درس خارج فقه استاد مقتدایی
91/01/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الديات(دیه مژه)
دیه دو ابرو:
در بحث دیه شعر حاجبین گفتیم اگر کسی با انجام جنایتی ابروی انسانی را از بین ببرد اگر ابروها دوباره نرویید، دیهاش نصف دیه عین است که پانصد دینار دیه یک عین بود یعنی مجموع دو ابرو نصف دیه کامله دارد و هر یک ابرو دویست و پنجاه دینار دیه دارد. و اگر دوباره رویید به اعتبار ضربات وارده، جانی محکوم به ارش است.
اکنون میگوییم امام در ذیل مسأله5 فرعی را متعرض میشود و میفرماید: «فلو نبت بعض ولم ینبت بعض» اگر پس از نابود شدن ابروها قسمتی از آن دوباره رویید و قسمتی دیگر قابلیت روییدن نداشت غرامت آن قسمتی که نرویید بحساب کل مقایسه میشود. اگر کل ابرو نمیرویید دویست و پنجاه مثقال طلا بود حال این مقدار نروییده را با کل دیه دو ابرو مقایسه میکنند و دیهاش را میگیرند و برای آن قسمتی که دوباره رویید بابت ضربات وارده ارش محاسبه میشود و نیز با موردی که اگر کل ابرو دوباره میرویید ارش ضربات وارده چقدر بود اکنون که بخشی از آن دوباره رویید چند سهم از کل است و به نسبت محاسبه میشود.
و گفتیم دلیل این فتوی روایت متطبب
[1]
[2]
است که خواندیم و در ذیل فرمود «وما اصیب منه فعلی حساب ذلک» پس به صراحت از این عبارت استفاده میشود اگر برخی از ابرو از بین رفت و دوباره نرویید دیه آن با مقایسه دیه کل ابروها محاسبه میشود.
تعمیم حکم دیه ابرو به دیگر اعضاء:
بعضی از فقهاء از ذیل روایت متطبب استفاده کلی کردند و گفتند حاجب خصوصیتی ندارد و حکم را تعمیم به مطلق شعر دادند و گفتند شعر رأس و نیز لحیة اگر طی جنایت نابود شود و بخشی از آن دوباره قابل روییدن نباشد دیه آن با کل دیه رأس و یا دیه لحیه مقایسه و محاسبه میشود.
مرحوم صاحب جواهر
[3]
بعد از اشاره به روایت ابوعمرو متطبب میفرمایند «ومن هنا لم یخص ذلک المقام بل هو ثابت فی شعر الراس واللحیة کما صرح به الفاضل
[4]
وغیره»
از همین روایت استفاده میکنیم که حکم، اختصاصی به ابرو ندارد بلکه تعمیم دارد و موی سر و لحیه را نیز شامل میشود و مرحوم علامه و دیگران نیز این برداشت را کردهاند.
اقول: ما در درسهای قبل گفتیم به مقتضای قاعده به مساحت مراجعه میشود اما گفتیم در حاجب دلیل از روایت داریم. این روایت متطبب همان دلیل است پس محاسبه نسبت درصد موی سر و صورت در جایی که دوباره نرویید دلیل روایی دارد. و در مورد قسمتی که دوباره رویید ارش دارد و کیفیت محاسبه به این صورت است که بعض مو را با کل مقایسه میکنیم.
روایت متطبب روایت صحیحه است و قاعده جفت شامل اینگونه موارد نمیشود یعنی بعید است ابرو همانند یک جفت عضو باشد و بر فرض روایت جفت شامل ابرو شود گفتیم با این روایت متطبب تخصیص میخورد. البته آقای خویی
[5]
نیز فرمود روایت متطبب صحیحه است.
مسأله6 «وفی الاهداب الاربعة أی الشعور النابتة علی الاجفان أقوال أقربها الارش، واحوطها الدیة کاملة مع النبت» اهداب جمع «هُدب» است به معنای مژه، و «هُذب» هم خوانده شد.
در چشمها چهار مژه داریم اگر کسی چهار مژه را از بین ببرد در مورد دیه مژه سه قول مطرح شده است:
قول اول: دیه کامله: مرحوم شهید در مسالک
[6]
میفرماید «هو مذهب الشیخ
[7]
وابن حمزة
[8]
والعلامة فی القواعد
[9]
»
مرحوم صاحب جواهر
[10]
نظیر همین مطالب را نقل کرده است گرچه کمی در نسبت داده شده به وسیله مسالک تردید کرده است.
دلیل مسأله: به روایات کلی استدلال کردند که آنچه که در انسان از اعضاء دو تایی است دیه کامله دارد در اینجا اضافه میکنند که اگر یک عضو باشد مثلا بینی یا زبان دیه کامله و اگر دو تایی یک عضو شوند مثل گوش، چشم، دست و پا دیه کامله دارد و اگر چهارتایی مثل مژه یک عضو شود دیه کامله دارد و هر یک مژه ربع دیه دارد و خود پلک چشم را نیز به همین صورت مطرح کردند یعنی چهار پلک و هر پلکی ربع دیه دارد. و این نوعی استنباط از روایت است همانطور که در دو تا کل دیه دارد در چهار تا هم یک دیه کامله دارد.
مرحوم شیخ
[11]
در خلاف میفرماید «دلیلنا اجماع الفرقة واخبارهم» و مرادشان همان اخبار کلی است.
مناقشه در قول اول:
اولا: مرحوم صاحب جواهر
[12]
میفرماید بعید است آن قاعده کلی شامل مژه شود بلکه مراد اعضای مستقل است و ابرو و مژهها مستقل نیستند.
ثانیا: علی فرض اینکه اینجا را شامل بشود میگوییم در روایت تصریح به دو تایی بودن دارد و اگر برای چهارتایی همین حکم را بیان کنیم به نوعی شبه قیاس است.
قول دوم: نصف دیه: مرحوم شهید
[13]
از قاضی در مهذب
[14]
نقل میکند مژه کالحاجبین است که اگر دو ابرو از بین رفت نصف دیه دارد مژه ملحق به ابرو است یعنی دیه اهداب نصف دیه است.
مناقشه در قول دوم:
مرحوم صاحب جواهر
[15]
میفرماید «لا موافق له» غیر از قاضی کسی این فتوی را ندارد «ولا دلیل لا من عموم ولا من خصوص» پس این قول هم کنار میرود.
قول سوم: ارش در صورتی که منفردا نابود شود: مشهور فتوی دادند در صورتی که فقط مژه از بین برود ارش دارد یعنی باید قیمت گذاری شود اما اگر با پلک چشم از بین برود آنجا فقط دیه پلک چشم محاسبه میشود و مژه تبع است و دیه و ارش ندارد مثل اینکه دست کسی قطع شود موی دست تابع است و اگر فقط موی دست از بین برود ارش دارد.
مرحوم محقق
[16]
میفرماید «الاقرب السقوط» و مرحوم شهید
[17]
در مسالک میفرماید «هو الاصح ولعدم دلیل صالح علی التعیین» مرحوم شهید میفرماید بلا شبهه جنایتی واقع شد و مقدر ندارد پس ناچار میگوییم ارش دارد.
پس روایت یا مستندی نداریم لذا ارش دارد بعلاوه اگر شک کنیم که آیا زائد بر ارش بدهکار است یا خیر؟ اصالة البرائة جاری است.
مرحوم امام هم میفرماید «وفی الاهداب الاربعة ای الشعور النابتة علی الاجفان اقوال اقربها الارش واحوطها الدیة کاملة»
دلیل ارش: میگوییم چون جنایتی واقع شد و نمیتواند مجانی باشد پس ارش دارد.
دلیل دیه: میگوییم به اعتبار همان روایات کلی میفرماید دیه کامله یعنی جنایتی واقع شد و احتیاط این است که دیه بدهند.
البته جواب دادیم اولا: بعید است که حتی پلک را بگوییم عضو است. ثانیا: روایت میگوید دو تا بودن یک عضو است و چهارتا را شامل نمیشود.
وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین
[1] وسائل الشیعة 29: 289، کتاب الدیات، أبواب دیات الاعضاء، باب2، ح3، ط آل البیت.
[2] وسائل الشیعة 29: 290، کتاب الدیات، أبواب دیات الاعضاء، باب2، ح5،ط آل البیت.
[3] جواهرالکلام 43: 177، ط دارالکتب الاسلامیة.
[4] قواعد الاحکام 3: 670، ط جماعة المدرسین.
[5] مبانی تکملة المنهاج 2: 271، ط العلمیة.
[6] مسالک الافهام 15: 400، ط المعارف الاسلامیة.
[7] الخلاف 5: 237، ط جماعة المدرسین.
[8] الوسیلة : 442، ط کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی(ره).
[9] قواعد الاحکام 3: 670، ط جماعة المدرسین.
[10] جواهرالکلام 43: 178، ط دارالکتب العلمیة.
[11] الخلاف 5: 237، ط جماعة المدرسین.
[12] جواهرالکلام 43: 178، ط دارالکتب الاسلامیة.
[13] مسالک الافهام 15: 401، ط المعارف الاسلامیة.
[14] المهذب 2: 476، ط جماعة المدرسین.
[15] جواهرالکلام 43: 179، ط دارالکتب الاسلامیة.
[16] شرایع الاسلام 4: 1030، ط استقلال طهران.
[17] مسالک الافهام 15: 401، ط المعارف الاسلامیة.