< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات(ديه زبان- ديه زبان اخرس)
 دیه لسان:
 در دیه لسان دو مطلب مورد بررسی قرار گرفت:
 مطلب اول: گفتیم قطع لسان صحیح دیه کامل دارد.
 مطلب دوم: گفتیم قطع لسان اخرس یعنی کسی که لال است و قادر بر تکلم نیست اما زبان دارد ثلث دیه ثابت است و در هر دو مورد به تفصیل بحث شد.
 و در ذیل در مورد شمول اخرس گفتیم عام است هر دو مورد خَرَس خلقتا یا بالعرض را شامل میشود و در هر دو صورت ثلث دیه دارد.
 برای تأیید عدم فرق دو مورد؛ روایتی صحیحه [1] از برید بن معاویه از امام باقر(ع) نقل کردیم که فرمود: «فی لسان الاخرس وعین الاعمی وذکر الخصی وانثییه ثلث الدیة»
 روایت اطلاق دارد چه خلقتا اخرس باشد یا به آفة اخرس باشد را شامل می شود.
 بررسی یک روایت معارض:
 اکنون روایت دیگری مطرح است که از نظر سند صحیحه است ولی دلالت بر تفصیل می کند و می گوید اگر اخرس خلقتا بود و الآن جانی آن زبان را قطع کرد دیه کامل دارد و اگر به آفت باشد ثلث دیه دارد روایت را در ذیل ملاحضه می فرمایید.
 صحیحه ابی بصیر [2] عن ابی جعفر قال «سئله بعض آل زراره عن رجل قطع لسان رجل اخرس فقال ان کان ولدته امه و هو اخرس فعلیه الدیة و ان کان لسانه ذهب به وجع او آفة بعد ما کان یتکلم فان علی الذی قطع لسانه ثلث دیة لسانه».
 مضمون روایت تفصیل در مسأله است که امام باقر(ع) در جواب پرسش فردی از آل زرارة [3] فرمود اگر اخرسی که لسانش قطع شد خلقتا اخرس بود بر جانی تمام دیه زبان ثابت است و اگر از اول تولد لال نبود بلکه با جنایت یا آفت سماوی قدرت تکلم را از دست داد بر جانی ثلث دیه زبان ثابت است.
 مناقشه در استدلال و روایت معارض:
 اولا: این روایت معارض دو گونه نقل شده است:
 نقل اول: روایت مورد استدلال بنابر نقل مرحوم صدوق در بخش اول (اخرس خلقتی) «فعلیه الدیة» آمده است و در بخش دوم (اخرس آفتی) «علیه ثلث الدیة» آمده است این نقل من لا یحضر [4] می تواند معارض باشد با روایت صحیحه عام.
 نقل دوم: اما همین روایت را مرحوم کلینی در کافی [5] نقل می کند و در هر دو بخش (اخرس خلقتی و آفتی) می گوید «علیه ثلث الدیة».
 پس روایت علی نقل تفصیل دارد و علی نقل تفصیل ندارد پس روایت صریح نیست در نتیجه نمی توان به آن اعتماد کرد.
 ثانیا: مرحوم صاحب جواهر [6] می فرماید می پذیریم چنین روایت صحیحه ای بنابر نقل صدوق وجود دارد «الا انی لم اجد عاملا به فهو شاذ قاصر عن تقیید غیره» لکن من نیافتم که فقیهی به این روایت عمل کرده باشد بنابراین روایت شاذ است و نمی تواند عموم دیگر روایات را تقیید بزند.
 بنابراین قول حق همان است که در لسان اخرس ثلث دیه است سواء اینکه خلقتا باشد یا به آفت سماوی باشد.
 قطع بخشی از زبان اخرس:
 مسأله2 « لو قطع بعض لسان الاخرس فبحساب المساحة » اگر بعض لسان اخرس را قطع کرد منطقه قطع شده با مجموع مساحت زبان به نسبت سنجیده می شود و درصد دیه آن مشخص می گردد.
 مرحوم صاحب جواهر [7] می فرماید «بلا خلاف» همانطور که در نظائر این اعضاء هم اینگونه بود در این مورد نیز خلافی نیست.
 قطع بخشی از زبان صحیحه:
 «وأما الصحيح فيعتبر قطعه بحروف المعجم، وتبسط الدية على الجميع بالسوية من غير فرق بين خفيفها وثقيلها، والسنية وغيرها، فإن ذهبت أجمع فالدية كاملة، وإن ذهب بعضها وجب نصيب الذاهب خاصة [8] ».
 انما الکلام در لسان صحیح [9] ؛ اگر بعضی از زبانی که سالم است و تکلم می کند قطع شد مشهور می گویند به حسب منافع محاسبه می کنند و در راس منافع زبان تکلم است با این مبنا که حروف الفبا را محاسبه می کنند تا مشخص شود که از بیست و هشت حرف چه تعداد از حروف را نمی تواند ادا کند به همان میزان دیه را محاسبه می کنند و لذا علی القاعده دیه باید بین عدد حروف الفبا تقسیم شود یعنی ممکن است نصف زبان قطع شود اما در صورتی که فقط 5 حرف از 28 حرف را تکلم نکند نمی توانیم نصف دیه دریافت کنیم بلکه باید به اندازه سهم 5 حرف دیه دریافت نماییم که سهم هر حرف از دیه 35 دینار و مقداری از یک دینار می شود [10] .
 فرض کنید اگر 10 حرف را فاقد شد ده تا 35 دینار می شود 350دینار یا اگر 5 حرف را فاقد شد پنج سی و پنج دینار بدهکار است.
 مرحوم شهید [11] می فرماید «المشهور بین الاصحاب اعتبار لسان الصحیح بحروف المعجم»
 در مجمع البرهان می فرماید «هو مذهب الاکثر»
 در خلاف [12] مرحوم شیخ می فرماید علیه اجماع الفرقه واخبارها و در مبسوط [13] و سرائر [14] ادعای اجماع شده است.
 دلیل قول مشهور:
 1- معتبره سماعه [15] عن ابی عبدالله «قال قلت له رجل ضرب غلامه ضربة فقطع بعض لسانه فافصح ببعض و لم یفصح ببعض فقال یقرء المعجم فما افصح به طرح من الدیة و ما لم یفصح الزم الدیة قال قلت: كيف هو؟ قال: على حساب الجمل».
 سماعه گوید از اما پرسیدم اگر مردی به غلامی ضربتی زد و بخشی از زبان را قطع کرد و برخی از حروف نمی تواند تکلم کند تکلیف چیست؟
 امام فرمود وادار می شود که حروف را اداء کند هرچند حرفی که نتواند اداء کند دیه ثابت است پس کل دیه بر کل حروف تقسیم می شود تا دیه هر حرف به دست آید.
 مناقشه اول در دلیل قول مشهور:
 منتهی این روایت به این کیفیت که گفتیم (دیه را بر تعداد حروف تقسیم کنیم) یک ذیل دارد که صاحب وسائل نیز نقل کرده است [16] بعد از اینکه امام جواب را دادند سائل می گوید « قلت: كيف هو؟ قال: على حساب الجمل: ألف ديته واحد، والباء ديتها اثنان، والجيم ثلاثة، والدال أربعة، والهاء خمسة، والواو ستة، والزاء سبعة، والحاء ثمانية، والطاء تسعة، والياء عشرة، والكاف عشرون، واللام ثلاثون، والميم أربعون، والنون خمسون، والسين ستون، والعين سبعون، والفاء ثمانون، والصاد تسعون، والقاف مائة، والراء مائتان، والشين ثلاثمائة، والتاء أربعمائة وكل حرف يزيد بعد هذا من ألف ب ت ث زدت له مائة درهم». چگونه تعیین کنیم امام فرمودند روی حساب جمل. از یک تا ده محاسبه شود از ده تا صد ده تائی و از صد صد تائی و این خلاف طرحی است که مشهور مطرح کرده است زیرا مشهور بر اساس صدر روایت می گفت کل دیه بر تعداد حروف تقسیم می شود و هر حرفی سهم مساوی دارد که به طور متوسط هر حرفی 35 دینار دیه دارد.
 جواب مناقشه اول در دلیل قول مشهور:
 صاحب وسائل فرمود: «قال الشيخ [17] : ما تضمن هذا الخبر من تفصيل الدية على الحروف يشبه أن يكون من كلام بعض الرواة حيث سمعوا أنه قال: يفرق على حروف الجمل ظنوا أنه على ما يتعارفه الحساب ولم يكن القصد ذلك، بل القصد أنها تقسم أجزاء متساوية كما مر» به نظر می رسد که این ذیل برداشت خود راوی است و کلام امام نیست. زیرا تفصیلی که آمده است ناظر بر این است که وقتی امام فرمود بر اساس جمل دیه تقسیم می شود راوی گمان کرد که باید عددها بر اساس حروف ابجد محاسبه شود در حالیکه منظور امام همان تقسیم دیه بر 28 حرف بطور مساوی بوده است.
 مناقشه دوم در دلیل قول مشهور:
 صاحب وسائل در ادامه طی نقل از شیخ فرمود: «وذكر أن التفصيل المذكور لا يبلغ الدية إن حسب على الدراهم، ويبلغ أضعاف أضعاف الدية إن حسب على الدنانير، كل ذلك فاسد انتهى. ومراده أن قوله: ألف ديته واحد ( الخ ) من كلام بعض الرواة».
 به علاوه اگر بصورت شمارگان حروف ابجد محاسبه شود بر اساس دراهم حروف تمام می شود و مقداری از دیه باقی می ماند و بر اساس دینار مقداری از حروف باقی می ماند و هردو فرض باطل است ضمن اینکه عبارت «ألف دیة واحد» به بعد کلام راوی است و کلام امام نیست.
 پس اصل مطلب به این کیفیت است که اگر لسان صحیح قطع شد به حساب منافع (به حساب نطق) دیه را تعیین می کنیم نه به حساب مساحت زبان.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


[1] وسائل الشیعة 29: 336، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب31، ح1، ط آل البیت.
[2] وسائل الشیعة 29: 336، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب31، ح2، ط آل البیت.
[3] زرارة فامیل فراوان دارد که همه از اهل حدیث و موثقین و از روات معروف بودند که به آل زرارة معروفند.
[4] من لا یحضره الفقیه 4: 148، ح5328، ط جماعة المدرسین. عن أبي بصير عن أبي جعفر (عليه السلام): قال: سأله بعض آل زرارة عن رجل قطع لسان رجل أخرس، فقال: إن كان ولدته أمه وهو أخرس فعليه الدية، وإن كان لسانه ذهب بوجع أو آفة بعد ما كان يتكلم فأن على الذي قطع ثلث دية لسانه.
[5] الکافی 7: 318، ح7، ط دارالکتب الاسلامیة.
[6] جواهرالکلام 43: 209، ط دارالکتب الاسلامیة.
[7] جواهرالکلام 43: 210، ط دارالکتب الاسلامیة.
[8] تحریر الوسیله 2: 575، ط دارالکتب العلمیه.
[9] گفتنی است زبان انسان دو حالت دارد حالت اول: جرم زبان که خود یک دیه کامله دارد. حالت دوم: حالت تکلم است که خود تکلم نیز یک دیه کامله دارد در نتیجه زبان صحیح دو دیه کامله دارد.
[10] - 35.7= 28 ÷1000دینار
[11] مسالک الافهام 15: 415، ط المعارف الاسلامیة.
[12] الخلاف 5: 341، ط جماعة المدرسین.
[13] المبسوط 7: 135، ط مکتبة المرتضویة.
[14] السرائر 3: 385، ط جماعة المدرسین.
[15] وسائل الشیعة 29: 360، کتاب الدیات، ابواب دیات المنافع، باب2، ح7، ط آل البیت.
[16] وسائل الشیعة 29: 361و360، کتاب الدیات، ابواب دیات المنافع، باب2، ح7، ط آل البیت.
[17] تهذیب الاحکام 10: 263، ح1042، ط دارالکتب الاسلامیة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo