< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات(حکم موارد غیر مقدر دیه لحیه خنثی و مرئه دیه دو چشم دیه چشم معیوب)
 مسأله7 «لا تقدیر فی غیر ما تقدم من الشعر [1] لکن یثبت له الارش ان قلع منفردا» در مورد شعر تاکنون مواردی مورد بحث قرار گرفت.
 اکنون در مسأله 7 می‌فرماید در غیر مواردی که در دیه مو گفته شد موارد دیگری است که در بدن انسان مو دارد مثل گرده، سینه، ساعد و غیره یعنی موهای دیگر که دیه مقدر ندارد اگر موهایی که مقدر ندارد توسط جنایت از بین رفت مسأله دو صورت دارد:
 صورت اول: از بین رفتن مو و سالم ماندن بدن:
 در این صورت علی القاعده باید ارش داشته باشد.
 مرحوم امام فرمود «لا تقدیر فی غیر ما تقدم من الشعر»
 مرحوم محقق [2] در شرایع می‌فرماید «وما عدا ذلک من الشعر کالنابت علی الساعدین او ساقین لا تقدیر فیه» این موارد نظیر دو بازو یا دو زانو دیه مقدر ندارد «استنادا الی البرائة الاصلیة» منتهی گرچه دیه ندارد اما جنایتی انجام شد و دردی ایجاد شد یا عیبی واقع شد لذا برای احقاق حق مجنی علیه ارش دارد یعنی با محاسبه قیمت با فرض عبد بودن محاسبه می‌شود.
 صورت دوم: از بین رفتن مو به تبع از بین رفتن عضو:
 اما اگر مویی که از بین رفت به تبع عضوی است که از بین رفته است در این صورت دیه و ارش ندارد یعنی تابع است زیرا وقتی مثلا دست دیه دارد مو تابع خود دست است.
 مرحوم صاحب جواهر [3] هم بعد از کلام محقق می‌فرماید «بلا خلاف اجده فیه بل عن المهذب البارع [4] الاجماع علیه»
 مسأله 8 « يثبت الأرش في لحية الخنثى المشكل وكذا في لحية امرأة لو فرض النقص وفي كل مورد مما لا تقدير فيه، ولو فرض أن إزالة الشعر في العبد أو الأمة تزيد في القيمة أو لا ينقص منها لا شئ عليه إلا التعزير، ولو فرض التعييب بذلك وجب الأرش.»
 مسأله8 بحث خنثی مشکل است و مورد ندارد و ما از آن رد می‌شویم.
 و لحیة زن نیز مورد ابتلاء و بحث نیست لذا از آن می‌گذریم زیرا عنوان لحیه مطرح است که مورد نادر است.
 الثانی العینان: دوم از اعضای بدن دو چشم است.
 مرحوم امام می‌فرماید «فی العینین معا الدیة وفی کل واحدة منهما نصفها»
 اگر هر دو چشم از بین رفت یک دیه کامله دارد و اگر یک چشم نابود شد نصف دیه دارد.
 مرحوم شهید [5] در مسالک می‌فرماید «اجمع المسلمون علی ان فی العینین معا الدیة وفی احداهما من الصحیح نصف الدیة» جمیع مسلمین اجماع دارند که دیه دو چشم دیه کامله است و یک چشم نصف دیه است.
 مرحوم صاحب جواهر [6] بعد از بیان محقق می‌فرماید «بلا خلاف بیننا بل وبین غیرنا» یعنی این مسأله مورد اتفاق همه علمای مسلمین است.
 دلیل مسأله:
 1- اجماع.
 2- روایت: دوگونه روایت داریم:
 دسته اول: روایاتی که بالعموم دلالت دارد؛
 1- صحیحه عبدالله بن سنان [7] عن ابی عبدالله «قال ما کان فی الجسد منه اثنان ففیه نصف الدیة» مثل الیدین والعینین هر عضوی از بدن انسان جفت و دو تا باشد در هر فرد از یک جفت نصف دیه است روایت عام است هر عضوی را شامل می‌شود.
 2- صحیحه هشام بن سالم [8] «قال کل ما کان فی الانسان اثنان ففیهما الدیة وفی احدهما نصف الدیة وما کان فیه واحد ففیه الدیة»
 عبارت روایت دوم صریح‌تر است که در هر یک جفت دیه کامله است و در یکی از آن دو نصف دیه است و هر عضوی که در بدن انسان مثل زبان یا بینی تک باشد دیه کامله دارد.
 دسته دوم: روایاتی که بالخصوص دلالت دارد؛
 1- صحیحه حلبی [9] «عن ابی عبدالله قال ..... وفی العینین الدیة وفی احداهما نصف الدیة»
 روایت مفصل است مواردی نظیر گوش و زبان را مطرح می‌کند که محل شاهد ما قسمت عینین است روایت صحیحه است و صراحت بر دیه کامله در دو چشم دارد.
 2- معتبره سماعة [10] «.... والعین الواحدة نصف الدیة» این روایت هم مفصل است محل شاهد ما این است که فرمود جنایت بر یک چشم نصف دیه دارد.
 نتیجه: اجماع و اتفاق داریم و از نظر روایات هم بالعموم و بالخصوص دیه چشم دیه کامل است.
 حکم جنایت بر چشم معیوب:
 اگر چشم معیوب باشد و جنایت روی چشم معیوب انجام شده باشد مانند کسی که اعمش است یا اعور است چه حکمی دارد؟
 دلیل خاصی برای چشم معیوب نداریم از این جهت به اطلاق روایات عمل می‌کنیم وقتی اطلاق آمد خود دلیل است و شبهه نمی‌آید.
 مرحوم امام می فرماید اقسام چشم‌های معیوب مانند صحیح است زیرا چشم اطلاق دارد که روایت گفته است دو چشم یک دیه کامله دارد و در روایت هیچ قیدی نیامده است.
 نتیجه: موارد ذیل دیه کامله دارد:
  1. اعمش: کسی که چشمش ضعیف و دچار آبریزش باشد.
  2. احول: لوچ یعنی کسی که دو تایی می بیند.
  3. اخفش: یعنی روز کور.
  4. اعشی: یعنی شب کور.
  5. ارمد: یعنی کسی که مبتلا به چشم درد است.
 تبصره:
 یک عیبی گاهی در چشم است که گاهی در سیاهی چشم نقطه سفیدی وجود دارد در این صورت یک وقت است که بطور کلی نابینا می‌شود و جلوی دید را می‌گیرد این مصداق اعمی است اما اگر دید دارد ولو کم شده باشد مانند چشم صحیح است و اگر نصف دید را از بین برد یا ثلث دید را از بین برده است پس عیبی است که موجب نقص شده است دیه‌اش با دیه چشم سالم فرق می‌کند و این چشمی که معیوب شده بر اساس تشخیص پزشک به تناسب کم شدن دید نظیر ثلث یا نصف و غیره از دیه کم می‌شود و اگر ممکن نبود و پزشک نتوانست تشخیص دهد در این صورت چشمی است که بعد از جنایت نتوانستند مقدار نقص را مشخص کنند لذا می‌گوییم فیه الارش البته از بین رفتن زیبایی جداگانه محاسبه نمی‌شود بلکه یک مقدار دیه و ارش بخاطر همان است.
 مسأله 2 برای بعد ان شاءالله
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


[1] آنچه گذشت عبارت است از؛ موی سر مرد و زن، موی سر زن، موی ابرو، موی مژه.
[2] شرایع الاسلام 4: 1030، ط استقلال طهران: «وما عدا ذلك في الشعر لا تقدير فيه ، استنادا إلى البراءة الأصلية.»
[3] جواهرالکلام 43: 179، ط دارالکتب الاسلامیة.
[4] المهذب البارع 5: 306، ط جماعة المدرسین.
[5] مسالک الافهام 15: 404، ط المعارف الاسلامیة.
[6] جواهرالکلام 43: 181، ط دارالکتب الاسلامیة.
[7] وسائل الشیعة 29: 283، کتاب الدیات، أبواب دیات الاعضاء، باب1، ح1، ط آل البیت.
[8] وسائل الشیعة 29: 287، کتاب الدیات، أبواب دیات الاعضاء، باب1، ح12، ط آل البیت.
[9] وسائل الشیعة 29: 284، کتاب الدیات، أبواب دیات الاعضاء، باب1، ح4، ط آل البیت.
[10] وسائل الشیعة 29: 286، کتاب الدیات، أبواب دیات الاعضاء، باب1، ح10، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo