< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

90/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (اخافه منجر به فرار باعث مرگ)
 در مسأله11 گفتیم اگر کسی - به هر وجهی اخافه کرد و شخص اخافه شونده فرار کرد و در ضمن فرار خود را به چاهی انداخت یا از بلندی خود را پرت کرد؛ ضمانی برای مخیف نیست؛ مگر اینکه در اثر اخافه یک وحشتی برای اخافه شونده عارض شود که بی اختیار بشود در این صورت مخیف ضامن خواهد بود زیرا اخافه به طور معمول از اعمالی نیست که باعث بی اختیار شدن یا زوال عقل باشد تا بگویند فعل مما یقتل غالبا است.
 و لذا مخیف فقط ضامن دیه است و قصاص ندارد.
 امام در ذیل می‌فرماید «ولو صادفه فی هربه سبع فقتله فلا ضمان» اگر مخیف اخافه کرد و او را ناچار به فرار کرد و اخافه شونده در حال فرار به شیری برخورد کرد و شیر او را بلعید در این صورت مخیف ضامن نیست. زیرا گرچه اخافه را مخیف انجام داد اما برخورد او با سَبُع ارتباطی به مخیف ندارد. البته اگر مخیف می‌دانست که در مسیر شیری است که به مجرد رسیدن او را می‌بلعد در اینجا می‌گوییم ضامن است نه تنها ضمان بلکه اگر قصد قتل هم داشت یعنی می‌دانست سر راه درنده وجود دارد و عمدا او را ترساند تا به آن سمت فرار کند و خوراک درنده شود در این صورت قصاص دارد اما اگر دو طریق بود در یک طریق درنده وجود داشت و طریق دیگر خالی از درنده بود و اخافه شونده در حال فرار طریق دارای درنده را انتخاب کرد مخیف ضمانی ندارد.
 بیان یک نمونه؛ آن زمان که در دیوان عالی بودیم یک پرونده آمده بود که شخصی انسانی را ترسانده بود و اخافه شونده در اثر فرار و دویدن به بیرون از خانه با یک موتوری تصادف کرد و مرد در آن پرونده گفتیم مخیف ضامن نیست.
 فروع: مرحوم محقق در شرایع [1] و به تبع او صاحب جواهر [2] فروعی را ذکر می‌کنند که امام در تحریر ندارد.
 فرع اول: «ولو كان المطلوب أعمى، ضمن الطالب ديته، لأنه سبب ملجئ. وكذا لو كان مبصرا، فوقع في بئر لا يعلمها، أو انخسف به السقف أو اضطره إلى مضيق فافترسه الأسد، لأنه يفترس في المضيق غالبا» اگر کسی که مورد اخافه واقع شد اعمی باشد و با توجه به نابینائی پس از اخافه در چاهی بیفتد یا از بلندی سقوط کند و بمیرد در این فرض مخیف ضامن است. چون اخافه شونده نمی‌دید که چاه یا بلندی وجود دارد و فرض این است که مخیف می‌دانست که یک فرد نابینا را می‌ترساند یعنی قصد فعل روی اعمی داشته است و لذا ضامن است.
 حتی اگر بگوییم اخافه شونده چشم هم داشته ولی نمی‌داند در مسیر فرار چاه وجود دارد اینجا هم مخیف ضامن است و راه تشخیص اینکه اخافه شونده از وجود چاه در مسیر فرار با خبر بود یا نه قرائن است. و گفتیم اگر اخافه شونده مندوحه نداشت، دیه بعهده مخیف است اما اگر مندوحه داشت دیه ندارد.
 مرحوم صاحب جواهر می‌فرماید «کما عن المبسوط [3] والمهذب [4] ».
 فرع دوم: «لو خوف حاملا فاجهضت ضمن دیة الجنین» اگر نسبت به زن حامله‌ای اخافه کند و بر اثر اخافه آن زن بچه سقط کند مخیف ضامن بچه‌ای که سقط می‌شود؛ می‌باشد.
 دلیل مسأله:
 1- اجماع: مرحوم صاحب جواهر [5] می فرماید «بلا خلاف اجده فیه بل عن المبسوط [6] الاجماع علیه»
 2- روایت: یعقوب بن سالم [7]
  [9] «كانت امرأة تؤتى فبلغ ذلك عمر فبعث إليها فروعها وأمر أن يجاء بها إليه، ففزعت المرأة فأخذها الطلق فذهبت إلى بعض الدور فولدت غلاما فاستهل الغلام ثم مات فدخل عليه من روعة المرأة ومن موت الغلام (ما شاء الله)، فقال له بعض جلسائه: يا أمير المؤمنين ما عليك من هذا شئ؟ وقال بعضهم: وما هذا؟ قال: سلوا أبا الحسن (عليه السلام)، فقال لهم أبو الحسن (عليه السلام): لئن كنتم اجتهدتم ما أصبتم، ولئن كنتم برأيكم قلتم لقد أخطأتم، ثم قال: عليك دية الصبي.»
 کیفیت استدلال به روایت:
 ظاهر روایت این است که قتل شبه عمد است ولی نکته‌ای وجود دارد که مانع شبه بودن می‌شود یعنی قصد اخافه و جنایت روی بچه نبود. و در شبه عمد باید قصد فعل روی شخص داشته باشد پس قاعدتا باید خطای محض باشد.
 زیرا همین روایت به طریق دیگر بصورت مرسله مفید نقل شده است که ذیلی هم دارد و در وسائل [10] در ادامه روایت آمده است «ورواه المفيد في (الارشاد) مرسلا نحوه، إلا أنه قال: فقال علي (عليه السلام): الدية على عاقلتك لان قتل الصبي خطأ تعلق بك، فقال: أنت نصحتني من بينهم لا تبرح حتى تجري الدية على بني عدي، ففعل ذلك أمير المؤمنين (عليه السلام).»
 راه جمع بین دو نقل:
 راه اول: چون روایت مرسله مفید در نقل وسائل بر طبق قاعده است لذا روایت نقل وسائل و کافی و تهذیب با توجه به عنوان «علیک دیة الصبی» مطلق است و عنوان نقل دوم وسائل که فرمود «الدیة علی عاقلتک» مقید است و لذا نقل اول را حمل بر مقید می‌کنیم و می‌گوییم دیه بر عاقله است. چنانچه خود صاحب وسائل نیز پس از نقل مرسله مفید همین توجیه را مطرح کرده است.
 راه دوم: برخی از بزرگان در جمع بین دو روایت گفتند امیرالمؤمنین(علیه السلام) فعل عمر را فعل حاکم شرع ندانسته است لذا دیه را بعهده او گذاشته است.
 أقول: به نظر می‌رسد این توجیه صحیح نباشد زیرا روال موضع گیری امیرالمؤمنین(علیه السلام) این نبوده است بلکه در طول مدت ریاست خلفای سه گانه بارها پیش آمد که علی(علیه السلام) مشکل حکومت را حل کرد بدون اینکه کاری به مشروعیت یا عدم مشروعیت حکومت خلفاء داشته باشد. لذا می‌گوییم همان توجیه اول که گفتیم مناسبتر است یعنی دیه بر عهده مخیف است اما از مال عاقله باید پرداخت شود.
 نتیجه: اگر کسی زن حامله را بترساند و بداند حامله است و بچه سقط شود ضمان بعهده مخیف است.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


[1] شرایع الاسلام 4: 1020، ط استقلال طهران.
[2] جواهر الکلام 43: 60، ط دارالکتب الاسلامیة.
[3] المبسوط 7: 159، ط مرتضویة.
[4] المهذب 2: 487، ط جماعة المدرسین: «فان كان المطلوب أعمى، فوقع كذلك، كان ضمانه على الطالب، لأنه سبب ملجى‌ء، فإن الأعمى لم يعلم ذلك، و لا أراد ان يلقى نفسه في مهلكة، و السبب إذا كان ملجئا، كان الضمان على صاحب السبب. مثل ان يحفر بئرا، فيقع فيها أعمى، فإن ضمانه على حافر البئر، لأنه ألجأه إلى الوقوع فيها. و يفارق إذا كان بصيرا، لأنه ما ألجأه إلى الوقوع. و إذا طلب بصيرا فهرب بين يديه، فاعترضه أسد، فقتله، لم يلزم الطالب ضمانه، سواء كان المطلوب أعمى أو بصيرا، لان الأسد له قصد و اختيار، و كان من الطالب سبب غير ملجى‌ء، و من الأسد المباشرة، فلا ضمان عليه مثل الدافع و الحافر فان اضطره مع الأسد إلى مضيق فقتله الأسد، كان عليه الضمان، لأن الأسد يفترس في المضيق غالبا.»
[5] جواهر الکلام 43: 60، ط دارالکتب الاسلامیة.
[6] المبسوط 7: 159، ط مرتضویة.
[7] وسائل الشیعة 29: 268، کتاب الدیات، ابواب ضمان، باب30، ح1، ط آل البیت.
[8] الکافی 7: 374، ح11، ط دارالکتب الاسلامیة.
[9] تهذیب الاحکام 10: 312، ح1165، ط دارالکتب الاسلامیة.
[10] وسائل الشیعة 29: 268، کتاب الدیات، ابواب ضمان، باب30، ح2، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo