< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات(ديه زبان- ديه زبان اخرس)
 دیه لسان:
 گفتیم لسان صحیح اگر قطع شود دیه کامل دارد و لسان اخرس ثلث دیه دارد و اگر بعض لسان اخرس قطع شود دیه علی حسب المساحة محاسبه میشود و اگر بعض لسان صحیح قطع شود در مسأله 4 قول وجود دارد:
 قول اول: محاسبه بر اساس منافع؛ مشهور گفتند علی حسب المنافع محاسبه میشود و کاری به جِرم نداریم و گفتیم منفعت شاخصه زبان تکلم است و منافع دیگر نظیر چشیدن و خُرد کردن غذا و غیره منافع تابعه هستند.
 و گفتیم ملاک این است که دیه را به عدد حروف ابجد که علی المشهور 28 حرف است تقسیم میکنیم دینار را فرض میکنیم و علی السویه تقسیم میکنیم که تقریبا 35 دینار و مقداری از دینار برای هر حرف میشود. حروف الفباء را تکلم میکند اگر مخرج مثلا ده حرف را از دست داد ده سی و پنج دینار دیه میشود.
 مرحوم شهید در مسالک [1] میفرماید «علی المشهور» و بعضی ادعای اجماع کردند و مرحوم شیخ در خلاف [2] فرمود «اجماع الفرقة واخبارها».
 و گفتیم چند روایت [3] دلیل مسأله است و دیروز یک روایت را خواندیم که دلیل اصلی است و اکنون مرور میکنیم البته روی جمله «بعض لسانه» که در روایت آمده است بررسی بیشتری خواهیم داشت.
 1- معتبره سماعه [4] «عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قلت له: رجل ضرب لغلام ضربة فقطع بعض لسانه» ضربه‌ای به غلامش زد و در اثر آن بعض لسان قطع شد (روی کلمه بعض دقت کنید که بعدا محل توجه ما است) «فأفصح ببعض ولم يفصح ببعض» بعض حروف را نمی‌تواند اداء کند و برای برخی دیگر قادر بر تکلم است «فقال: يقرأ المعجم فما أفصح به» آن مقدار از حروف را که می‌تواند اداء کند «طرح من الدية» دیه ندارد «وما لم يفصح به الزم الدية» آن مقداری که نمی‌تواند اداء کند دیه‌اش را می‌پردازد.
 تا اینجا صریحا حکم را بیان کرده است اما روایت ذیلی دارد که فرمود:
 «قال: قلت: كيف هو؟ قال: على حساب الجمل: ألف ديته واحد، والباء ديتها اثنان، والجيم ثلاثة، والدال أربعة، والهاء خمسة، والواو ستة، والزاء سبعة، والحاء ثمانية، والطاء تسعة، والياء عشرة، والكاف عشرون، واللام ثلاثون، والميم أربعون، والنون خمسون، والسين ستون، والعين سبعون، والفاء ثمانون، والصاد تسعون، والقاف مائة، والراء مائتان، والشين ثلاثمائة، والتاء أربعمائة وكل حرف يزيد بعد هذا من ألف ب ت ث زدت له مائة درهم.»
 راوی می‌گوید کیفیت پرداخت دیه چگونه است؟ امام فرمود با محاسبه جمله (ابجد...) دیه تعیین می‌شود و توضیح می‌دهد اگر قادر به تلفظ «الف» نبود دیه‌اش یک درهم است و دیه «ب» دو درهم و دیه «ج» سه درهم و دیه «د» چهار درهم و دیه «هـ» پنج درهم و دیه «و» شش درهم و دیه «ز» هفت درهم و دیه «ح» هشت درهم و دیه «ط» نه درهم و دیه «ی» ده درهم و دیه «ک» بیست درهم و دیه «ل» سی درهم و دیه «م» چهل درهم و دیه «ن» پنجاه درهم و دیه «س» شصت درهم و دیه «ع» هفتاد درهم و دیه «ص» نود درهم و دیه «ق» صد درهم و دیه «ر» دویست درهم و دیه «ش» سیصد درهم و دیه «ت» چهارصد درهم و در ادامه نیز به هر حرف صد درهم اضافه می‌شود.
 مرحوم محقق در شرایع [5] می‌فرماید این ذیل که در روایت ذکر شده مطروح است و مرحوم شیخ نیز فرمود برداشت خود راوی است پس به صدر روایت عمل می‌کنیم که موافق فتوی مشهور است.
 2- صحیحه حلبی [6] « عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: إذا ضرب الرجل على رأسه فثقل لسانه» اگر ضربه‌ای به سر شخصی وارد شد و زبانش سنگین شد «عرضت عليه حروف المعجم فیقرأ، ثم قسمت الدية على حروف المعجم» وادار می‌شود که حروف را اداء کند و کل دیه را بر تعداد حروف معجم تقسیم می‌کنیم. «فما لم يفصح به الكلام كانت الدية بالقياس من ذلك.» به هر مقدار که نتوانست قرائت کند به همان مقدار دیه محاسبه می‌شود.
 3- سکونی [7] « عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: اتى أمير المؤمنين (عليه السلام) برجل ضرب فذهب بعض كلامه وبقي البعض» شخصی را نزد امیرالمؤمنین آورده بودند که بر اثر ضربه‌ای که بر او وارد شده بود قادر نبود برخی از حروف را تلفظ کند «فجعل ديته على حروف المعجم» امام دیه‌اش را بر اساس حروف معجم قرار داد. «ثم قال: تكلم بالمعجم فما نقص من كلامه فبحساب ذلك» سپس فرمود حروف معجم را تلفظ کن و هر مقدار از حروف را نتوانستی تلفظ کنی به همان حساب دیه طلب داری «والمعجم ثمانية وعشرون حرفا» و حروف معجم نیز 28 حرف است. «فجعل ثمانية وعشرون جزءا، فما نقص من كلامه فبحساب ذلك.» در نتیجه امام دیه را بر 28 جزء تقسیم کرد و حروفی را که نتواند تلفظ کند به نسبت 28 محاسبه می‌شود.
 نتیجه قول مشهور: نتیجه این می‌شود که اگر مثلا نصف زبان را از نظر مساحت قطع کرد ولی از نظر حروف ربع حروف را نمی‌تواند ادا کند در نتیجه باید ربع دیه بگیرد و یا بالعکس اگر ربع زبان را قطع کرد ولی نصف حروف را نمی‌تواند ادا کند در نتیجه باید نصف دیه بگیرد.
 قول دوم: علی حسب المساحة:
 قولی که به مرحوم محقق اردبیلی نسبت می‌دهند در مجمع الفائده [8] فرمود اگر بعض زبان قطع شد دیه‌اش علی حسب المساحة است و کاری به منفعت نداریم و حکمش همانند زبان اخرس است.
 دلیل اول قول دوم: می‌فرماید قول مشهور که استدلال به روایت کردند «خالیة عن ذکر قطع بعض لسان وخاصة بما ذهب بعض المنفعه» هیچکدام از روایات نمی‌تواند دلیل قول مشهور باشد یعنی قول مشهور دلیل ندارد پس مثل سایر اعضاء است که علی حسب المساحة است. زیرا بعض از این روایات اصلا خالی از ذکر «قطع لسان» است و نمی‌گوید «اگر لسان قطع شد» بلکه برای جایی است که در زبانش یک ایرادی پیدا شده باشد و منفعت کم شده است.
 مناقشه در دلیل اول قول دوم: در جواب باید گفت گرچه در دو روایتی که امروز خواندیم قطع لسان وجود ندارد اما به قرینه روایت اول- معتبره سماعه- که خواندیم عنوان «قطع بعض لسانه» آمده است. این دو روایت حمل بر قطع لسان می‌شود.
 دلیل دوم قول دوم: مرحوم محقق اردبیلی در مورد روایت اول می‌گوید مراد عبارت «قطع بعض لسانه» یعنی بعض از کلامش قطع شده و بعضی از حروف را نمی‌تواند ادا کند و کاری به جِرم زبان ندارد اسم حروف معجم را لسان گذاشته است. به علاوه فرمود چه ربطی دارد که یک ضربه بزند و نصف زبانش قطع شد.
 مناقشه در دلیل دوم قول دوم:
 اولا: این روایت دلیل است و اگر روایت دیگر نداشتیم این برای ما کافی بود به چه دلیل شما می‌گویید این روایت مجاز است اینکه بگویید مجاز است قرینه می‌خواهد و ما نداریم بلکه قرینه به عکس داریم.
 ثانیا: چنانکه قبلا اشاره کردیم «قطع بعض لسانه» به معنای قطع جرم است و این هم امکان دارد که یک ضربه‌ای به کسی بزنند و نصف زبانش قطع شود مثلا در ضربه وارده زبانش بین دندان‌ها قرار گرفت و قطع شد.
 بنابراین استدلال محقق اردبیلی درست نیست و قول دوم که علی حسب المساحه باشد رد می‌شود.
 دو قول دیگر ان شاء الله فردا
 وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.


[1] مسالک الافهام 15: 415، ط المعارف الاسلامیة.
[2] الخلاف 5: 341، ط جماعة المدرسین.
[3] وسائل الشیعة 29: 358، کتاب الدیات، ابواب دیات المنافع، ط آل البیت.
[4] وسائل الشیعة 29: 360، کتاب الدیات، ابواب دیات المنافع، باب2، ح7، ط آل البیت.
[5] شرایع الاسلام 4: 1033، ط استقلال طهران.
[6] وسائل الشیعة 29: 359، کتاب الدیات، ابواب دیات المنافع، باب2، ح3، ط آل البیت.
[7] وسائل الشیعة 29: 360، کتاب الدیات، ابواب دیات المنافع، باب2، ح6، ط آل البیت.
[8] مجمع الفائدة 14: 377، ط جماعة المدرسین.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo