< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

90/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (افتادن منجر به قتل از بالا بر روی نفس محترمه:)
 بحث اخلاقی: برکات ذکر زبانی - رستگاری
 گفتیم ذکر خدا و به یاد خدا بودن یکی از فضایل بزرگی است که از زبان صادر می‌شود و پنج مورد از برکات ذکر زبانی را شمردیم.
 ششم از برکات مترتب بر ذکر خدا و به یاد خدا بودن رستگاری در دنیا و آخرت است قرآن کریم می‌فرماید: «واذکر الله کثیرا لعلکم تفلحون» [1] یعنی انسانی که به یاد خدا باشد همواره می‌کوشد اعمالی را که موجب رضایت خداست انجام دهد.
 از بارزترین اعمالی که موجب رضایت خداست و در نتیجه باعث رستگاری انسان می‌شود؛ به داد مظلومی رسیدن و مشکلی از یک مؤمنی را حل کردن است. و خدا دوست دارد که مؤمن در خدمت برادر دینی‌اش باشد و گرفتاری‌های برادر مؤمنش را بطرف کند.
 در روش ائمه(ع) زیاد به چشم می‌خورد که علاوه بر ارائه طرح‌های اجرایی برای کمک به مؤمنان حتی مصداق به مصداق به دنبال رسیدگی به گرفتاری‌های مؤمنان بوده‌اند.
 1- سعید بن قیس [2] «رای امیرالمؤمنین یوما فی شدة الحر فی فناء حائط فقال یا امیرالمؤمنین بهذه الساعة؟ قال ما خرجت الا لأعین مظلوما او اغیث ملهوفا»
 سعید بن قیس می‌گوید روزی امیرالمؤمنین را که در شدت گرما در کنار دیواری ایستاده بود دیدم؛ گفتم در این ساعت چرا؟ آن حضرت فرمود از خانه خارج نشدم مگر اینکه بخواهم به داد مظلومی برسم.
 2- در حالات امام زین العابدین(علیه السلام) آمده است «کان علی بن الحسین ليخرج في الليلة الظلماء فيحمل الجراب على ظهره، وفيه الصرر من الدنانير والدراهم وربما حمل على ظهره الطعام أو الحطب حتى يأتي بابا بابا فيقرعه، ثم يناول من يخرج إليه وكان يغطي وجهه إذا ناول فقيرا لئلا يعرفه فلما توفي عليه السلام فقدوا ذلك، فعلموا أنه كان علي بن الحسين عليه السلام، ولما وضع عليه السلام على المغتسل نظروا إلى ظهره وعليه مثل ركب الإبل. مما كان يحمل على ظهره إلى منازل الفقراء والمساكين» [3]
 امام سجاد(علیه السلام) همواره شبانه و در تاریکی از خانه خارج می‌شد و کیسه‌ای بزرگ را که در آن درهم و دینار بود بر دوش خویش حمل می‌کرد و گاهی مقداری مواد غذایی و نیز هیزم بر دوش خود حمل می‌کرد و در تاریکی درب تک تک خانه‌ها را می‌زد و مقداری از آنچه به همراه داشت به کسی که درب خانه را باز کرده بود می‌داد.
 ضمن اینکه همواره وقتی پس از در زدن فقیر می‌آمد در را باز کند امام صورت خود را می‌پوشاند تا شناخته نشود تا اینکه وقتی شهید شد و دیگر کسی درب خانه‌ها شبانه نرفت دانستند آن مرد علی بن حسین بود. همچنین پس از شهادت وقتی خواستند آن امام را غسل دهند دیدند بر گُرده‌های آن حضرت آثار حمل بار همانند زبری پوست زانوی شتر وجود دارد.
 3- سفیان بن عیینة [4] قال: «رأى الزهري علي بن الحسين (عليه السلام) ليلة باردة مطيرة وعلى ظهره دقيق وحطب وهو يمشي» سفیان بن عیینة گوید زهری در یک شب سرد بارانی امام سجاد(علیه السلام) را دید که مقداری آرد و هیزم بر دوش گرفته بود و در مسیری می‌رفت. «فقال له: يا بن رسول الله ما هذا؟» پرسید یا بن رسول الله جریان چیست؟ «قال: أريد سفرا أعد له زادا أحمله إلى موضع حريز» امام فرمود قصد دارم سفری بروم اکنون دارم زاد و راحله سفر را به جائی امن منتقل می‌کنم که در سفر دستگیرم باشد. «فقال الزهري فهذا غلامي يحمله عنك» زهری عرض کرد اکنون غلام من حاضر است اجازه بفرمایید بار را برای شما حمل کند. «فأبى» امام نپذیرفت «قال: أنا أحمله عنك فإني أرفعك عن حمله» زهری گفت پس اجازه بفرمایید من بار را حمل کنم زیرا توان جسمی من از شما بیشتر است. «فقال علي بن الحسين لكني لا أرفع نفسي عما ينجيني في سفري ويحسن ورودي على ما أرد عليه، أسألك بحق الله لما مضيت لحاجتك وتركتني، فانصرف عنه» امام فرمود باری که در سفر خودم دستگیرم می‌شود نمی‌دهم به دیگری که حمل کند سپس امام خطاب به زهری فرمود تو را به خدا قسم می‌دهم دنبال کارت برو و مرا رهاکن. و زهری از امام خداحافظی کرد. «فلما كان بعد أيام قال له: يا بن رسول الله، لست أرى لذلك السفر الذي ذكرته أثرا» چند روز گذشت زهری امام را در مدینه زیارت کرد و عرض کرد یا بن رسول الله می‌فرمودی قصد سفر داری ولی خبری نشد و هم اکنون در مدینه هستی؟ «قال: بلى يا زهري، ليس ما ظننت ولكنه الموت، وله كنت أستعد، إنما الاستعداد للموت تجنب الحرام، وبذل الندى والخير.» امام فرمود منظورم آن سفر نبود که تو فکر کردی بلکه مرادم سفر مرگ بود و من داشتم برای سفر آخرت توشه ذخیره می‌کردم البته که آماده مرگ شدن به این است که از حرام دوری کنی و به انجام خیرات بپردازی.
 بحث فقهی: افتادن منجر به قتل از بالا بر روی نفس محترمه:
 مسأله12 «لو وقع من علو علی غیره فقتله» هر سه صورت قتل در این مسأله قابل تصور است:
 الف: اگر به قصد قتل خودش را بیندازد قتل عمد است و قصاص دارد ولو اینکه بلندی به مقداری نیست که مما یقتل غالبا باشد. و نیز اگر قصد قتل ندارد ولی فعل مما یقتل غالبا است اینجا هم قتل عمد است و قصاص می‌شود البته اگر خود سقوط کننده مُرد قصاص منتفی می‌شود و مجازات تبدیل به دیه می‌گردد.
 ب: اگر بلندی مما یقتل نباشد و قصد قتل هم ندارد قتل شبه عمد است و دیه دارد.
 ج: قصد انداختن خودش روی زید داشت ولی افتاد روی عمرو و عمرو کشته شد اینجا خطای محض می‌شود و دیه با عاقله است. و راه تشخیص قصد افتادن روی زید یا با اقرار جانی در صورت امکان مشخص می‌شود و یا با قرائن گوناگون قابل تشخیص است.
 مرحوم امام تعبیری دارند که سنگین است و نیاز به توجیه دارد می‌فرمایند «وکذا لو وقع إلجائا واضطرارا مع قصد الوقوع» جمع بین این دو مطلب که هم اضطرارا باشد و هم قصد وقوع داشته باشد مشکل است زیرا اگر قصد وقوع دارد پس اضطرار نیست وا گر اضطرار است نمی‌تواند قصد وقوع داشته باشد بنابراین مشکل است بگوییم در این صورت خطای محض باشد. بلکه شبه عمد است زیرا فعل مستند به خودش است ولی افتاد روی شخص دیگر.
 «لو مات الذی وقع فهو هدر علی جمیع التقادیر»
 یک صورت هم این است که بدون اراده خودش پرت شده باشد. اگر نه اراده داشت و نه قصد داشت اینجا هیچ ضمانی ندارد مثل تلف سماوی است و دیه بعهده بیت المال هم نیست. و اگر آنکسی که افتاد خودش هم مُرد خون خودش هدر است.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


[1] جمعه(62): 10.
[2] مستدرک الوسائل 12: 416، کتاب الامر بالمعروف والنهی عن المنکر، ابواب فعل المعروف، باب29، ح12، ط آل البیت.
[3] بحار الانوار 46: 62، بیروت.
[4] وسائل الشیعة 9: 401، أبواب الصدقة، باب14، ح5، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo