22] یعنی ذهب عقله قال علیه الدیة قلت فانه عاش عشره ایام او اقل او اکثر فرجع الیه عقله أله ان یرجع الدیة قال لا قد مضت الدیة بما فیها»

ابوحمزه می‌(ع) عرض کردم فدایت شوم در مورد مردی که با عمود خیمه بر سر مردی زد و عقل مجنی علیه زائل شد حکم چیست؟ امام فرمود باید دیه بپردازد عرض کردم مجنی علیه پس از گرفتن دیه زمانی را با دیوانگی زندگی کرد اما پس از مدتی عقلش برگشت آیا باید دیه را برگرداند؟ امام فرمود جریان دیه تمام شد و برنمی‌

ملاحظه می‌

مناقشه در سند روایت:

روایت از نظر سند ضعیف است زیرا محمد بن ربیع[23] و یحیی بن المبارک[24] و عبدالله بن جبله[25] در سند قرار دارند و اعتباری به قولشان نیست و غیر موثق هستند بنابراین روایت ضعیف است.

قول دوم: ثبوت ارش:

ممکن است گفته شود با بازگشت عقل کشف می‌

حضرت امام با یک دقت خاص می‌«ففی ارتجاع الدیة تامل وان کان الارتجاع والرجوع الی الحکومة اشبه»[26]

قابل تأمل است که بتوانیم قائل به ارجاع دیه شویم یعنی دیه بازگشت ندارد اما اشبه به قواعد این است که بگوئیم دیه بازگردد و بر اثر زحمتی که برای مجنی علیه ایجاد شد و هتک حرمتی که نسبت به یک انسان انجام شد حکومت و ارش ثابت است و تأمل به خاطر ضعف روایت است یعنی چون روایت داریم سخت است بگوئیم برخلاف روایت عمل شود اما چون روایت ضعیف است پس دادن دیه و ثبوت ارش اشبه است.

کیفیت تعیین ارش و حکومت: حالت فعلی مجنی علیه با سلامت خودش یا سلامت دیگری باید سنجیده شود و به همان ملاحظه برای جانی جریمه تعیین گردد.

وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.


[22] أم یؤم أی أم است یعنی مغز انسان.
[23] محمد بن ربیع بن سوید ساعی معاصر حضرت امام عسکری علیه السلام بود. فقط در رجال طوسی نام او ذکر شده است و در هیچ کتاب رجالی مدح یا توثیق و یا ذمی ندارد.
[24] یحیی بن المبارک معاصر حضرت امام جواد علیه السلام بود و در رجال برقی و رجال طوسی نام او ثبت است اما روایات فراوانی در کافی، تهذیب، استبصار، من لایحضر و وسائل از او نقل شده است.
[25] عبدالله بن جبلة الکنانی معاصر حضرت امام کاظم علیه السلام بود که در رجال برقی و رجال غضائری نام او ثبت است و هیچ مدح یا توثیق و یا ذمی در مورد او نیامده است ضمن اینکه روایات فراوانی از او در کافی و تهذیب و استبصار و من لا یحضره و وسائل ثبت شده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo