< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

89/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقي:

 امروز برای اجتماع در فیضیه که از ساعت ده شروع می‌شود صحبت تعطیلی حوزه بود که ما مدارس تحت پوشش را تعطیل کردیم اما دروس سطوح عالی و خارج را تعطیل نکردیم و به عهده خود آقایان اساتید گذاشتیم.

 جریان از این قرار است که؛ بعد از راهپیمایی عظیم 22بهمن و حضور سراسر مردم و حمایت از نظام و انقلاب و ولایت فقیه که واقعا نشان داد بعد از 32 سال از انقلاب مردم نه تنها كه مثل همان مردم سال 57 (سال اول پیروزی) با همان شور و شعف هستند بلکه بهتر و وسیع‌تر به نظام علاقه دارند. در آن زمان صحبت پیاده شدن یک نظام اسلامی بود که امروز ثمرات و برکات این نظام را می‌بینند و مشاهده می‌کنند استکبار و دشمنان اسلام با تمام سنگ اندازی‌ها تا حال نتوانستند کاری از پیش ببرند و این نظام مانند خورشید در جهان می‌درخشد و آنها رو به سقوط رفتند مردم ما در ضمن شرکت در راهپیمایی به عنوان گرامیداشت 22 بهمن از حرکت انقلابی مردم مصر ابراز محبت و اعلام حمایت کردند و ابراز شد که این حرکت انقلابی مصر برگرفته از انقلاب ایران است. راستی جوانان و اجتماعاتی که دیده می‌شود در مصر خاطرات اوایل انقلاب در ذهن تداعی می‌شود. و لطف الهی بود که سقوط یک دیکتاتور فرعونی در مصر همزمان با 22بهمن بود. و بعد از آن دیگر انتظار نبود که در برابر این حرکت عظیم ملی در ایران یک حرکت ضد انقلابی انجام شود که متأسفانه با پیشنهاد و اطلاعیه گروهی در مسیر خاصی روز 25 بهمن به بهانه اعلان حمایت از مصر با نقشه‌ای خائنانه و برای تضعیف نظام و برای خوشحالی امریکا و صهیونیست‌های شرمنده و فلک زده در مقابل انقلاب مصر؛ اعلان راهپیمایی کردند و این حرکت بگونه‌ای دشمنان را خوشحال نمود. که وزیر خارجه امریکا گفت از مردم شجاع که 25 بهمن به خیابان آمدند حمایت می‌کنیم. و این خواست دشمن است. از این جهت طلاب و اساتید محترم به دنبال یک حرکت متقابل بودند و تحرکاتی در بعضی از مدارس انجام شد و نیز گاهی راهپیمایی و تحصن انجام گردید. برای هماهنگی با این خواست عمومی طلاب و اساتید از طرف شورای مدیریت نیز اعلام شد که تا ساعت10 درس برقرار باشد و از ساعت 10 به بعد به عنوان محکوم کردن این حرکت و اقدام خائنانه که منجر به شهادت دو نفر از دانشجویان شد. و همراهی با دانشگاه و تسلی خاطر بازماندگان شهداء در فیضیه تجمع نمایند و همزمان در اصفهان و مشهد و دیگر شهرستان‌های بزرگ و کوچک این اجتماع برقرار است. در واقعه روز 25بهمن یک نفر روز اول شهید شد که دانشجویی از پاوه است و سنی مذهب و جوانی متدین و نماز خوان و سالم بود و دیگری هم در بیمارستان شهید شد. و ما امروز از بحث اخلاقی چهارشنبه صرفنظر می‌کنیم درس را زودتر تمام می‌کنیم تا از سخنان جناب آقای خاتمی استفاده نماییم.

بحث فقهی:

مسأله21:

لو قتل واحد رجلين أو أكثر عمدا على التعاقب أو معا قتل بهم، ولا سبيل لهم على ماله، فلو عفا أولياء بعض لا على مال كان للباقين القصاص من دون رد شئ، وإن تراضي الأولياء مع الجاني بالدية فلكل منهم دية كاملة، فهل لكل واحد منهم الاستبداد بقتله من غير رضا الباقين أو لا، أو يجوز مع كون قتل الجميع معا وأما مع التعاقب فيقدم حق السابق فالسابق، فلو قتل عشرة متعاقبا يقدم حق ولي الأول فجاز له الاستبداد بقتله بلا إذن منهم، فلو عفا فالحق للمتأخر منه وهكذا؟ وجوه، لعل أوجهها عدم جواز الاستبداد ولزوم الإذن من الجميع، لكن لو قتله ليس عليه إلا الإثم، وللحاكم تعزيره ولا شئ عليه ولا على الجاني في ماله، ولو اختلفوا في الاستيفاء ولم يمكن الاجتماع فيه فالمراجع القرعة فإن استوفى أحدهم بالقرعة أو بلا قرعة سقط حق الباقين.

 یک بحث قبلاً گذشت که اگر چند نفر مشترکاً یک نفر را بکشند اولیاء دم می‌توانند این چند نفر قاتل را هر چند نفر باشند قصاص کنند منتهی باید مازاد دیه را بدهند یا یک دیه از همه بگیرند یا بعضی راقصاص و از بعضی دیه بگیرند.

 بحث امروز عکس آن است یعنی اگر یک نفر چند نفر را بکشد چه علی التعاقب یعنی طی چند مرحله و سال مثلاً ده نفر را بکشد و یا بطور دفعی مثلاً با انفجاری ده نفر را بکشد. پرسش این است که، اولیاء دم مقتولین، چه وظیفه‌ای دارند؟

 مسأله چند صورت دارد:

صورت اول: اولیاء مقتولین همگی قصاص می‌خواهند؛

اگر همه اولیاء مقتولین طالب قصاص باشند در مسأله دو قول است؛

قول اول:

اگر یک نفر قصاص کند بقیه حقوق ساقط و استیفای قصاص برای همگان صادق است. یعنی وقتی قصاص کردند می توان تعبیر کرد که کل واحد از اولیاء دم تمام نفس قاتل را استیفاء کردند و نمی‌توان گفت اگر یکی استیفاء قصاص کرد دیگری می‌تواند دیه طلب کند زیرا روایت داریم «لایجنی الجانی اکثر من نفسه»[1] جانی بیش از نفس خود تعهد ندارد زائد بر نفس چیزی ندارد لذا از نظر استیفاء نفس لایجنی اکثر من نفسه هر کدام استیفاء کردند نفس او استیفاء شد برای مثال اگر 5 نفر کشته شدند و اولیاء دم همگی قصاص گرفتند بر هر کدام از اولیاء دم یصدق که استیفاء نفس قاتل کردند بنابراین لامجال که بگوییم یکی قصاص کند و بقیه دیه بگیرند.

 در بین فقهای امامیه این مطلب روشن است. صاحب جواهر[2] فرمود: «بلاخلاف ولا اشکال»

قول دوم:

جانی به مقدار یک قتل قصاص می‌شود و نسبت به بقیه دیه بدهکار است؛ کتب عامه این قول را دارند که اگر بیش از یک نفر را کشت یک قتل بعهده جانی است. یکی او را می‌کشد در مقابل مقتول اما بقیه، دیه می‌گیرند. بنابراین اگر یک نفر چند نفر را کشت بعهده او یک قتل است اگر از بین اولیاء دم مقتول؛ اولیاء یکی از مقتولین قصاص نماید نه نفر دیگر مطالبه دیه می‌نمایند.

مناقشه در قول دوم:

 ظاهر ادله‌ای که ما داریم خلاف این مطلب است آنچه از آیات و روایات در باب قصاص استفاده می‌شود این است که اگر کسی بیش از یک نفر را کشت اولیاء دم استحقاق بیش از نفس قاتل را ندارند از طرفی روایت هم داریم که «لایجنی الجانی علی اکثر من نفسه»[3] بنابراین اگر همه اولیاء مقتولین قصاص خواستند یک قصاص انجام می‌شود و یصدق که هر کدام از اینها تمام نفس قاتل را مستقلا استیفاء کرده‌اند.

صورت دوم:

اگر اولیاء دم چند مقتول، همگی دیه خواستند اینجا خلاف صورت قبل است یعنی به عدد هر مقتول یک دیه بعهده قاتل است و اولیاء هر مقتولی هرکدام مستقلا می‌توانند مطالبه دیه نمایند. اینجا ده نفر کشته شدند ده حق القصاص است و تبدیل به دیه می‌شود و ده دیه است.

 ادامه بحث انشاءالله فردا.

 وصلی الله علی سیدنا محمد وآل محمد.

[1] حرعاملی،وسائل الشیعة،ج29،ص83، کتاب القصاص، ابواب قصاص نفس، باب32، ح10، ط آل البیت.

[2] شیخ جواهری، جواهرالکلام، ج42، ص 316، ط اسلامیة تهران.

[3] حرعاملی،وسائل الشیعة،ج29،ص83، کتاب القصاص، ابواب قصاص نفس، باب32، ح10، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo