< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

90/06/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: کتاب الدیات (عناوین دیه)

 گفتیم «ابل» یکی از عناوین برای پرداخت دیه است و جانی می تواند برای پرداخت دیه صد نفر شتر بپردازد. و پرداخت شتر به عنوان دیه هم از نظر عنوان مورد اتفاق علما است و هم از نظر عدد هیچ اختلافی نیست. و گفتیم در پرداخت شتر دو قید ذکر شد.

قید اول:

مسان؛ هم در روایت آمده است و هم مورد اتفاق علماء است که گفتند مائة من مسان الابل یعنی صد شتر باید مسنه باشد یعنی داخل در سال ششم شده باشد و کمتر از آن کافی نیست.

قید دوم:

فحل؛ در مورد قید دوم نیز هم روایت داریم و هم برخی علماء گفتند من فحولة الابل شتر باید نر باشد شتر ماده کافی نیست این را یکی از بزرگان علما در جامع الشرایع[1] ذکر کرده و مرحوم صاحب ریاض[2]

  هم از او نقل می کند مرحوم صاحب جواهر[3] هم می گوید کسی غیر از صاحب ریاض این نکته را از ابن سعید حلی نقل نکرده است.

 و نیز به روایاتی که از نظر سند هم صحیح است - نظیر صحیحه معاویه -استدلال کردند که خواندیم.

 اما اگر ما باشیم و مقتضای قواعد می گوییم برخی روایات بنحو اطلاق می گوید «من الابل مائة» و هیچ قیدی ندارد بنابراین وقتی چند روایت می گوید «فحولة الابل» و چند روایت نیز مطلق است مقتضای قاعده تقیید است یعنی مراد صد شتر فحل است. منتهی در این مورد که آیا با این روایت روایات مطلقه را قید بزنیم یا نه محل کلام است.

 مرحوم صاحب ریاض[4] می فرماید «و لكن في صلوحها لتقييد النصوص المطلقة نظر»

 در صلاحیت این روایت صحیحه که بتواند روایات مطلقه را تقیید بزند نظر است. و ما معتقدیم که صلاحیت ندارد زیرا؛

اولاً:

روایات مطلق معتضد بعمل الاکثر است و پشتوانه عمل اکثر فقها را دارد ثانیاً:

روایات مطلق در مقام بیان حاجت بوده یعنی اگر فحل بودن شرط بود امام باید بیان می کرد پس معلوم می شود قید نیست.

ثالثا:

یک قیدی در این روایت آمده است که لم یقل به احد من العلماء.

 زیرا در روایت آمده است در صورتی که شتر پیدا نشد امام می فرماید مکان هر ابل بیست گوسفند بدهد در حالیکه چنین چیزی نصا و فتوا مطرود است لذا روایت صلاحیت برای تقیید ندارد. البته مرحوم صاحب جواهر نیز این روایت را حمل بر تقیه کرده است.

 اقول: امام (ره) فرمودند احتیاط خوب است ما هم تایید می کنیم نظر صاحب جواهر و امام را یعنی در مقام اداء رعایت احتیاط می کنیم و فحوله را شرط می‌کنیم.

بقر:

عنوان دوم در دیات بقر است که عدد آن دویست است

 در بقرة ظاهر این است که نه تقیید به مسنه دارد که در ابل بود نه تقیید به فحوله بلکه مطلق است در نصوص می گوید مأتا بقرة هیچ قیدی نیاورده است در روایت عبد الرحمن ابن حجاج عن ابن ابی لیلا[5] آمده است « قَالَ سَمِعْتُ ابْنَ أَبِي لَيْلَى يَقُولُ كَانَتِ الدِّيَةُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ مِائَةً مِنَ الْإِبِلِ- فَأَقَرَّهَا رَسُولُ اللَّهِ ص- ثُمَّ إِنَّهُ فَرَضَ عَلَى أَهْلِ الْبَقَرِ مِائَتَيْ بَقَرَةٍ[6] » در فتوای اصحاب هم همین است. مرحوم محقق در شرایع[7] اول ابل را ذکر می کند بعد می گوید «او ماتا بقرة» علامه در قواعد هم می گوید «مأتا بقرة» در ریاض[8] که شرح قواعد است صاحب ریاض می گوید «و هی ما یطلق علیه اسمها» یعنی چیزی که اسم بقره بر آن ثابت است اگر به عنوان دیه پرداخت شود کافی است مرحوم امام[9] هم می فرماید «اما البقرة فلایعتبر فیها السن و لا الذکورة و الانوثة فیکفی فیها ما یسمی البقرة» در بقره سن و یا مذکر و مؤنث بودن معتبر نیست.

 مرحوم صاحب جواهر[10] می فرماید این تاء تاء تانیث نیست بلکه تاء وحدت جنسی است یعنی بقر یعنی جنس گاو و بقرة یعنی یک گاو.

شاة:

عنوان سوم شاة است و جانی می تواند برای پرداخت دیه هزار گوسفند را انتخاب کند صاحب جواهر فرمود [11] «فلا خلاف اجده فی عددها ایضا نصا و فتوا» در قید عدد هزار گوسفند هیچ مخالفی نیست بل عن الغنیه[12] و ظاهر کتب الثلاثة الاجماع علیه کما لا خلاف اجده فی اجزاء مسماها یعنی علاوه بر اجماع بر عدد یک اجماع دیگر داریم که صدق مسمای هزار گوسفند کافی است بلاقید من غیر فرق بین الذکر و الانثی بین بزرگ یا کوچک نر یا ماده چاق یا لاغر فرقی نیست البته در ذیل دو روایتی که قبلا اشاره کردیم آمده است که می فرماید: اگر نتوانست شتر دهد (یا نخواست شتر دهد) بجای هر شتر بیست گوسفند بپردازد در نتیجه می شود دو هزار گوسفند که مخالف می شود با این روایات

 1- صحیحه معاویة ابن وهب[13] فان لم یکن ابل فمکان کل جمل عشرون من فحولة الغنم اگر شتر نیست بجای هر شتر بیست گوسفند نر بپردازد.

 2- عَنْ أَبِي بَصِيرٍ[14] قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنْ دِيَةِ الْعَمْدِ الَّذِي يَقْتُلُ الرَّجُلَ عَمْداً- قَالَ فَقَالَ مِائَةٌ مِنْ فُحُولَةِ الْإِبِلِ الْمَسَانِّ- فَإِنْ لَمْ يَكُنْ إِبِلٌ- فَمَكَانَ كُلِّ جَمَلٍ عِشْرُونَ مِنْ فُحُولَةِ الْغَنَمِ.» به مقتضای این دو روایت که مشابه هستند باید دو هزار گوسفند بدهد اما گفتیم که این دو روایت مطرود است زیرا؛

 اولاً: ترتیب دارد که آمده است ان لم یکن ابل گوسفند بدهد در حالی که گفتیم در هیچ یک از این شش عنوان ترتیب نداریم.

 ثانیاً: لازمه تبدیل به گوسفند آن است که دو هزار گوسفند به عنوان دیه باشد در حالیکه لاقائل به بلکه فقهاء بالاتفاق نصا و فتواً هزار را قبول دارند.

 ثالثاً: قید فحوله آورده است در حالیکه گفتیم این قید قائل ندارد.

 لذا می گوییم نصا و فتوا تعداد شاة هزار است و هیچ قیدی هم ندارد.

حله:

عنوان چهارم دویست حله است. در حله از دو جهت بحث می شود.

 جهت اول: حله چیست؟

 جهت دوم: تعداد حله چندتا است؟ که از روایات باید استفاده کنیم. برای فردا انشاالله.

 و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

[1] الجامع للشرایع، ص572، ط مؤسسه سید الشهداء

[2] رياض المسائل ، ج، ص: 345، آل البیت

[3] جواهر الکلام، ج43، ص6، ط إحیاء التراث العربی

[4] ریاض المسائل، ج16، ص 345، ط آل البیت

[5] وسائل الشیعه، ج29، ص193و194، باب1 از ابواب دیات نفس، حدیث1،ط آل البیت

[6] گفتنی است با توجه به بحث هایی که در آینده روی روایت ابی لیلا خواهد شد ادامه روایت در ذیل ثبت گردید. ← وَ فَرَضَ عَلَى أَهْلِ الشَّاةِ أَلْفَ شَاةٍ ثَنِيَّةٍ- وَ عَلَى أَهْلِ الذَّهَبِ أَلْفَ دِينَارٍ- وَ عَلَى أَهْلِ الْوَرِقِ عَشَرَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ- وَ عَلَى أَهْلِ الْيَمَنِ الْحُلَلَ مِائَتَيْ حُلَّةٍ- قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْحَجَّاجِ- فَسَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَمَّا رَوَى ابْنُ أَبِي لَيْلَى- فَقَالَ كَانَ عَلِيٌّ ع يَقُولُ الدِّيَةُ أَلْفُ دِينَارٍ- (وَ قِيمَةُ الدِّينَارِ عَشَرَةُ دَرَاهِمَ- وَ عَشَرَةُ آلَافٍ لِأَهْلِ الْأَمْصَارِ)

[7] شرایع الاسلام، ج4، ص228، ط اسماعیلیان.

[8] ریاض المسائل، ج16، ص 344، ط آل البیت

[9] تحرير الوسيلة، ج، ص: 555، ط دار العلم

[10] جواهر الکلام، ج43، ص7، ط إحیاء التراث العربی

[11] جواهر الکلام، ج43، ص11، ط إحیاء التراث العربی

[12] غنية النزوع إلى علمي الأصول و الفروع، ص: 412، ط مؤسسه امام صادق(ع)

[13] وسائل الشیعه، ج29، ص200، باب 2 ابواب دیه نفس، حدیث2، ط آل البیت

[14] وسائل السیعه، ج29، ص200، باب 2 ابواب دیه نفس، حدیث3، ط آل البیت

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo