< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/01/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (اجتماع سبب و مباشر)
 تذکر اخلاقی:
 هفته آینده شنبه روز 12 فروردین روز جمهوری اسلامی و تعطیل رسمی است یکشنبه 13 فروردین است. با بعضی از مراجع تقلید که صحبت می‌کردیم فرمودند 13 را تعطیل نکنیم. آقایانی هم که این روزها در درس شرکت می‌کنند معمولا کسانی هستند که از تعطیلی دل کندند و آمدند لذا روز 13 فروردین را تعطیل نمی‌کنیم اما روز 12 فروردین روز مهمی است روز اولین رأی گیری در جمهوری اسلامی برای تعیین اسم نظام است و در روز 12 فروردین مردم نام جمهوری اسلامی را برای نظام اسلامی انتخاب کردند و روز مبارکی است لذا شنبه روز 12 فروردین را تعطیل می‌کنیم.
 امروز پنجم جمادی الاولی مصادف با ولادت حضرت زینب است و روز پرستار هم نامیده شد. در سال 6 هجری قمری در مدینه حضرت زینب به دنیا آمدند و شأن و جلالت ایشان بعد از مادرشان دومی ندارد علم آن حضرت لدنی است.
 امام سجاد(علیه السلام) به ایشان فرمود «انت بحمدالله عالمة غیر معلمة وفهمة غیر مفهمه» [1] و نقل می‌کنند اسم مبارکشان از طرف خداوند انتخاب و توسط رسول الله ابلاغ شد. بعضی هم گفته‌اند زینب به معنای زین اب است.
 در علم و کمالات آن حضرت همین بس که در وداع آخرین امام حسین(عليه السلام) به ایشان فرمودند «لا تنسینی فی نافلة اللیل» و قدرت ایمان و قرب و مقام ولایی آن حضرت به اندازه‌ای از عظمت است که در گودال قتلگاه گفتند «اللهم تقبل هذا المسجی من آل الرسول» بزرگان گفته‌اند این کلام کلامی است که باید از لسان یک پیغمبر یا یکی از معصومین شنیده شود که در مقام صبر و شکیبایی و انس با خدا این کلام را بر زبان بیاورند.
 ایشان شریک با امام حسین(ع) در تحمل صبر و شکیبایی بود. به علاوه اینکه در روز عاشورا دو فرزندش خدمت برادر آورد و گفت همانطور که جد ما ابراهیم قبول کرد که فرزندش قربانی شود شما هم این قربانی را از من قبول کن و بعد از شهادت فرزندانش هم از خیمه بیرون نیامد تا امام حسین(عليه السلام) از مادر دو شهید شرمنده نشود.
 مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی درباره حضرت زینب(سلام الله علیها) این اشعار را دارد:
 
 ملیـکة الدنیـا عقیـلة النسـاءعدیلة الخامس من اصحاب الکساءشریکـة الشهیـد فـی مصائبـهکفیــلة السـجاد فـی نوائبـهلـها من الصـبر علـی المصائبما جـل ان یعـد مـن العجـائبحضرت زینب شخصیتی است که سلطان بر همه دنیا است عِدل و برابر خامس آل عبا امام حسین(عليه السلام) است شریک امام حسین(عليه السلام) در تمام مصیبتها بود. در بیماری سخت امام سجاد(عليه السلام) بعد از ظهر عاشورا، کفالت و سرپرستی او را عهده دار شد. از نظر صبر و شکیبایی به درجه‌ای رسید که مقامش از مقام عجائب روزگار هم بالاتر است. یعنی نمی‌توان گفت او جزء عجائب روزگار است بلکه او فوق عجائب است.
 و نیز در مجلس ابن زیاد با آن غرور و تکبری که ابن زیاد دارد آن حضرت با شجاعت خطاب به او می‌فرماید «سکلتک امک یابن مرجانة» زیرا پدر عبیداله یعنی زیاد با فاحشه‌ای معروف بنام مرجانة زنا کرد و عبیداله به دنیا آمد و زیاد هم خودش معلوم نبود که پدرش کیست چون زیاد معروف به زیاد بن ابیه بود از این جهت که زیاد از چند نفر از جمله ابوسفیان که در یک مرحله با زنی زنا کرده بودند؛ به وجود آمد. و این از جنایات معاویه است که بعدها زیاد را به ابوسفیان ملحق کرد و او را زیاد بن ابی سفیان نامید.
 به هر حال این شجاعت حضرت زینب (سلام الله علیها) از همان باب «الذین یبلغون رسالاة الله» [2] است.
 اوائل نهضت امام خمینی(ره) در سال‌های اول مبارزات که امام در قیطریه تهران حبس در خانه بود ما که در درس اصول آیت الله اراکی شرکت می‌کردیم؛ به مناسبت خدمت ایشان رسیدیم ایشان که واقعا مجسمه زهد و تقوی بود مطالبی راجع به حضرت امام فرمودند و یکی از آنها این بود که آقای خمینی مصداق آیه «الذین یبلغون رسالات الله» است و اضافه کردند اگر کسی توهم و تخیل کند که این قیام آقای خمینی از روی هوای نفس بوده است باید از آن توهم و تخیلش استغفار کند چه رسد به اینکه به زبان بیاورد.
 اینجاست که انسان باید الگو بگیرد که حضرت زینب چگونه از حریم ولایت دفاع می‌کند و برادرش و اسلام را معرفی می‌کند.
 و هرکسی که بخواهد تبلیغ اسلام کند نباید از هیچکس بهراسد که حضرت سجاد(ع) فرمود حتی شب یازدهم محرم نماز شب عمه‌ام ترک نشد سعی کنیم زندگی ایشان را برای خودمان الگو قرار بدهیم.
 بحث فقهی:
 مسأله2: «لو اجتمع السببان فالظاهر ان الضمان علی السابق تاثیرا» در ادامه بحث اجتماع سبب و مباشر امام می‌فرماید آنکه در مرحله اول تاثیر می‌گذارد ضامن است.
 بیان یک مثال: یک نفر در جایی که غیر مجاز است چاهی حفر می‌کند و شخصی هم در کنار آن چاه سنگی می‌گذارد و شخص سوم در حال عبور پایش گیر می‌کند به سنگ و می‌افتد در چاه و می‌میرد ضمان دیه بعهده السابق تأثیرا است یعنی با توجه به اینکه اول با سنگ برخورد کرد و بعد در چاه افتاد ضمان بعهده کسی است که سنگ را در جای غیر مجاز گذاشته است هر چند که وضع حجر بعد از حفر بئر باشد اما دو سبب داریم یکی چاه است و دیگری سنگ و مشهور گفته‌اند ضمان بعهده سابق التاثیر است.
 مرحوم محقق [3] می‌فرماید «لو اجتمع السببان ضمن من سبقت الجنایة بسببه»
 عبارت مرحوم محقق عام است و نشان می‌دهد وإن کان حدوثه متاخرا.
 مرحوم شهید [4] در مسالک می‌فرماید:
 «والمراد به الاسبق بالجنایة وإن کان حدوثه متاخرا عن الآخر» مراد مصنف از «الاسبق» سبب اسبق در جنایت است گرچه از نظر حدوث سبب اسبق نباشد.
 دلیل مسأله:
 1- استصحاب: مرحوم شهید می‌فرماید: «لأنه المهلک وقد تحققت نسبة الضمان الیه قبل الآخر» فرض این است که انسانی بمیرد و جنایت اول یا بدون واسطه و یا با واسطه که در این فرض با واسطه افتادن در چاه است سبب مرگ بشود پس قتل مستند به سبب اول یعنی حجر است. با این توضیح که ابتدا با برخورد به سنگ ضمان نسبت به واضع الحجر ثابت شد و بعد افتادن در چاه و مردن؛ مردد می‌شویم که ضمان حجر از بین رفته است یا خیر؟ در این صورت استصحاب می‌کنیم بقاء ضمان حجر را و می‌گوییم با وجود ضمان قبلی ضمان دیگری نمی‌آید تا بگویید حافر هم ضامن است.
 2- «لأن التاثر به هو الذی الجئه الی الوقوع فی البئر» عامل اصلی افتادن در بئر و کشته شدن؛ لغزش توسط سنگ است «فکان کما لو اخذه ورداه الی البئر» مورد بحث همانند جایی است که کسی انسانی را بگیرد و در چاه بیندازد که پرت کننده در چاه ضامن است نه حافر و در نهایت می‌فرماید از نظر زمان، زمان برخورد با حجر ملاک اسبقیت یا تأخر است و لذا چه ابتدا وضع حجر شود و بعد حفر بئر یا اول حفر بئر باشد و بعد وضع حجر ملاک ضمان زمان برخورد با حجر است.
 نتیجه: مرحوم شهید نیز کلام مشهور را می‌پذیرد و ضمان را بر عهده سبب اسبق تأثیرا می‌گذارد.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


[1] الاحتجاج 2: 31، ط دارالنعمان
[2] احزاب: 39.
[3] شرایع الاسلام 4: 1028، ط استقلال طهران.
[4] مسالک الافهام 15: 382، ط المعارف الاسلامیة: «إذا اجتمع سببا هلاك فصاعدا قدم الأول منهما. والمراد به الأسبق في الجناية وإن كان حدوثه متأخرا عن الآخر، لأنه المهلك إما بنفسه أو بواسطة الثاني، وقد تحققت نسبة الضمان إليه قبل الآخر فيستصحب، كما لو حفر بئرا في محل عدوان أو نصب سكينا، ووضع آخر حجرا، فعثر بالحجر ثم وقع في البئر، أو كان السكين في البئر فأصابته بعد وقوعه، فالضمان يتعلق بواضع الحجر، لما ذكر، ولأن التعثر به هو الذي ألجأه إلى الوقوع في البئر أو على السكين، فكان كما لو أخذه ورداه في البئر أو ألقاه على السكين. وهذا كما لو كان في يده سكين فألقى عليه رجل إنسانا، فإن الضمان والقصاص على الملقي. ولا فرق بين وضع الحجر قبل حفر البئر وبعده. وكذا وضع السكين.»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo