< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

90/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (ضمان دعوت کننده به خارج از خانه)
 گفتیم اگر کسی درب منزلی حاضر و صاحب منزل را به بیرون دعوت کند و همراه خودش ببرد ضامن آن شخص است تا آن شخص برگردد.
 اکنون تأکید می‌کنیم محل بحث خروج شبانه است. و در مورد خارج شونده فرقی نمی‌کند که صاحبخانه یا مهمان باشد.
 این مسأله تقریبا اتفاقی است و گفتیم سه حالت در مسأله متصور است یعنی اگر برود و برگردد که لا شیئ بر دعوت کننده اما اگر برود و بر نگردد سه صورت دارد:
 صورت اول: رفت و مفقود الاثر شد و هیچ نشانی پیدا نشد.
 صورت دوم: جنازه‌اش پیدا شود و اثر قتل در آن باشد است.
 صورت سوم: جنازه‌اش پیدا شود و هیچ آثار قتل در آن نباشد.
 در هر سه صورت دعوت کننده که سبب خارج شدن آن شخص از خانه شد ضامن است.
 دلیل مسأله
 علاوه بر اجماع دو روایت داشتیم؛
 روایت اول: عبدالله بن میمون [1] «قال اذا دعا الرجل اخاه بلیل فهو له ضامن حتی یرجع الی بیته».
 روایت دوم: خبر عمرو بن ابی المقدام
 نکته‌ای در مورد روایت ابی المقدام: مرحوم صاحب وسائل [2] روایت ابی المقدام را حسب نیاز به صورت إلی أن قال قطعه قطعه نقل کرده است. ولی مرحوم شیخ در تهذیب [3] همه روایت را به طور کامل نقل کرده است و به خاطر اهمیت روایت و حکم؛ سزاوار است همه‌ی روایت خوانده شود لذا متن روایت را از تهذیب الاحکام می‌خوانیم و بررسی می‌کنیم.
 «الحسين بن سعيد عن محمد بن الفضيل عن عمرو بن أبي المقدام قال: كنت شاهدا عند البيت الحرام ورجل ينادى بابي جعفر المنصور وهو يطوف وهو يقول: يا أمير المؤمنين ان هذين الرجلين طرقا أخي ليلا فأخرجاه من منزله فلم يرجع إليّ والله ما أدري ما صنعا به» عمرو بن ابی المقدام گوید: در کنار بیت الله الحرام شاهد بودم که شخصی به طرف منصور دوانیقی که در حال طواف بود آمد و با صدای بلند گفت این دو نفر مرد درب خانه برادرم را زدند و او را از خانه بیرون بردند از آن پس برادرم برنگشته است به خدا قسم نمی‌دانم این دو با برادم چه کرده‌اند؟ «فقال لهما أبو جعفر: وما صنعتما به؟» منصور از آن دو متهم پرسید با برادر این شخص چه کردید؟ «فقالا: يا أمير المؤمنين كلمناه ثم رجع إلى منزله» آن دو متهم گفتند: ما با و صحبتی داشتیم و پس از آن به منزل بازگشت. «فقال لهما: وافياني غدا صلاة العصر في هذا المكان، فوافياه من الغد صلاة العصر وحضرا به» منصور گفت فردا موقع نماز عصر همینجا حاضر شوید و آن دو متهم با مدعی رأس ساعت مقرر حاضر شدند. «فقال لجعفر بن محمد عليه السلام وهو قابض على يده: يا جعفر اقض بينهم» منصور در حالی که دست حضرت امام جعفر صادق(ع) را گرفته بود و به همراهش می‌آورد در مکان مقرر حاضر شد و خطاب به امام صادق(ع) گفت بین این مدعی و دو متهم قضاوت کن. «فقال: يا أمير المؤمنين اقض بينهم أنت، فقال له: بحقي عليك الا قضيت بينهم» امام صادق(ع) خطاب به منصور گفتند خودت قضاوت کن منصور در جواب امام را قسم داد که به جان خودم قسم از تو می‌خواهم خودت قضاوت کنی. «قال: فخرج جعفر عليه السلام فطرح له مصلى قصب فجلس عليه ثم جاء الخصماء فجلسوا قدامه» راوی گوید امام(ع) آماده شد و جایگاهی از حصیر برای امام ساختند و امام بر آن نشست سپس طرفین دعوا در مقابل امام نشستند. «فقال: ما تقول: فقال: يا ابن رسول الله إن هذين طرقا أخي ليلا فأخرجاه من منزله فوالله ما رجع إليّ ووالله ما أدري ما صنعا به» امام(ع) خطاب به مدعی فرمود سخنت چیست؟ مدعی گفت: ای پسر رسول خدا این دو نفر شبانه درب خانه برادرم آمدند و او را به بیرون از خانه بردند به خدا قسم تا کنون برنگشت به خدا قسم نمی‌دانم چه بر سر برادرم آورده‌اند؟ «فقال: ما تقولان: فقالا: يا بن رسول الله كلمناه ثم رجع إلى منزله» امام خطاب به دو متهم فرمود دفاعتان چیست؟ آن دو نفر گفتند ای پسر رسول خدا ما با او کمی صحبت کردیم و او به منزلش برگشت. «فقال: جعفر عليه السلام يا غلام اكتب: بسم الله الرحم الرحيم قال رسول الله صلى الله عليه وآله: كل من طرق رجلا بالليل فأخرجه من منزله فهو له ضامن الا أن يقيم البينة انه قد رده إلى منزله، يا غلام نح هذا واضرب عنقه» امام(ع) خطاب به کاتبی که حضور داشت فرمود: بنویس بسم الله الرحمن الرحیم پیامبر خدا فرمود هرکس درب خانه‌ای شبانه دق الباب کند و صاحب خانه را همراه خود ببرد ضامن جان صاحبخانه است مگر اینکه با بینه ثابت کند که او را به منزل بازگردانده است سپس با اشاره به یکی از دو متهم فرمود ای غلام این یک متهم را ببر و گردنش را بزن. «فقال: يا بن رسول الله والله ما قتلته انا ولكن امسكته فجاء هذا فوجأه فقتله» متهم مورد اشاره خطاب به امام عرض کرد: ای پسر رسول خدا به خدا قسم من او را نکشتم من فقط او را نگه داشتم این رفیق من جلو آمد ابتدا او را شکنجه کرد و سپس او را کشت. «فقال: انا ابن رسول الله يا غلام نح هذا واضرب عنق الآخر» در این حال امام از زدن گردن متهم اول صرف نظر کرد و با اشاره به متهم دوم خطاب به غلام فرمود من پسر پیغمبر خدا هستم ای جوان پس این متهم دوم را ببر و گردنش را بزن. «فقال: والله يا بن رسول الله والله ما عذبته ولكني قتلته بضربة واحدة» در این حال متهم دوم عرض کرد به خدا قسم این پسر رسول خدا به خدا قسم من او را شکنجه نکردم فقط با یک ضربه او را کشتم. «فامر أخاه فضرب عنقه ثم أمر بالآخر فضرب جنبيه وحبسه في السجن ووقع على رأسه يحبس عمره ويضرب كل سنة خمسين جلدة.» به اینجا که رسید امام به برادر مقتول دستور داد گردن متهم دوم را بزند (برای متهم دوم حکم قصاص صادر کرد) سپس دستور داد متهم دیگر را بر دو پهلو شلاق بزنند و او را به حبس ابد محکوم کرد و دستور داد بالای سرش در محبس بنویسند حبس ابد است و تا زنده است هر سال باید پنجاه ضربه شلاق بر او بزنند.
 کیفیت استدلال:
 الف: بررسی سندی دو روایت:
 روایت دوم به طریقی که مرحوم کلینی در کافی [4] با تعبیر «عن بعض اصحابه» نقل می‌کند مرسله است ولی نقل روایت با دو طریق مرحوم صدوق در من لا یحضر [5] و مرحوم شیخ [6] مرسله نیست.
 و در مورد روایت اول هم بعضی علما تعبیر به صحیحه می‌کنند و بعضی هم به قویه و حسنه تعبیر می‌کنند. مرحوم صاحب جواهر [7] می‌فرماید لو سلم که ضعف داشته باشد منجبر به عمل اصحاب است پس از نظر سند اشکالی در دو روایت نیست و اعتبار دارد.
 ب: بررسی دلالت دو روایت:
 از نظر دلالت هر دو خبر به نحو اطلاق هم قصاص را شامل می‌شوند و هم دیه را شامل می‌شوند ولی می‌توانیم بگوییم قدر متیقن از ضمان دیه است. و من المحتمل که مراد قصاص هم باشد اما چون شبهه است می‌توانیم تمسک به اصل کنیم و بگوییم اصل عدم قصاص است. مخصوصا که در فرض شبهه؛ قصاص خلاف احتیاط است یعنی اگر قتل محرز بود حکم قصاص داشت اما چون محرز نیست و شبهه است از این روایت می‌فهمیم که مراد ضمان دیه است زیرا ملاک در ضمان خروج از منزل است و از این ملاک قصاص در نمی‌آید.
 مرحوم صاحب جواهر [8] می‌فرماید «فإن عدم ولم يعرف حاله فهو ضامن لديته بلا خلاف أجده كما اعترف به في التنقيح [9] وغيره، بل عن الغنية [10] وغاية المرام [11] الاجماع على ذلك، ولعله لثبوت الضمان، والأصل البراءة من القود»
 نتیجه: با دو اصل برائت از قصاص و برائت ضمان عاقله، می‌گوییم دیه با خود شخصی است که باعث خروج مقتول (یا مفقود) از خانه شد.
 ان قلت: ممکن است گفته شود کلام امام(ع) در روایت نشان می‌دهد شخص باعث خروج از منزل محکوم به قصاص است زیرا امام وقتی قضیه را از یکی از متهم‌ها شنیدند حرف او را قبول نکردند و فرمودند ای غلام او را ببر و گردنش را بزن پس معلوم می‌شود امام قصاص را از روایت فهمیدند پس این قرینه می‌شود که «فهو ضامن» اعم است و شامل قصاص هم می‌شود.
 جواب:
 اولا: اگر امام از کلام پیامبر(ص) قصاص فهمیده بود باید می‌فرمود هر دو را قصاص کنید.
 ثانیا: ما از مجموع قضایای بعدی می‌فهمیم که امام در مقام تهدید بودند تا کشف واقعیت کنند بنابراین کلام امام(ع) نمی‌رساند که از اطلاق روایت قصاص را بفهمیم.
 پس اگر کسی شبانه کسی را برد ضامن دیه اوست و باید دیه را از مال خودش بپردازد.
 فروعات ملحقه:
 1- متن روایت می‌گوید اگر مردی صاحب خانه یا مهمان را صدا زد و از خانه بیرون برد ضامن است. حال یکی از فروع ملحقه این است که اگر زنی صاحب خانه را صدا زد و از خانه بیرون برد حکم چیست؟
 2- امام در تحریر قید لیل را آورده‌اند حال یکی از فروعات ملحقه این است که آیا روز را هم شامل می‌شود یا خیر؟
 3- شخصی درب منزل، حاضر شد اما صاحبخانه یا مهمان خودشان همراه او رفتند حکم چیست؟
 4- اگر شخصی درب خانه حاضر شد و صاحبخانه را صدا زد و صاحبخانه وقتی خواست برود نفر دومی هم که در خانه بود همراهشان رفت حکم چیست؟
 اینها مجموعه قیودی است که باید ببینیم روایت بر آنها دلالت دارد یا این حکم تعبدی است؟ برای بعد ان شاء الله
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


[1] وسائل الشیعة 29: 274، کتاب الدیات، ابواب موجبات ضمان، باب36، ح1، ط آل البیت.
[2] وسائل الشیعة 29: 51، کتاب الدیات، ابواب قصاص نفس، باب18، ح1، ط آل البیت.
[3] تهذیب الاحکام 10: 221، ح868، ط دارالکتب الاسلامیة.
[4] الکافی 7: 287، ط دارالکتب الاسلامیة.
[5] من لا یحضره الفقیه 4: 117، ح5235، ط جماعة المدرسین.
[6] تهذیب الاحکام 10: 221، ح868، ط دارالکتب الاسلامیة.
[7] جواهر الکلام 43: 79، ط دارالکتب الاسلامیة.
[8] جواهر الکلام 43: 80، ط دارالکتب الاسلامیة.
[9] تنقیح الرائع 4: 475، ط کتابخانه آیة الله مرعشی النجفی(ره).
[10] غنیة النزوع : 414، ط مؤسسة امام صادق(ع).
[11] غایة المرام 4: 427، ط دارالهادی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo